سوره قصص در علوم قرآنی
مقدمه
بیست و هشتمین سوره قرآن و چهل و نهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع محوری داستان موسی (ع)، پیروزی مستضعفین و عاقبت نیکویی متقین. نام این سوره از آیه ﴿فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۱] اخذ شده است. نام دیگرش سوره «موسی و فرعون» است که داستان آنها طی آیات ۳ تا ۵۰ بیان شده است. چهاردهمین سورهای است که با حروف مقطعه ﴿طسم﴾[۲] آغاز میشود. دارای ۸۸ آیه، ۱۴۴۳ کلمه و ۵۹۳۳ حرف است. از نظر حجم یکی از سورههای متوسط قرآن است که کمی بیش از نیم جزء قرآن را در بردارد.
در این سوره سرگذشت طولانی و درس آموز موسی از ولادت شگفت انگیزش تا رسالت و پیکار فرهنگی و منطقیاش با فرعون و نجات بنیاسرائیل از اسارت استبداد و نیز مبارزه آن حضرت با «قارون»، مظهر زراندوزی و زرپرستی و انحصار آمده است.
قصه موسی (ع) و فرعون در آغاز سوره و قصه قارون در پایان آن آمده است و در ضمن این داستان، به مسلمانان دلداری میدهد که بدانند همه نیروها و قدرتها به دست خدا است و آنان را یاری میکند و قدرت ظاهری فرعون و مال فراوان قارون هیچیک در برابر خدا ارزشی ندارد. داستان موسی (ع) و شعیب (ع) و ماجرای ازدواج حضرت موسی (ع) با دختر شعیب، قصه هارون (ع) (برادر موسی) و وزارت، فصاحت و بلاغت او، بشارت به رسول خدا با وعده فتح و پیروزی و بازگشت فاتحانه به وطن و زادگاهش و این که پاداش اعمال نیک، مضاعف است ولی کیفر اعمال بد، متقابل و در حد و اندازه آن خواهد بود از موضوعات دیگر این سوره است.
فضیلت سوره
پیامبر (ص) فرمود: «وَ مَنْ قَرَأَ طسم اَلْقَصَصَ أُعْطِيَ مِنَ اَلْأَجْرِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ مَنْ صَدَّقَ بِمُوسَى وَ كَذَّبَ بِهِ، وَ لَمْ يَبْقَ مَلَكٌ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ شَهِدَ لَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ صَادِقاً، أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»؛ «کسی که سوره قصص را تلاوت کند به شمار هر کدام از مردمی که به موسی ایمان آورده و رسالتش را گواهی نمودند و یا آن حضرت را تکذیب کردند، ده حسنه به او پاداش داده میشود و فرشتهای در آسمانها و زمین نخواهد بود، جز این که در روز رستاخیز بر راستگویی او گواهی خواهد داد».
مقاصد سوره
وعده خدا و سنت او بر پیروزی حق طلبان با ذکر قصه موسی و فرعون، قدرت نمایی شگفتآور خدا، طرح برخی اصول اعتقادی، اخلاقی، انسانی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی وحدانیت ربوبیت خدا: ﴿إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۳]. در آن از ذات متعالی که نامش «الله» است خبر میدهد و او را به وصف وحدانیت و یکتایی در ربوبیت توصیف میکند و شرک را با همه انواعش به طور مطلق از او نفی میکند، به این بیان که وقتی او را به ربوبیت برای همه عالمیان ستود و با در نظر گرفتن اینکه «رب» به معنای مالک و مدبر میباشد و مستحق است که مملوکهایش او را پرستش کنند، دیگر چیزی از عالمیان را باقی نگذاشته که مربوب غیر او باشد، در نتیجه، دیگر «ربی» غیر از او باقی نمانده و معبودی سوای او نیست. بیان سه دلیل برای اینکه فقط خدا مستحق پرستش است: ﴿لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴].
هر کمالی که در دنیا و آخرت وجود دارد نعمتی است که از ناحیه خدای تعالی نازل شده و در ازای هر یک از آنها مستحق ثنای جمیل است و جمال هر یک از این نعمتهای موهوبه (بخشیده شده) از کمال ذاتی و از صفات ذاتی او سرچشمه گرفته که در برابر آن، مستحق ثناء است و غیر از خدای تعالی هیچ موجود و هیچ کس مستقل در ثنای بر خدا نیست و هر کس هم که خدا را ثنا گوید، ثنایش هم منتهی به او است و عبادت هم ثنای زبانی و یا عملی است، پس تنها او است که مستحق پرستش است. خدای سبحان مالک علی الاطلاق همه عالم است و غیر از او کسی چیزی را مالک نیست، مگر آنچه را که او تملیکش فرموده باشد و همان را هم که خدا به کسی تملیک کرده، باز خود او مالک است از سوی دیگر خدای سبحان، هم در مرحله تشریع و اعتبار مالک حقیقی آن است و هم در مرحله تکوین و حقیقت. از آثار ملک او، یکی این است که: حکم میکند بر بندگان و مملوکین خود که کسی غیر از او را نپرستند.
رجوع به سوی او به خاطر حساب و جزاء است و چون تنها او مرجع است، سپس محاسب و جزاء دهنده نیز همو است و کسی غیر از او محاسب و جزاء دهنده نیست، پس تنها او است که باید پرستش شود، و پرستش او را باید تنها بر طبق دین او انجام داد. ترجیح پیروی هدایت بر ترک آن با مقایسه حال پیروان هدایت با حال پیروان هوی. مختار بودن انسان و بیان اینکه او در برابر اراده تکوینی و تشریعی خدا اختیاری ندارد. بهشت مختص کسانی است که در این دنیا خواهان برتریجویی و فساد نباشند. هر موجودی فنا در پی دارد و با رجوع به سوی خدا هلاک میشود، مگر ذات حق و ثابت او که بطلان و هلاکت در او راه ندارد، بنابراین «وجه»، صفات و صقع ذات ملاحظه میشود، - و معبود هم باید کسی باشد که فنا در او راه نداشته باشد و غیر از خدا کسی به این صفت نیست پس چز او هم معبودی نیست:﴿لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۵].[۶]
ساختار
سوره دارای نُه بخش است. پنج بخش اول (آیات ۱-۵۰) حاوی داستان موسی و فرعون است و در بخش هشتم (آیات ۷۶-۸۲) به قارون اشاره میشود. بخش نهم (آیات ۸۳-۸۸) جمعبندی کلی پیام سوره قصص است که حاوی اصول جهانبینی شامل: معاد و فرجام خوش متقین، وحدانیت خدا و ضرورت پرستش و بندگی او جل جلاله، بدفرجامی مشرکین و بازگشت جهان به سوی خدا است. بخش یک با تأکید بر این که مفاد این سوره آیات مبین است افتتاح شده است و بخش نه که اختتام سوره است در تقارن با آن، آیات مبین سوره را جمعبندی نظری کرده است.
آیات نامدار و مشهور
- ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۷]؛
- ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۸]؛
- ﴿إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۹]؛
- ﴿وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۰]؛
- ﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ «و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.
- ↑ «طا، سین، میم» سوره قصص، آیه ۱.
- ↑ «منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
- ↑ «سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۸۸.
- ↑ المیزان.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ «منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
- ↑ «و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۸۸.
- ↑ صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره قصص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.