مقدمه

مغیریه[۱] گروهی از غالیان بودند که در زمان امام باقر (ع) زندگی می‌کردند. رهبر آنان مغیرة بن سعید بجلی[۲] یا عجلی[۳] بود[۴]. اندیشه‌های این گروه در کتب اربعه کمتر نقل شده، اما به عنوان یک گروه فعال در روایاتی آمده است. ابن ابی الحدید خبری را نقل کرده که نشان می‌دهد مغیره می‌خواست از موقعیت امام باقر (ع) به نفع خود بهره برد. نزد حضرت رفته، می‌گوید: به مردم بگو من از غیب آگاهم تا عراق را در اختیارت قرار دهم. امام باقر (ع) به شدت او را طرد کرد و سخنانی به وی گفت که ناراحت شد. او همین پیشنهاد را به ابو هاشم کرد. وی نیز نپذیرفت. نزد محمد بن عبدالله رفت. او که مردی ساکت و آرام بود، چیزی نگفت. مغیره آن را تلقی به قبول کرد و مدعی شد محمد بن عبدالله همان مهدی است که پیامبر (ص) خبر آمدنش را داده است؛ چون نام وی با نام پیامبر (ص) یکی است و نام پدرش هم با نام پدر پیامبر (ص) یکی است. او مدعی شد علی بن الحسین (ع) محمد را بعد از خود امام قرار داده است[۵]. مغیره خود را داعی محمد بن عبدالله بن حسن می‌دانست و او را همان مهدی موعود معرفی می‌کرد[۶].

با توجه به مرگ ابو هاشم در سال ۹۹ قمری[۷] و تولد محمد بن عبدالله بن حسن در سال ۹۳[۸]، در صورتی می‌توان پیشنهاد ذکر شده در این خبر را درست دانست که مغیره حدأقل در دو مقطع پیشنهاد خود را مطرح کرده باشد، یک بار در زمانی آن را به ابو هاشم گفته باشد و پس از چندین سال نزد امام باقر (ع) و محمد بن عبدالله بن حسن آن را مطرح کرده باشد؛ بنابراین آنچه نقل شد، مغیره امامت امام صادق (ع) را قبول نداشت. او قایل به امامت محمد بن عبدالله بن حسن بود. در کتب اربعه چند روایت از وی و درباره او و طرفدارانش نقل شده است.

  1. اسماعیل جعفی روایتی در باب قضای نماز از قول مغیرة بن سعید نقل کرده است که امام باقر (ع) به او گفته: زن‌های حائض باید نمازهای خود را قضا نمایند. حضرت فرمود: چه فایده‌ای برای اوست، خدا او را موفق نکند[۹]. مشابه این روایت در رجال کشی با سند معتبر آمده که زراره از امام صادق (ع) نقل می‌کند که در میان مردم کوفه دروغگویی ظاهر شده است[۱۰]؛ اما مغیره او به پدرم دروغ بسته که گفته «زنان خاندان پیامبر (ص) نمازهای ایام حیض خود را قضا می‌کنند»[۱۱]. این فتوا با نظر فقهی شیعه مخالف است؛ زیرا نمازهای ایام حیض زنان قضا نمی‌شود. فقط قضای روزه‌های ایام حیض را باید بگیرند[۱۲]. این روایت، خبر کتاب کافی را تکمیل و تصحیح می‌نماید که گویا آن را نوعی ویژگی برای زنان خاندان پیامبر (ص) دانسته است، نه مطلق زنان.
  2. شیخ طوسی در تهذیب الأحکام نقل می‌کند که مردی به نام ابو هلال از حضرت صادق (ع) می‌پرسد: آیا آب دهان، قی و تمیز کردن زیر بغل، وضو را باطل می‌کند؟ حضرت فرمود: منظورت از این پرسش چیست؟ این نظر مغیرة بن سعید است؛ خداوند مغیره را لعن و از رحمت خود دور نماید. کافی است آب دهان و قی را بشویی و نیازی نیست دوباره وضو بگیری[۱۳].
  3. ابو اسامه گوید: خدمت امام صادق (ع) بودم که مردی طرفدار مغیریه مطلبی درباره سنن پرسید. حضرت فرمود: هیچ چیزی نیست از آنچه فرزندان آدم به آن نیاز دارند، جز اینکه در آن سنتی از خدا و از رسولش جاری است؛ سنتی که می‌شناسد آن را کسی که می‌شناسد و آگاه به سنت است و منکر آن است شخصی که منکر آن است. آن مرد گفت: پس سنت در ورود به مستراح (سرویس بهداشتی) چیست؟ فرمود: به یاد خدا می‌افتی و به خدا از شیطان پناه می‌بری و زمانی که قضای حاجت کردی می‌گویی: ستایش از آن خدایی است که از من خارج نمود به راحتی و عافیت، آنچه باعث آزارم می‌شد. آن مرد گفت: پس آدم در این حالت است و صبر نمی‌کند تا بنگرد به چیزی که از وی خارج می‌شود. فرمود: بر هر آدامی دو فرشته موکل است که وقتی در چنین حالی است می‌گویند: بنگر ای فرزند آدم آنچه برای آن تلاش می‌کردی، به کجا می‌رود[۱۴]. در این خبر روش برخورد حضرت با مرد طرفدار مغیره بسیار زیباست که نه تنها از پرسش وی ناراحت نمی‌شود و او را متهم نمی‌کند، بلکه به پرسش وی که سعی کرده تحقیرآمیز باشد، پاسخی درخور می‌دهد و آداب تخلی را بیان می‌نماید.
  4. عمر بن یزید از امام صادق (ع) می‌پرسد: مغیریه تصور می‌کنند که امروز روز امشب است که پیش رواست؛ حضرت فرمود: دروغ می‌گویند؛ امروز روز شب گذشته است[۱۵]. مردم بطن نخله وقتی هلال ماه را دیدند گفتند: به تحقیق ماه حرام داخل شده است[۱۶]. از برخی گزارش‌ها استفاده می‌شود که اسماعیلیان نیز چنین عقیده‌ای دارند که دیدن ماه را دلیل بر اول ماه در روز قبل می‌دانند و این نکته را از امام صادق (ع) نقل کرده‌اند. امیر ابونصر، از شاهزدگان آل فریغون در خوارزم که بیرونی مدتی نزد وی بوده[۱۷]، در رساله خود می‌نویسد: «و به گمان اسماعیلیان، آن شب که هلال دیده شود، روز پیش از آن غرّۀ ماه است، نه روز بعد از آن»[۱۸].
  5. خبری هم در غیبت نعمانی مربوط به مغیریه آمده است که مردی مغیری که همسفر یزید بن ابی حازم بود، مدعی می‌شود قائم و مهدی، محمد بن عبدالله بن حسن است؛ زیرا نام وی با نام رسول خدا (ص) و نام پدرش با نام پدر پیامبر (ص) یکی است. حضرت این ادعای وی را رد می‌کند و می‌گوید مادر قائم برده است[۱۹]، درنتیجه بین پدر و مادر پیامبر (ص) با قائم (ع) تفاوت‌هایی وجود دارد.

این روایات تفاوت دیدگاه‌های مغیریه را با امامیه نشان می‌دهد. می‌توان گفت آنان جمعی غیرامامی بودند که تلاش می‌کردند از نفوذ امامان شیعه به نفع تفکر خود بهره ببرند و امامت امام صادق (ع) را قبول نداشتند و تفکرات فقهی خاصی داشتند که برخی از آنها مورد نقد امام باقر و امام صادق (ع) قرار گرفته است. روایاتی که در سرزنش این گروه آمده، نشانۀ خیانت آنان به امامین صادقین (ع) است.»[۲۰]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۶۹ و ج۸، ص۳۳۲.
  2. بیشتر لغویان وی را مولی بجیله دانسته‌اند که بجلی می‌شود. (اسماعیل بن حماد جوهری، صحاح اللغه، ج۲، ص۷۷۵؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۴۳۰؛ سیدمحمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۳۳۱؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲۶، ص۴۸۵).
  3. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۹، ص۳۳۱.
  4. ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۸.
  5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۱۲۱.
  6. خرج... بالكوفة داعيا لمحمد بن عبدالله بن الحسن و كان يقول: هو المهدي. فظفر (خالد) به و بأصحابه فصلب المغيرة و حرق أصحابه بالنار و هم الذين يدعون "المغيرية"؛ ابوجعفر محمد بن حبیب بغدادی، المحبَر، ص۴۸۴.
  7. خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۴، ص۱۱۴.
  8. خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۶، ص۲۲۰.
  9. «فَقَالَ: مَا لَهُ لَا وَفَّقَهُ اللَّهُ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۰۵.
  10. منظور از این دروغگو ابو الخطاب است که در ادامه خبر آمده است. او در زمان امام صادق (ع) ادعاهایی داشت.
  11. «قَالَ: حَدَّثَهُ أَنَ نِسَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ إِذَا حِضْنَ قَضَيْنَ الصَّلَاةَ وَ أَنَّ وَ اللَّهِ عَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ مَا كَانَ مِنْ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ وَ لَا حَدَّثَهُ»؛ شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۲۲۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۲۵۰.
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۰۴؛ شیخ صدوق، من‎ لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۹۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۶۰.
  13. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۴۹.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۶۹؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۲۷۸؛ ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۵۱۷، با تفاوت‌هایی؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۲۷۶.
  15. یعنی ملاک دیدن ماه است؛ اگر ماه هنگام غروب دیده شود، صبح بعد از آن، اول ماه است.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳۲.
  17. رضا مختاری، رؤیت هلال، ج۵، ص۳۸۱۶.
  18. رضا مختاری، رؤیت هلال، ج۵، ص۳۸۱۷.
  19. ابن ابی زینب نعمانی، الغیبه، ص۲۲۹.
  20. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۴۵.