اوس بن خولی بن عبدالله بن حارث انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

کنیه وی ابولیلی بدری[۱] و از خاندان بلحبلی[۲]، از تیره بنی غنم بن خزرج بن حارثه بود[۳]. مادرش جمیله دختر اُبَیّ بن مالک و خواهر عبدالله بن أُبی (منافق معروف) بود.

اوس در جاهلیت به خط عربی می‌نوشت؛ لذا به او کامل می‌‌گفتند. افزون بر این، او شنا کردن و تیراندازی را نیز خوب می‌دانست. اوس در ماه هفتم هجرت (ماه رمضان) در سریه «سیف البحر» که به فرماندهی حمزة بن عبد المطلب انجام گرفت، شرکت کرد[۴]. امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) پنج شنبه شبی در مسجد قبا خواست افطار کند، فرمود: آیا نوشیدنی هست؟ اوس بن خولی قدح دوغی آمیخته با عسل خدمت آن حضرت آورد. حضرت چون از آن چشید، از خوردن آن خودداری کرد و فرمود: «اینها دو نوشیدنی است که با یکی از آنها انسان از دیگری بی‌نیاز می‌شود. من این را نمی‌نوشم، و حرامش هم نمی‌کنم، بلکه برای خدا فروتنی می‌نمایم»[۵]. سپس فرمود: «هر کس تواضع کند، خداوند او را بلندمرتبه می‌گرداند و هر کس تکبر کند، خدا او را زمین می‌زند»[۶].

رسول خدا (ص) بین اوس و شجاع بن وهب[۷] و بنا به نقلی بین او و عمر بن خطاب پیمان برادری بست[۸]. او در جنگ بدر، أحد و دیگر غزوات همراه رسول خدا (ص) بود[۹]. با نزول سوره منافقین بعد از جنگ مریسیع، اوس بن خولی به همراه عبادة بن صامت به عبدالله بن أُبی برخوردند و بر او سلام نکردند. عبدالله بن أُبی گفت: مثل اینکه این دو قرار گذاشته‌اند بر من سلام نکنند. اوس و عباده با شنیدن این سخن، پیش ابن أُبی برگشتند و او را سرزنش کردند و به او خبر دادند که درباره دروغ‌گویی او آیه نازل شده است. سپس اوس بن خولی به ابن أُبی گفت: تا زمانی که توبه نکنی، هر سخنی که از تو بشنوم، تکذیب خواهم کرد. ما زید بن ارقم را به خیال اینکه به تو دروغ می‌گوید، سرزنش می‌‌کردیم، اما آیه قرآن در تأیید زید و دروغگویی تو نازل شد[۱۰].

در سال ششم هنگامی که رسول خدا (ص) برای زیارت خانه خدا عازم مکه شد، چون نزدیک حدیبیه رسید، در کنار یکی از چاه‌های کم آب پیاده شدند. یاران آن حضرت از کمی آب به ایشان شکایت کردند. آن حضرت مقداری آب خواست. سپس با آن وضو گرفت و با کمی آب در دهان خود مضمضه کرد و در دلو ریخت و فرمود: «این آب را در چاه بریزید». وقتی آب را در چاه ریختند، چاه مملو از آب گردید. اوس بن خولی بعد از مشاهده این منظره به عبدالله بن أُبی گفت: وای بر تو! آیا هنوز نیز وقت آن نرسیده که بینا شوی؟ عبدالله بن أُبی گفت: من نظیر این کارها را دیده‌ام. اوس گفت: خداوند تو و افکار تو را زشت بدارد[۱۱].

رسول خدا (ص) در صلح حدیبیه اوس را برای نوشتن عهدنامه فراخواند[۱۲]، حضرت در عمرة القضا، دویست نفر را به فرماندهی اوس، مأمور نگهداری از اسلحه‌ها کرد و بعد از انجام عمره نیز اوس بن خولی را با ابورافع، پیش عموی خود عباس فرستاد تا از میمونه برای ایشان خواستگاری کند[۱۳].

هنگام کفن و دفن رسول خدا (ص)، انصار تقاضا کردند کسی از آنان نیز در تجهیز آن حضرت حضور داشته باشد. اهل بیت (ع) این تقاضای انصار را پذیرفتند و از آنان خواستند شخصی را برای این منظور انتخاب کنند. انصار اوس بن خولی را برگزیدند. اوس وارد خانه رسول خدا (ص) شد و در مراسم غسل، کفن و دفن حضرت شرکت کرد[۱۴]. بنابراین، امام علی (ع)، فضل، عباس، اسامة بن زید و اوس بن خولی در تجهیز حضرت حاضر بودند[۱۵]. بنا به قولی، امام علی (ع) و اسامه در قبر رسول خدا (ص) داخل شدند. اوس بن خولی گفت: من همیشه در قبر شهیدان داخل می‌شدم و رسول خدا (ص) برترین شهیدان است. اجازه دهید من نیز وارد شوم. به او نیز اجازه دادند در قبر مطهر رسول خدا (ص) وارد شود[۱۶]. به گفته ابن اسحاق، هنگامی که علی (ع)، فضل، قثم و شقران - آزاد شده پیامبر - در قبر رسول خدا (ص) وارد شدند، اوس بن خولی گفت: ای علی! تو را به خدا قسم می‌دهم حق ما را درباره پیامبر رعایت کنی. امام علی (ع) فرمود: وارد شو. او نیز پای در قبر نهاد[۱۷]. ابن ابی الحدید گوید: با تأمل در این اخبار که اوس تنها علی (ع) را مخاطب خود ساخته، معلوم می‌شود او تنها اصیل‌ترین فرد در اداره امور رسول خدا (ص) بود. بدین سبب بود که تنها او متولی تجهیز حضرت شد[۱۸].

گفته شده هنگامی که در سقیفه بنی ساعده بین انصار و مهاجرین نزاع شد و انصار گفتند "منا امير و منكم امير:، اوس بن خولی از ترس تحقق این قول و امیر شدن سعد بن عباده خزرجی و کنار ماندن اوسیان، بلند شد و با ابوبکر بیعت کرد[۱۹]. اوس در ایام خلافت عثمان و قبل از محاصره او در مدینه درگذشت[۲۰]. نسلی از او باقی نمانده است. او فرزندی به نام فُسحُم داشت که در گذشت.[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. طبرانی، ج۱، ص۲۲۹.
  2. ابن سعد، ج۲، ص۳۰۲.
  3. ابن حزم، ص۳۵۴.
  4. واقدی، ج۱، ص۹.
  5. کلینی، ج۲، ص۱۲۲.
  6. متقی هندی، ج۳، ص۷۰۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۹۹.
  7. طبری، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن حجر، فتح، ج۱، ص۲۲۹.
  8. ابن حجر، مقدمه، ص۲۴۷.
  9. واقدی، ج۱، ص۱۶۶.
  10. واقدی، ج۲، ص۴۲۰.
  11. واقدی، ج۲، ص۵۸۹؛ راوندی، ج۱، ص۱۲۳.
  12. واقدی، ج۲، ص۵۸۸.
  13. ابن سعد، ج۲، ص۱۲۱؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱۱، ص۳؛ ذهبی، ج۲، ص۲۳۹.
  14. طبری، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۵.
  15. ابن سعد، ج۲، ص۲۱۴.
  16. ابن سعد، ج۲، ص۲۳۰.
  17. ابن هشام، ج۴، ص۳۱۵؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۶۰.
  18. ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۴۰.
  19. زیدی یمنی، ص۱۳.
  20. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۰۰.
  21. محمدی، رمضان، مقاله «اوس بن خولی بن عبدالله بن حارث انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۶۵-۱۶۶.