افزایشپذیری علم معصوم در چه علومی است؟ (پرسش)
افزایشپذیری علم معصوم در چه علومی است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
افزایشپذیری علم معصوم در چه علومی است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | افزایش علم معصوم در کلام اسلامی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
«افزایشپذیری در علوم حادث: از روایات به دست میآید که علوم ائمه(ع)، در قلمرو احکام دینی – دستکم پس از رسیدن به مقام امامت - اقتضای آن را دارد که کامل باشد. به نظر میرسد برخی روایاتی که علوم کاملی را به ائمه(ع) نسبت میدهند، با توجه به این نکته، مربوط به علوم دینیاند. مثلاً در روایتی از محمد بن مسلم، از آن حضرت نقل شده است: «إِنَّ عِنْدَنَا صَحِيفَةً مِنْ كُتُبِ عَلِيٍّ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَنَحْنُ نَتَّبِعُ مَا فِيهَا لَا نَعْدُوهَا»[۱]؛ «نزد ما صحیفهای از کتابهای علی(ع) است که طول آن هفتاد ذراع است و ما از محتوای آن پیروی میکنیم و از آن تجاوز نمیکنیم». محمد بن مسلم میگوید: سپس از میراث علمی ائمه(ع) پرسیدم که آیا علومی کلی است یا تفسیر هر چیز در آن آمده است؛ مانند طلاق و میراثی که مردم از آن سخن میگویند. امام(ع) فرمود: «إِنَّ عَلِيّاً كَتَبَ الْعِلْمَ كُلَّهُ الْقَضَاءَ وَ الْفَرَائِضَ فَلَوْ ظَهَرَ أَمْرُنَا لَمْ يَكُنْ شَيْءٌ إِلَّا فِيهِ نُمْضِيهَا»[۲]؛ «همانا علی(ع) تمام علم را نوشت؛ قضاوت و میراث را. اگر امر ما آشکار شود (حکومت به ما برسد)، چیزی نیست مگر آنکه در آن است و ما آن را اجرا میکنیم». شاهد بر نکتهای که گفتیم، مثال بیان شده در این روایت است؛ یعنی مباحث قضاوت و فرایض (میراث)، که مربوط به امور دینیاند؛ زیرا در غیر این صورت، جمع کردن تمام حوادث و علوم جهان به طور جزئی در یک کتاب، به طور عادی ممکن نیست.
در روایتی دیگر بیان شده است که افزایش علوم ائمه(ع) نسبت به امام پیشین، در غیر موضوع حلال و حرام است. در این روایت آمده است که راوی از امام صادق(ع) از محتوای علومی که برای ایشان افزوده میشود، پرسید. آن حضرت به صراحت بیان کردهاند که خداوند حلال و حرام را به طور کامل بر پیامبرش نازل کرده است و در این حوزه چیزی بر دانش امام افزوده نمیشود. بنا بر این روایت، امام به سؤال راوی از موضوع دانشی که بر علوم ائمه افزوده میشود، به طور کلی و مبهم پاسخ دادند و فرمودند: (این افزایش) در امور دیگر، غیر از حلال و حرام است[۳]. در روایتی، مصداق افزایش در علم ائمه(ع)، علم به منایا و بلایا و فصل الخطاب معرفی شده است[۴].
افزایشپذیری در کمالات معنوی: احتمال دیگر در بحث افزایشپذیری علوم ائمه(ع) آن است که این افزایش در معارف معنوی و کمالی باشد؛ زیرا اهل بیت(ع) اگر چه به درجاتی از معرفت خداوند رسیدهاند که غیر آنان نرسیدهاند، اما از آنجا که کمالات الهی نامتناهی است، معارف مرتبط با آن نیز نامتناهی است. از همین روست که حتی رسول خدا(ص) که از بالاترین درجات تقرب به خداوند برخوردار است، میفرمایند: ﴿رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۵]. روشن است که نمیتوان معتقد شد اعمال ائمه(ع) در تقرب آنان به خداوند تأثیری ندارند و آنان در طول عمر شریفشان درجاتی از کمال را طی نمیکنند[۶].
تفاوت مراتب معنوی پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) با یکدیگر، مؤید همین مطلب است. پیامبر اکرم(ص) به نزدیکترین مقام به خداوند متعال باریافتند که دیگران، حتی امیرالمؤمنین(ع) به آن مقام نرسیدند. خداوند درباره پیامبر(ص) میفرماید: ﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى﴾[۷]. امیرالمؤمنین(ع) هم که شاگرد آن حضرت است، خود را این گونه توصیف میکند: «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ(ص)»[۸]. از همین روی، در روایاتی که از تساوی علمی ائمه(ع) سخن به میان آمده، تذکر داده شده است که پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) برتری ویژه خود را دارند[۹]. این مراتب از کمال، علوم حضوری و شهودی متناسب خود را میطلبند و دانش ائمه(ع) در مراتب بالای چنین علومی با هم متفاوت است؛ هر چند در مراتبی از این علوم با یکدیگر مساویاند و تمام نیازهای مردم برای هدایت یافتن، در این مرتبه مشترک قرار دارد؛ زیرا در روایات بیان شده است که آنان در حلال و حرام و تفسیر قرآن با هم مساویاند و سؤالی از آنان پرسیده نمیشود که پاسخ آن را ندانند[۱۰].
استغفار ائمه(ع) نیز بنا بر همین وجه توجیه میشود؛ زیرا آنان خود را در مراتب کمال، ناقص میبینند. بنابراین بخشی از دانشی که پیوسته بر اهل بیت(ع) افزوده میشود و بنا بر برخی روایات، برترین قسم دانش آنان است، علوم و معارف کمالیاند که در نهایت قداست و نورانیتاند[۱۱]. این دانش، مربوط به احکام و... نیست. بنابراین میتوان گفت روایاتی که به افزایش پذیری علوم ائمه(ع) دلالت دارند، افزایش یادشده را در این دو قلمرو اثبات میکنند.
با توجه به این گونه روایات، احتمال دارد روایاتی که از تحول و افزایش علوم ائمه(ع) سخن میگویند، ناظر به امور متغیر و علوم کمال آفرین باشند و روایاتی که از تمامیت علوم ائمه(ع) سخن میگویند، ناظر به علوم ثابت مانند علوم حلال و حرام و آگاهی اجمالی از حوادث جهان باشند.
این تفسیر، با فرض اول که مدعی اجمالی بودن علوم افزایش پذیر است، قابل جمع به نظر میرسد؛ زیرا امام اگر چه به حوادث جهان و امور کمالی به اجمال آگاه است، به تفصیل از آنها آگاهی ندارد؛ چون حوادث پیوسته در حال تغییرند و خداوند علوم جدید را به شیوههای مختلف در اختیار ایشان قرار میدهد. تفسیر یاد شده، با تبیین دوم نیز سازگار است. در این تبیین، علوم ائمه(ع) از نظر شأنی بودن، افزایش پذیر دانسته شد. در این فرض، امام اگر چه میتواند به این امور حادث آگاه شود، اما دانش او به این امور بالفعل نیست. چنان که دیده میشود، سه فرضیه یادشده، یکدیگر را کامل میکنند و با هم مخالفتی ندارند. بنابراین میتوان گفت روایاتی که بر تمامیت علوم ائمه(ع) دلالت دارند، به علوم اجمالی، شأنی یا علوم ثابت ائمه(ع) نظر دارند؛ و روایاتی که افزایش پذیری علوم آنان را بیان میکنند، از تفصیل و فعلیت علوم ایشان در بخشی که تحول و تکامل پذیر است، خبر میدهند.»[۱۲]
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۴۳. سند این روایت، صحیح است.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۴۳.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۹۳؛ محمد بن محمد مفید، الاختصاص، ص۳۱۳.
- ↑ فرات بن ابراهیم فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۴۵: «فَهِيَ الزِّيَادَةُ الَّتِي عِنْدَنَا مِنَ الْعِلْمِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَا ذُرِّيَّةِ الْأَنْبِيَاءِ غَيْرِنَا فَهَذَا [فبهذا] الْعِلْمُ عِلْمُنَا الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»؛ اگر چه در این روایت، این افزایش نسبت به پیامبران و اوصیای آنان سنجیده شده و میان ائمه(ع) مشترک است، اما به نظر میرسد با توجه به متغیر بودن علم بلایا، منایا و فصل الخطاب، این مسئله درباره تمایز دانشی خود ائمه(ع) نیز صادق است.
- ↑ «پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۱.
- ↑ «سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.
- ↑ من بندهای از بندگان محمد(ص) هستم (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۵)، سند این روایت، صحیح است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۸: «نَحْنُ فِي الْأَمْرِ وَ الْفَهْمِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ نَجْرِي مَجْرًى وَاحِداً فَأَمَّا رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ عَلِيٌّ(ع) فَلَهُمَا فَضْلُهُمَا»؛ سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: عبد الله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۳۵۱؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۴۸۰.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۱۲۲. در این منبع، روایاتی نقل شده است که نشان میدهد ائمه(ع) تمام علومی را که مردم به آن نیازمندند و پاسخ هر سؤالی را که از آنان پرسیده میشود، میدانند. روایات این باب، مستفیضاند.
- ↑ ر.ک: سید کمال حیدری، علم الامام، ص۳۳۹-۳۴۸.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۳۳۲-۳۳۶.