فضل بن سهل سرخسی
آشنایی اجمالی
ابوالعباس فضل بن سهل بن عبدالله سرخسی، مشهور به ذوالریاستین در سال ۱۵۴هـ در سرخس متولد شد،[۱] اما بر اساس گزارش طبری که میگوید: عمر وی به هنگام مرگ شصت سال بود،[۲] ولادت وی باید در سال ۱۴۲هـ رخ داده باشد. وی از اشراف زادگان ایرانی بود و پدرش سهل در زمان هارون الرشید اسلام آورد و به دستگاه یحیی بن خالد برمکی پیوست و پسرانش فضل و حسن بن سهل نیز به خدمت جعفر بن یحیی درآمدند و در نهایت، فضل به واسطه جعفر برمکی از خواص مأمون گردید. به گفته خطیب بغدادی، زمانی که فضل بن سهل تصمیم به اسلام آوردن گرفت، کراهت داشت از اینکه به دست هارون و مأمون مسلمان شود، از این رو در روز جمعهای به تنهایی به مسجد جامع رفت، غسل کرد و لباس مسلمانی پوشید،[۳] ولی بنا بر روایتی که ذهبی آورده، در سال ۱۹۰هـ به دست مأمون اسلام آورد و از شیعیان بود.[۴]
شیخ طوسی او را در زمره اصحاب امام رضا(ع)برشمرده است.[۵] وی دارای حدیث مسندی نیز میباشد که آن را از یحیی بن خالد برمکی نقل، و طاهر بن حسین از او روایت کرده است.[۶] وی که از ذوق شاعری،[۷] هوش، زیرکی، بلاغت و فصاحت خاصی برخوردار بود و در ستارهشناسی نیز مهارت داشت،[۸] به وزارت مأمون رسید و در بسیاری از امور حکومت و مملکت طرف مشورت او قرار گرفت. او که در مدت اندکی به جایگاه و منزلتی خاص نزد خلیفه نایل شده بود،[۹] پس از به قتل رسیدن علی بن عیسی بن ماهان و عبدالرحمان بن جبلة انباوی از فرماندهان لشکر امین به دست طاهر ذوالیمینین، به حکومت و امارت همدان تا دریای خزر و گرگان و خلیج فارس و سرحدات هند رسید.[۱۰] او بدین گونه هم ریاست وزیران و دیوان و هم فرماندهی لشکریان مأمون را عهدهدار بود و بدین سبب به ذوالریاستین شهرت یافت.[۱۱] تألیفی به نام الاختیارات که در موضوع شناخت اوقات و ایام و نجوم بوده، از آثار اوست.[۱۲] سرانجام مأمون به دلیل زیرکی و شجاعت خاص و آوازه ای که فضل به دست آورده بود، نتوانست او را تحمل کند و چون حکومت و خلافت را در خطر دید، تصمیم به قتل وی گرفت و بدین منظور دایی خویش، غالب اسود را به همراه جمعی دیگر برای کشتن او به سرخس فرستاد[۱۳] و آنان وی را در ۶۰ سالگی به سال ۲۰۲هـ در حمام سرخس به قتل رساندند.[۱۴].[۱۵]
جستارهای وابسته
- حسن بن سهل (برادر)
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ الاعلام، ج۵، ص۱۴۹.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۶۵.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۹.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۹۹ و ۱۰۰.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۸۵.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۴۰.
- ↑ معجم الشعراء، ص۱۶۳.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۴، ص۴۲.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۲۹ ـ ۲۳۱.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۸، ص۴۲۴.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۱۰۰؛ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۴۰.
- ↑ کشف الظنون، ج۱، ص۳۴.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۴۶ و ۳۴۸.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۶۵.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص610.