علم غیب شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
علم غیب شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

علم غیب شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «بررسی‌های اسلامی» در این باره گفته است:

«مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علیت و معلولیت، زیرا واضح است که علم به این معنا از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعا در آن با او شرکت ندارد. بلکه مراد از علم حضوری امام، انکشاف معلومات است نزد او فعلا، در مقابل انکشاف شانی بر او با قوه و اراده که از آن تعبیر آورده‏‌اند: «لو شاء ان یعلم لعلم» در صورتی که می‌‏خواهد و می‏‌داند و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند می‏‌داند، چنانچه با اندک تامل روشن است. وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء [۱] علم خدا عین ذات اوست و به آن نتوان احاطه رسانید، پس مراد احاطه به معلومات است و استثنا فرموده و هر مقداری که خودش بخواهد به برگزیدگانش از معلومات خود احاطه می‏دهد و استثنا قطعا تحقق یافته است و خدا قادر است هر مقدار بخواهد به پیغمبر (ص) و امام (ع) به معلومات خود علم دهد و قادر است آنها را به همه چیز عالم نماید. جلو قدرت غیر متناهی خدا را نتوان گرفت»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله مظفر؛
آیت‌الله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در این‌باره گفته‌ است: «مراد از علم حضوری یا ارادی [۳]، علمی است که از جانب خداوند سبحان از راه الهام یا دمیدن در گوش یا تعلیم رسول اکرم (ص) و یا اسباب دیگر عطا و افاضه شده است. این علم از ویژگی‌های امام بوده و دیگران بهره‌ای از آن ندارند. مقصود از علم در اینجا دانش‌هایی نیست که از راه دلائل و حواس ظاهری و فنون اکتسابی، به دست می‌آیند، زیرا آنها تابع علل و اسباب عادی خویشند و آن علل، اختصاص به کسی ندارد و از این رو مردم در این گونه از دانشها با امام شریک‌اند، بر خلاف قسم اول که خداوندِ آگاه از غیب، آن را جز به کسی که بخواهد و برگزیند، عطا نمی‌کند»[۴]
۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌ است: «انبیا و اولیا ممكن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند، اما هنگامى كه اراده كنند خداوند به آنها تعلیم می‌دهد، و البته این اراده نیز با اذن و رضاى خدا انجام می‌گیرد.[۵]. در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا امام علم غیب می‌داند؟ "فرمود: نه، امام علم غیب را "ذاتاً" نمی‌داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‌دهد" [۶]»[۷]
۳. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» در این‌باره گفته است: «ائمه (ع) گاهی در پاسخ به پرسش از آگاهی آنان بر غیب می فرمودند: "هرگاه سفره علم برای ما گستره می‌شود، ما می‌دانیم و هرگاه گستره نشود، ما نمی‌دانیم. اسرار الهی به جبرئیل منتقل می‌شود و جبرئیل آنها را به محمد (ص) انتقال می‌دهد و محمد (ص) به هر کس که خدا بخواهد، منتقل می‌کند"[۸]»[۹].
۴. آیت‌الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در «شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه» در این‌باره گفته‌ است: «در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام (ع) آمده که عنوان آن این است: ائمه اطهار (ع) هر گاه بخواهند بدانند می‌دانند «إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»[۱۰] معنای این روایات آن است که ائمه (ع) مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمی‌کنند که آن را بدانند»[۱۱].
۵. آیت‌الله امینی؛
آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: «امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری‌ بتواند با جهان غیب ارتباط پیدا کند و حقایقی‌ را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم که امام می‌‏تواند در موارد لازم و ضروری‌ با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند»[۱۲].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رفیعی؛
حجت الاسلام و المسلمین ناصر رفیعی، در مقاله «علم غیب ائمه» در این‌باره گفته‌ است: «مرحوم کلینی در کافی چهار روایت آورده مبنی بر اینکه علم غیب پیامبر و ائمه (ع) از نوع علم ارادی انتخابی است یعنی علم غیب حضوری نیست. هرگاه امام بخواهد و اراده کند از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند او را آگاه می سازد. این آگاهی حتی اموری که در پاره ای روایات نفی شده مانند فی الارحام، خبر از زمان و مکان مرگ افراد و نزول باران را نیز شامل می‌شود. اگر آن‌ها می‌خواستند به اذن الهی به همه این امور آگاه می‌شدند و از آن خبر می‌دادند گر چه در محورهایی مانند علم به وقوع قیامت هرگز وارد نشدند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إِذَا أَراد الْإِمام أَن یعلَم شَیئاً علَّمه اللَّه ذَلك»[۱۳][۱۴].
۷. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در این‌باره گفته‌ است: «از بعضی روایات استنتاج می‌شود که ائمه اطهار بالفعل همه علوم را نمی‌دانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا می‌کند، عمار ساباطی از امام صادق (ع) درباره علم غیب پرسید، حضرت فرمود: «لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ‏» [۱۵]» [۱۶].
۸. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در این‌باره گفته‌ است: «خداوند به همه چیز آگاه است علم فعلى و هیچ چیز از او پنهان نمى‌ماند. ولى انبیا و اولیا ممکن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند. اما اگر اراده کنند، خداوند آنان را آگاه مى‌نماید (علم شأنى و استعدادى). ازاین‌رو "کلینی" در کتاب کافى، بابى را با این عنوان نوشته است: امامان هرگاه بخواهند چیزى را بدانند به آنها تعلیم داده مى‌شود[۱۷] در حدیثى از امام صادق (ع) مى‌خوانیم: هنگامى که امام اراده مى‌کند چیزى را بداند، خدا او را از آن چیز آگاه مى‌کند[۱۸]»[۱۹].
۹. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در مقاله «علم غیب معصوم» در این‌باره گفته‌ است: «در کتاب اصول کافی و بصائر حدود چهار روایت آمده است که علم غیب پیامبر (ص) و امام (ع) را از نوع علم ارادی اشائی معرفی می‌کند؛ یعنی علم غیب آنها حضوری مطلق نیست، بلکه هر گاه امام بخواهد و اراده کند که از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند آنان را آگاه می‌سازد. اینگونه روایات نیز به نوعی برای علم غیب پیامبر و امام تعیین محدوده می‌کند. امام صادق (ع) فرمود:همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آموزش داده می‌شود [۲۰] و اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه خواهد ساخت [۲۱] از اینگونه روایات هم پاسخ داده شده و در نتیجه وسعت علم غیب پیامبر (ص) و ائمه (ع) ثابت شده است. علم غیب به این معنا که، اگر امام اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه می‌سازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی علم غیب یعنی امام بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است هر گاه علم غیب گفته شود همین معنا متبادر می‌شود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم علم غیب اطلاق نمی‌شود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است»[۲۲].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:

«یکی از سؤالات در باب علم امام این است که آیا علم امام متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته می‌توان به این سؤال این‌چنین پاسخ داد:

  1. مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا می‌کند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعه‌ای از روایات اشاره شده است؛ همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آموزش داده می‌شود[۲۳] و اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه خواهد ساخت [۲۴].
  2. گاهی علومی برای پیامبران و امامان بدون اراده حاصل می‌شود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل می‌شود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف می‌شود. مثلاً این نوع تعابیر را می‌توان از این قسم محسوب کرد: امام علی (ع) فرموده‌اند: در حالی که نشسته بودم خواب بر من غلبه یافت، رسول خدا (ص) به خوابم آمد، به ایشان گفتم: ای رسول خدا[۲۵] و امام کاظم (ع) فرموده‌اند: در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله (ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت رسول (ص) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است[۲۶]، تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب می‌شود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل می‌شود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل می‌شود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود می‌آید.
  3. همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن می‌شود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمی‌شود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود.
نتیجه: حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل می‌شود، ولی التفات به هر عالمی فقط علت تامه برای انکشاف همان مرتبه است و انکشاف دیگر مراتب متوقف بر التفات به خود آن مراتب است. پس در حقیقت شرط حصول علم التفات خاص به آن شیء در مرتبه خاصش است و اگر گاهی از اراده سخن به میان می‌آید به عنوان ملزوم التفات و راه اختیاری علم مطرح می‌شود»[۲۷]
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در این‌باره گفته است:

«مراد از علم اشائی یا ارادی آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه او هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه می‏‌شود.

شیخ محمد حسین مظفر در تعریف علم اشائی چنین آورده است: همانا مراد از علم حضوری یا ارادی و انشائی آن علمی است که از جانب خداوند متعال داده شده و از جانب ایشان از طریق یکی از راههای الهام یا نقر یا شنیدن یا آموزش توسط پیامبر یا موارد دیگر افاضه شده باشد. و این علمی است که ویژه امام می‌باشد و شامل افراد دیگر نمی‌گردد. منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که از راه اکتسابی همچون امارات و حواس پنج گانه ظاهری و تجربه‌های اکتسابی به دست آمده باشد. زیرا در این صورت مردم با امام در این علم همسنگ و شریک خواهند بود، زیرا این علم تابع علتهای عادی می باشد و ویژه کسی نیست. و این علم بر خلاف علم اول است زیرا خداوند متعال علم حضوری را تنها به کسی که بخواهد و از میان بندگان انتخاب نماید، عطا می‌کند[۲۸].

روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید می‌‏کند. ثقة الاسلام کلینی در کافی در بابی با عنوان «أن الأئمة (ع) إذا شاؤوا أن یعلموا علموا» سه روایت از امام صادق (ع) آورده است که مضمون آنها آن است که اهل بیت (ع) هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه می‏‌سازد. روایت اول چنین است: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»[۲۹].

روایت دوم چنین است: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم‏»[۳۰].

در روایت سوم چنین آمده است: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ» [۳۱].

چنان که پیداست در تمام این سه روایت بر اشائی و منوط بودن علم امام به تعلیم الهی تأکید شده است»[۳۲].
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در کتاب «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در این‌باره گفته‌ است:
«مرحوم کلینی سه روایت نقل می‌کند که مطابق آنها امام هرگاه بخواهد از چیزی آگاهی پیدا کند، به او تعلیم داده می‌شود. از این سه روایت روایت اول و دوم در بخش عمده سلسله سند باهم مشترک هستند و هردو را ابی الربیع شامی از امام صادق روایت کرده است. در اینجا یک بحثی در میان متکلمان مطرح است که آیا علم امام ارادی است یا فعلی. منظور از ارادی این است که امام بالفعل همه علوم را ندارند اما اگر اراده کند می‌تواند عالم شود. و فعلی در مقابل نظریه کسانی است که معتقدند امام بالفعل همه چیز را می‌داند»[۳۳].
۱۳. آقای کاشفی (پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)؛
آقای محمد رضا کاشفی، در کتاب «راهنماشناسی» در این‌باره گفته‌ است: «برخی‌ از عالمان دینی‌ بر این عقیده اند که علم غیب برای‌ پیامبر (ص) و امامان (ع) شأنی‌ است؛ یعنی‌، چنان نیست که همواره هر چیزی‌ را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی‌ بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی‌ را در اختیار آنان خواهد گذاشت»[۳۴].
۱۴. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در این‌باره گفته است: «بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و امام (ع) در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم می‌کند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر علم امام (ع) را تأیید می‌کنند. حضرت امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ‏ أَنْ‏ يَعْلَمَ‏ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[۳۵] و نیز می‌فرماید:«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»[۳۶] روشن است که خواست و اراده امام (ع)، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر امام (ع) پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به امام (ع) افاضه می‌فرماید»[۳۷].
۱۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
پژوهشگران وبگاه پرسمان وابسته به «نهاد نمایندگى مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «هر چند بر طبق روایات فراوان ائمه (ع) نسبت به همه آنچه که در گذشته واقع شده و در آینده حادث خواهد شد و در زمان حاضر در حال رخ دادن است علم و آگاهی دارند. اما به موجب روایات متعدد دیگر که در زمینه علم غیب امام (ع) آمده است، استفاده می‌‏شود که این علم به صورت بالفعل نیست، بلکه شأنی است یعنی هر گاه اراده کنند و بخواهند که چیزی را بدانند خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد. هر گاه امام اراده کند که چیزی را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد حاصل سخن این که علم غیب امام (ع) شأنی است نه فعلی. بر اساس همین نکته ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود علم نداشته‏‌اند چون اراده نکرده‏‌اند که بدانند. قابل ذکر است علامه مظفر این پاسخ را به عنوان یک احتمال ذکر می‏‌کند ولی آن را نمی‌‏پذیرد»[۳۸].
۱۶. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛
پژوهشگران وبگاه اندیشه قم وابسته به مرکز مطالعات حوزه علمیه قم، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «مراد از علم اشائى كه بعضى از دانشمندان فرموده‌اند، شأنى و قوه است كه از آن تعبیر آورده‌اند به این كه (لو شاء ان یعلم لعلم) یعنى هرگاه بخواهند و اراده بكنند كه به چیزى عالم بشوند آشنا شده و دانا به آن چیز مى‌باشند»[۳۹].
۱۷. پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی؛
پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «علم بر دو قسم حصولی و حضوری است مقصود از علم حضوری یا ارادی یا اشائی علمی است که از جانب خداوند به طریق الهام یا تعلیم رسول و مثل آن افاضه شود. در مقابل مقصود از علم حصولی، علمی است که به وسیله امارات و حواس ظاهری به‌دست می‌آید. مراد از علم امام، علم حصولی نیست چون این نحو علم مشترک بین مردم است و از سویی تابع اسباب عادی است[۴۰]»[۴۱].
۱۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «دیدگاه دیگر که برخی آن را نظریه مشهور شیعه دانسته‌اند[۴۲] آگاهی معصومان (ع) را از امور غیبی به خواست و اراده آنان پیوند می‌زند[۴۳] و به روایاتی از این دست تمسک می‌جوید: هر گاه امام بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او می آموزد[۴۴]. بدین‌سان، می‌توان دانش غیبی را به نامه‌ای در بسته همانند دانست که برای آگاهی از محتوا، باید در نامه را گشود. ناگفته پیداست که این خواستن و دانستن، وابسته به وجود مصلحت و گره خورده با حکمت است و چه بسا امام (ع) یا پیامبر (ص) نخواهد و در نتیجه،‌ نداند؛ اما همواره آنچه حجت پروردگار را از دیگران جدا می سازد و او را در جایگاهی برتر از همه می‌نشاند،‌ این است که اگر او بخواهد از چیزی آگا شود، می‌تواند. گفتنی است که برخی ار اندیشه‌مندان شیعه و سنی،‌ به جای تعبیر "اراده"، واژه‌هایی همچون "خطور" و "التفات" را به کار گرفته‌اندرانصاری، شیخ مرتضی، فرائد الاصول، ج۱، ص۳۷۴؛ عبدالخالق، عبدالغنی، حجیه السنه، ص۱۴۴.</ref>. بدین معنا که معصومان برای رسیدن به آگاهی، به چیزی بیش از "توجه" نیازمند نیستند. همچنین گاه در این باره تعبیر "خواست و مشیت الهی" این تعبیر با روایت «يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْم‏‏» سازگاری بیشتری دارد و از آیه شریفه وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ [۴۵] نیز قابل استفاده است. به‌کار می‌رود[۴۶] که تفاوتی چندان در مقصود به بار نمی‌آورد؛ زیرا پیامبران و امامان به مرتبه‌ای رسیده اند که خواست آنان با مشیت خداوند پیوند می‌خورد و جز آنچه او می‌خواهد، نمی‌خواهند: خداوند دل‌های امامان را جایگاه اراده خویش ساخته است به گونه‌ای که هر گاه خدا چیزی بخواهد، آنان نیز می‌خواهند[۴۷]»[۴۸].
۱۹. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در این‌باره گفته‌اند: «اکثر علمای شیعه (...) معتقدند که اولیای الهی، نیز در مواردی که لازم باشد از غیب آگاه می‌شوند. این معنا همچنین از روایات ائمه استفاده می‌شود. امام صادق (ع) در این باره می‌فرماید: "هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد"»[۴۹].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
  2. بررسی‌های اسلامی.
  3. اصطلاح علم حضوری در علوم عقلی در برابر علم حصولی قرار دارد و به معنای آگاهی بی واسطه به معلوم می باشد به گونه‌ای که خود معلوم با وجود خاص خود نزد عالم حضور یابد و این حضور، در واقع همان علم خواهد بود؛ بر خلاف علم حصولی که علمِ با واسطه است بدین معنا که معلوم خارجی با وساطت صورت ذهنی برای عالم مکشوف می‌گردد. توضیح بیشتر در این باره را باید از کتابهای مربوط طلب کرد و غرض تنها تذکر این نکته است که واژه مذکور در این کتاب به معنای دیگری به کار رفته و در برابر علم ارادی می‌باشد. مراد مؤلف از علم حضوری که در این کتاب در صدد اثبات آن برای امام (ع) می‌باشد، علم بالفعل به تمام حقائق است. بدین معنا که امام (ع) در هر زمان، همه چیز را می‌داند؛ در برابر کسانی که علم امام را منوط به خواست و ارادۀ او می‌دانند و می‌گویند: امام (ع) در صورتی آگاه از چیزی می‌شود که بخواهد آن را بداند و اگر نخواهد، آن را نمی‌داند.
  4. پژوهشی در باب علم امام، ص۳۴.
  5. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۴۶
  6. سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (ع) عَنِ الْإِمَامِ یَعْلَمُ الْغَیْبَ؟ فَقَالَ: «لَا، وَلكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ الشَّیْ‌ءَ، أَعْلَمَهُ اللهُ ذلِكَ».اصول کافی ج۱، ص۶۴۰. «باب نادر فیه ذکر الغیب».
  7. تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۰۰.
  8. «یُبسَطُ لَنَا العِلمُ فَنَعلَمُ، ویُقبَضُ عَنّا فَلا نَعلَمُ. وقالَ: سِرُّ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ أسَرَّهُ إلى جَبرَئیلَ، وأسَرَّهُ جَبرَئیلُ إلى مُحَمَّدٍ (ص)، وأسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إلى مَن شاءَ اللّه ُ»؛الکافی، ج۱ ، ص۲۵۸.
  9. ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۸.
  10. الکافی، ج۱ ص۲۵۸.
  11. شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده
  12. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۹۵- ۲۹۸.
  13. اگر امام اراده کند چیزی را بداند خدا او را آگاه می‌گرداند؛ کلینى، الکافی، ج۱، ص ۲.
  14. علم غیب ائمه (ع)، دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی، ص ۱۷ و ۱۸.»
  15. نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.
  16. پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.
  17. «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»؛ کافى، ج١، ص٢۵٨.
  18. «عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ المَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (ع) قَالَ إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ الله ذَلِك»؛ کافى، ج ١، ص ٢۵٨.
  19. منابع علم امامان شیعه، ص ۸۰.
  20. «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم».
  21. «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».
  22. علم غیب معصوم، ماهنامه معرفت شماره ۴۸.
  23. «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم».
  24. «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».
  25. "مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‌"
  26. "بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً"
  27. علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
  28. «إن المراد من العلم الحضوری أو الإرادی والإشائی هو : ما کان موهوبا من العلام سبحانه ومستفاضا منه بطریق الالهام أو النقر فی الأسماع أو التعلیم من الرسول أو غیر ذلک من الأسباب . وهذا العلم اختص به الإمام دون غیره من الأنام . ولیس المراد من العلم ها هنا ما حصل بالکسب من الأمارات والحواس الظاهریة والصنایع الاکتسابیة ، لاشتراک الناس مع الإمام فی هذا العلم لأنه تابع لأسبابه الاعتیادیة وهذا لا یختص بأحد . وهو بخلاف الأول إذ لا یمنحه علام الغیوب إلا لمن أراد واصطفی».
  29. همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آموزش داده می‌شود.
  30. همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آگاهی داده می‌شود.
  31. اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه خواهد ساخت.
  32. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  33. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۴۳.
  34. راهنماشناسی، ص ٧۲.
  35. هر گاه امام (ع) اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم می‌کند.
  36. به درستی که امام (ع) هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده می‌شود.
  37. آفاق علم امام در الکافی
  38. وبگاه پرسشکده
  39. وبگاه راسخون
  40. علم الإمام، محمد حسین مظفر، ص ۱۱.
  41. وبگاه گفتگوی دینی
  42. لواسانی، میرزا حسن، نورالافهام، ج۲، ص۳۰۶.
  43. حرعاملی، محمد، اثبات الهداه، ج۷، ص۴۴۱؛ الفوائد الطوسیه، ص۵۲۰؛ مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۶۷ - ۶۹؛ مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۲۴۹ - ۲۵۱؛ سبحانی، جعفر، منشور، جاوید، ج۸، ص۴۱۷، ۳۷۳.
  44. «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ‏ أَنْ‏ يَعْلَمَ‏ شَيْئاً أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِك‏»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۸.
  45. و اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم آنگاه آنان را به چهره می‌شناختی؛ سوره محمد، آیه: ۳۰.
  46. مصنفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۶۶؛ مکارم شیرازی و دیگران، پیامبر قرآن، ج۷، ص۲۲۷.
  47. «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ‏ قُلُوبَ‏ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوه‏‏‏»؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۰۹؛ بحرانی، سید هاشم،‌ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۲۷.
  48. وبگاه پرسمان
  49. وبگاه اسلام کوئست