غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
«خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است:
- یکی غیبهایی که پا به عرصه شهود هم گذاشتهاند؛
- و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارج اند و ما آنها را "غیب مطلق" مینامیم.
البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به غیب مطلق برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود»[۱].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مطهری؛ |
---|
آیتالله مرتضی مطهری در کتاب «مجموعه آثار شهید مطهری» در این باره گفته است:
«غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا میشود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسأله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن شناختنی نباشد، مطلب دیگر؛ آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز میگوید: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»[۲]. این جمله همان معنای "هو" است؛ یعنی تو در مرتبه و درجهای هستی که هرچه برای من "اَنْتَ" باشی باز در یک درجهای "هو" هستی؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لهذا او را میگویند "غیب الغیوب" (غیب همه غیبها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمیتواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: «لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْس»[۳]. پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم؛ تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف میکنی. پس این، معنی اسم بودن "هو" است. ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[۴] عالم و علیم هر دو اسم پروردگار است. عالمِ مطلق است و علیمِ مطلق؛ ولی برای آنکه ضمناً بیان شود که آنچه او میداند از دو نوع است (یعنی در واقع ما دو جور عالَم داریم: غیب و شهادت) او هم عالِم غیب است و هم عالِم شهادت، لهذا این تعبیر در قرآن مکرر آمده است که ﴿الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾. شهادت یعنی حضور، آشکار؛ غیب یعنی نهان. در واقع ﴿عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ یعنی دانای نهان و آشکار، دانای ناپیدا و پیدا»[۵]. |
۲. آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله اشراقی؛ |
---|
آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله اشراقی در کتاب «پاسداران وحی» در اینباره گفتهاند:
«غیب مطلق، آن واقعیت ناشناختهای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجهای از تعالی که باشد، به کنه آن پی نمیبرد. مانند غیب ذات احدیت حق، که نه در دست رسِ عقل حکیم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حکیمی و هر عارفی. امام علی بن الحسین(ع) فرمود: «أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ»[۶][۷].
|
۳. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» و تسنیم در اینباره گفته است:
|
۴. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «سجادههای سلوک» در اینباره گفته است:
«مقام ذات و کنه باریتعالی، و بهتعبیردیگر مقام احدیت، مقام تجلی ذات برای ذات و مقام غیبالغیب است که هنوز اسما و صفات ظاهر نشدهاند. این مقام، یعنی کنه ذات حق معلوم، مدرک و مشهودِ هیچکس نتواند بود و حتی رسول خدا (ص) به مقام ذات دسترس ندارد. در آثار عرفانی، گاهی لفظ "الله" اسم علم برای ذات دستنایافتنی خداوند و کنه خداوند است و معنای الوهیت، تدبیر و مانند اینها در آن لحاظ نشده است. در مقابل، مقام واحدیت قرار دارد که مقام ظهور اسما و صفات و مظاهر آنها، یعنی ذوات و ماهیات اشیاست. اگر گفته میشود که ما نمیتوانیم به ذات خداوند علم داشته باشیم، منظور مقام ذات در اصطلاح عرفاست که مقدم بر مرتبه و مقام اسما و صفات و تجلیات الهی است و حتی انبیا و اولیا و ملائکه مقرب راهی به این مقام معرفت ندارند. این مقام، تنها معلوم و مشهودِ خود خداوند است. بر این اساس، از نگاه عرفا نمیتوان علم حضوری به مقام ذات پیدا کرد؛ زیرا درک این مقام که غیب محض است، منحصر به خود خداوند است که بر ذات خویش احاطه دارد و سایر موجودات چون نمیتوانند بر ذات الهی احاطه داشته باشند -چه آنکه، احاطه محدود بر نامحدود و نامتناهی محال است- راهی به ادراک مقام ذات الهی، که مستلزم احاطه بر آن است، ندارند. ازاینرو قرآن میفرماید: ﴿وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْماً﴾ [۱۸]. روشن شد که منظور کسانی که علم به ذات الهی را ممکن و بلکه لازمه وجود معلول میدانند، ذات در اصطلاح فلسفه و کلام است که عین صفات است و هیچ نحو تعددی بین آن ذات و صفات وجود ندارد. در مقابل، کسانی که میگویند علم ما به وجه و تجلیات الهی تعلق میگیرد، نه به ذات او، منظورشان ذات در اصطلاح عرفانی، یعنی مقام غیبالغیوب است که در حیطه شهود، علم و ادراک ما نمیگنجد و درک و شهود آن اختصاص به خداوند دارد. پس بنا بر اصطلاح ذات خداوند از دیدگاه فلسفی، میتوان به ذات خداوند علم حصولی و حضوری یافت و از این دیدگاه، علم حضوری به ذات خداوند، بهمعنای احاطه بر کنه و ذات خداوند نیست؛ زیرا هیچکس جز خداوند احاطه بر ذات او ندارد و علم حضوری دیگران به ذات الهی فروتر از آن مرتبه است. بهعلاوه، این علم حضوری که برای ما میسور و دستیافتنی است، شدت و ضعف دارد و بنا بر مقام و مرتبه انسانها از مراتب گوناگونی برخوردار است»[۱۹]. |
۵. آیتالله مصطفوی؛ |
---|
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
«غیب مطلق آن است که در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست؛ همانند ذات الهی که غیب الغیوب است و در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد و چرایی عدم اطلاع بر غیب الغیوب نیاز به استدلال ندارد، چه اینکه مقوم اساسی آگاهی و احاطه عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبة غیب الغیوب پیدا کند»[۲۰].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین حسینی شاهرودی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید مرتضی حسینی شاهرودی در کتاب «آشنایی با عرفان اسلامی» در این باره گفته است:
«مفاتیح غیب را ثمره تجلی ذات برای ذات دانستهاند؛«کونه وجوداً و نوراً و حضوراً و شهوداً»[۲۱]. به تعبیر دیگر، علم ذاتی حق تعالی و مقام احدیت و تعین اول، مبدأ همه کثرات است، چون این علم است که مقتضی اموری است که عبارت است از:
با توجه به این تجلی علمی ذات برای ذات و لوازم و نتایج آن، مفاتیح غیب را علم، وجود، نور و شهود دانستهاند. "علم همان ظهور و عدم غیبت ذات نسبت به ذات است و وجود، وجدان و دارایی ذات نسبت به جمع حقایق مندمجه در آن است و نور، اظهار ذات نسبت به حق مندمجه در آن است و شهود، حضور ذات نسبت به آن حقایق و مشاهده آن حقایق نسبت به ذات میباشد"[۲۲]. این مفاتیح که اسمای اول نیز خوانده میشوند، اسماء تعین اول است و در واقع اسمایی که مجرای فیض الهی، واسطه فتح ابواب مخازن و وسیله آگاهی به اسرار عوالمند، مفاتیح الغیب نام دارد. از نظر برخی از فلاسفه، هر علتی مفتاح معلول است، چنانکه ابن سینا بدان تصریح کرده است. از نظر او "خداوند سبحان از طریق احاطه بر این علل است که فتح ابواب عالم امکان را آغاز کرده و بر اسرار نهان آن آگاه گشته است"[۲۳]. حاصل آنکه، هویّت مطلقه قطع نظر از هرگونه تعینی، ذات اقدس حق تعالی است. اولین تعین او، علم به ذات است که نتیجه آن، وجدان کمالات ذات است و نتیجه آن نیز اظهار کمالات و بالاخره نتیجه آن، حضور کمالات متکثره نزد او و شهود آنهاست. "این سه تعین اخیر را واجبیت، موجبیت و مفیضیت نیز نامیدهاند [۲۴]. نکاتی درباره مفاتیح غیب:
|
۷. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین محسن غرویان، سید محمد حسین میرباقری و محمد رضا غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در اینباره گفتهاند:
«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد:
|
۸. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان. |
---|
حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان در کتاب «علم پیامبر و امام در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«بعضی از غیبها هستند که غیب مطلق هستند و برای هر زمان و هرکس در غیب هستند مانند ذات خداوند که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و امکان ندارد قرار بگیرد؛ این گونه اشیاء را تنها با دلیل عقلی و برهان میتوان قبول کرد و بدان آگاهی یافت وگرنه از نظر حواس ظاهری راهی بدان نیست. شایسته است که این دوگونه غیب را از هم جدا کرد و نام دسته اول را غیب نسبی و نام دسته دوم را غیب مطلق گذاشت. البته این تقسیمی که برای غیب و شهود میشود و در نتیجه برخی اقسام، غیب مطلق و برخی غیب نسبی و برخی شهود نامیده میشود از نطر علم محدود انسان است، اما از نطر خداوند اصولا غیب معنی ندارد بلکه علم و آگاهی وی نسبت به همه اشیاء بهطور شهود و حضور است حتی ذات اقدس الهی که در نزد ما و نسبت به ما غیب مطلق شمرده میشود نسبت به خداوند اصلا غیب نیست بلکه ذات اقدس وی نزد وی حاضر است و همانطور که علم و آگاهی ما نسبت به خودمان بهطور حضور و شهود است علم خداوند هم نسبت بخود بهطور شهود است، و ذات در نزد ذات حاضر و حجابی بین عالم و معلوم است»[۳۲].
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین الهی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عباس الهی، در مقاله «تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود» در اینباره گفته است:
«غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، گرچه برای خودش مشهود است؛ به همین جهت، غیب مطلق، که حتی برای خود همان شیء نیز غیب باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است»[۳۳].
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در اینباره گفته است:
«غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است اگر چه برای خودش مشهود است البته غیب مطلق به این معنی که حتی برای خود همان شیء غیب باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است که حتی برای خود نیز معدوم است چون خودش عین عدم است یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد»[۳۴].
|
۱۱. حجج الاسلام و المسلمین خیاط و انسان؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین دکتر علی خیاط و محمد امین انسان در مقاله «امامت در استنادهای قرآنی امام رضا» در اینباره گفتهاند:
«به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند: ﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ﴾ [۳۵] و احادیثی همچون «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَر» بر این دسته دلالت دارد. افزون بر این، بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد»[۳۶].
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امامخان در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در اینباره گفته است:
«يعنى ساحتى از هستى كه هميشه در حجاب غيب و براى انسان مستور است و خواهد بود و انسان درين سير كمالى اگر در بالاترين نقطه آن نيز قرار گيرد دست او از آن كوتاه است. اين مرحله در حقيقت دريدن حجاب امكانى است كه البته براى بشر امكان ندارد و ممكن نيست كه بتواند از اين حجاب بيرون آيد. البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوى آنجا را مىگيرد و هر چه به آن متعلق مىشود آزاد مىگردد، اما با اين حال حد و مرز امكانى وجود دارد، كه براى بشر بزرگترين حجاب غيب است»[۳۷].
|
۱۳. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعهشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و غالب غیبها از این قبیل است. و تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: ﴿وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾ [۳۸] [۳۹].
|
۱۴. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
«غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند که معرفت کنه او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است، یعنی کنه ذات او برای احدی نه با علم حصولی و مفهومی قابل شناخت است و نه با علم حضوری و شهود قلبی، گرچه برای خودش مشهود است»[۴۰].
|
۱۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«غیب مطلق یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. این مرحله در حقیقت درون حجاب امکانی است که البته برای بشر امکان ندارد و ممکن نیست که بتواند از این حجاب بیرون آید البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوی آنجا را میگیرد و هر چه به آن متعلق میشود آزاد میگردد، اما با این حال حد و مرز امکانی وجود دارد، که برای بشر بزرگترین حجاب غیب است. در قرآن کریم آیاتی نیز آمده که کلمه غیب را بر حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است و اصلاً در هیچ شرایطی قابل احساس نمیباشد و بدیهی است آنجا که قرآن صفات مؤمنان را بیان میکند: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾؛[۴۱] مقصودش غیب مطلق است، غیبی که احدی را به آن راه نیست. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و تنها از طریق عقل و دلایل و براهین عقلی میتوان آن را درک نمود، عالم فرشتگان، جهان آخرت و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونههای دیگر غیب مطلقاند[۴۲]»[۴۳].
|
۱۶. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة). |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
«یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود و انسان در این مسیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. مانند ذات خداوند (...) غیب مطلق آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن ندارد»[۴۴].
|
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع غیب کداماند؟ (پرسش)
- آیا غیب مطلق برای خدا هم غیب است یا برای او قابل ادارک است؟ (پرسش)
- چرا خداوند را غیب مطلق خواندهاند؟ (پرسش)
- غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- به چه دلیل برای خداوند غیبی وجود ندارد؟ (پرسش)
- اگر برای خدا غیبی وجود ندارد معنای عالم الغیب والشهادة چیست؟ (پرسش)
- آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- اقسام و انواع علم غیب کداماند؟ (پرسش)
- علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)
- علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)
- علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم غیب فعلی و شأنی چیست؟ (پرسش)
- آیا علم غیب معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم غیب مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم غیب پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- فرق بین آگاهی معصوم از غیب و آگاهی غیر معصوم از آن چیست؟ (پرسش)
- آیا علم غیب پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص۱۷۹.
- ↑ تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
- ↑ من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی
- ↑ «اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
- ↑ «واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
- ↑ پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
- ↑ چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
- ↑ مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
- ↑ بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
- ↑ ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
- ↑ چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
- ↑ روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه:۲۲.
- ↑ تسنيم، ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ و آنان احاطه علمی به خداوند ندارند؛ سوره طه، آیه: 110.
- ↑ سجادههای سلوک، ج 2، ص 223 و 224.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۲۴۷.
- ↑ تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.
- ↑ تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۱۴۸، ۴۲۸.
- ↑ تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۶ - ۲۷.
- ↑ شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۲۶۱-۲۶۲.
- ↑ شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۱۵.
- ↑ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۸۳ و ۸۴
- ↑ چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٤.
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰.
- ↑ تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب، ص ۹.
- ↑ چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.
- ↑ امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.
- ↑ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
- ↑ «اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۴.
- ↑ «آنها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند»، سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ احمد مطهری و غلام رضا کاردان، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۱۰.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۰.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۰۲.