علم حضوری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از علوم حضوری)

علم حضوری، آن است که علم، نزد شخص بالفعل حاضر باشد. مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجی جزئی است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی. حال این علم به وسیله وحی حاصل شود یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد. در مقابلِ علم حضوری و یا فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام یعنی امام به برخی موضوعات، علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوه‌های خاص خود دارد. نافع‌تر بودن علم حضوری برای امت؛ کامل‌تر بودن علم حضوری در رسالت و امامت؛ سزاوارتر بودن انتخاب افضل برای امام و ... از جمله ادله حضوری بودن علم معصوم است.

مقدمه

از علم حضوری با نام‌های دیگری هم مانند: علم فعلی، علم دائمی و علم احاطی نیز یاد شده است. باید توجه داشت که برای علم حضوری دو اصطلاح وجود دارد: ۱ـ علم حضوری در برابر علم حصولی که در علم فلسفه و منطق بحث می‌شود. ۲ـ علم حضوری (علم فعلی) در برابر علم شأنی که در علم کلام بحث می‌شود و مدنظر بحث است[۱].

معناشناسی

مراد از حضوری و یا فعلی بودن علم امام، آن است که علم، نزد ایشان حاضر (بالفعل) باشد، یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیح‌تر اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند و امام به همۀ اشیا به حسب مقام نورانیت خود آگاه است. مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجی جزئی محض است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی. به عبارتی دیگر مراد از علم حضوری انبیا و امامان (ع)، علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است، با وحی مع‌الواسطه یا بلاواسطه یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد. از این علم به علم احاطی یا دائمی نیز تعبیر شده است. در این صورت تفاوت علم امام با علم خداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علم خداوند ذاتی است.

در مقابلِ علم حضوری و یا فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام بدین معناست که امام به برخی موضوعات، علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوه‌های خاص خود دارد. یعنی آنان هر وقت بخواهند و اراده کنند می‌دانند و خداوند آنان را آگاه می‌کند و اگر نخواهند نمی‌دانند؟

بسیاری از اندیشمندان و محققین، از علم غیب فعلی و مطلق پیامبران و امامان (ع) جانب‌داری می‌کنند و بر این باورند که بندگان برگزیدۀ الهی همواره از همۀ امور مربوط به حال و گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمی‌ماند[۲].

دو دیدگاه دربارۀ علم امام

برخی از بزرگان بر پایۀ اصولی از قرآن و روایات اهل بیت (ع)، اعتقاد دارند اصل و فرع دین از راه وحی و شهود و علم حضوری به صورت قرآن و حدیث قدسی با واسطه یا بی‌‏واسطۀ فرشتگان به پیامبر و امام می‌‏رسد. البته امامان (ع) از پیامبر (ص) این معارف را از راه شهودی، با واسطۀ فرشته یا بدون واسطه آن می‌‏یابند و به مردم ابلاغ می‌‏کنند. امام به حقایق جهان هستی و حقایق امور و اسرار ملکوتی و آنچه مورد تصور و تعقل و حس درآید، در هرگونه شرایطی که وجود داشته باشند، به اذن خداوند واقف است، اعم از اینکه تحت حس قرار دارند و یا بیرون از دایرۀ حس هستند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده.

در مقابل برخی دیگر از بزرگان، علم امام را حصولی (شأنی) می‌دانند، به دلیل آنکه می‌گویند: "علوم پیامبر (ص) به تعلیم خداست که به او آموخته و علوم امامان (ع) به تعلیم پیغمبر است به ایشان و این بیان با حضوری بودن علم ایشان منافات دارد بلکه از صریح اخبار چنین مستفاد می‌شود که علم ایشان حصولی (شأنی) است. علاوه بر اینکه اخبارِ صحیفه‌های مختومه‌ای که برای هر یک از ایشان رسیده از جمله شواهد حصولی (شأنی) بودن علم ایشان است، همچنین اخبار صریحۀ صحیحه و معتبره دلالت دارند بر اینکه اگر بخواهند بدانند"[۳].

دلایل علم حضوری امام

چندین دلیل بر حضوری بودن علم امام (ع) بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. امام به حسب مقام نورانیتی که دارد کامل‏ترین انسان زمان خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی است و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعۀ شخصی آشناست و به حسب وجود عنصریِ خود به هر طرف توجه کند، حقایق برای وی روشن می‏‌شود.
  2. نافع‌تر بودن علم حضوری برای امت: جانشین پیامبر باید کسی باشد که صفات ایشان را داشته باشد. امام باید علم سرشار و جوشیدۀ از علم الهی داشته باشد تا بتواند مردم را از انحراف نگه دارد. متصف بودن به علم حضوری برای امام لازم است تا اگر کسی سؤالی داشت بتواند به آن پاسخ دهد.
  3. کامل‌تر بودن علم حضوری در رسالت و امامت: این کامل‌تر بودن زمانی است که معصوم متصف به علم حضوری باشد نه مشروط؛ زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است امّا بالاترین کمال و فضیلت نیست.
  4. سزاوارتر بودن انتخاب افضل برای امام: انسان‌ها دنبال انتخاب برترین فضلیت‌ها هستند و شکی نیست که علم حضوری برتر از علم ارادی است و چون انتخاب علم حضوری با خود رسول یا امام است، چرا آن را انتخاب نکند و کامل‌تر را برنگزیند.
  5. دورتر بودن علم حضوری از نافرمانی مردم: اگر مردم بدانند که امام، نهان و آشکار آنان و گناهانی که مرتکب می‌شوند و طاعاتی که انجام می‌دهند را می‌داند و چون می‌داند به آنان گزارش می‌دهد و هنگام انجام گناه آنان را منع و نهی می‌کند و گاهِ طاعات تشویق‌شان می‌نماید، این موجب می‌گردد مردم از مصیبت دورتر و به طاعات نزدیک‌تر شوند.
  6. اصلِ در علم، فعلی بودن است و آیات و روایاتی که علم را برای اهل بیت (ع) اثبات می‌کنند مطلق هستند و قید ارادی بودن را ندارند، همچنین روایاتی داریم که حضوری و فعلی بودن علم ایشان را اثبات می‌کند، مانند: امام صادق (ع) فرمودند: «دنیا برای امام تمثل پیدا می‌کند مثل نصف یک گردو (گردوی شکافته) که چیزی از آن، از او پنهان نیست». یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد[۴] و دلایل دیگر. البته برخی از این دلایل مورد مناقشه قرار گرفته که در جای خود به آن اشاره شده است.

خلاصۀ سخن آنکه، حتی اگر از امامان (ع) بیانات و شواهدی بر حضوری بودن علمشان به دست ما نرسیده بود، دلالت عقل بر آن کافی و واضح بود[۵].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱.
  2. ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۸؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص۱۹۰۰ ـ ۱۹۱؛ کرباسی‌زاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص۱۳۲ و ۱۳۳.
  3. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسی‌های اسلامی، ج ۱، ص۱۹۵؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰؛ میرجهانی طباطبائی، سید محمد حسن، ولایت کلیه، ص۱۷۷.
  4. مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۱۷.
  5. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسی‌های اسلامی، ج ۱، ص۱۹۵؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰؛ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۱۰۸ـ ۱۱۳؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص ۴۴ ـ ۴۶؛ مهدی‌فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.