آیا خروج دجال از نشانه‌های قیامت است؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آیا خروج دجال از نشانه‌های قیامت است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

آیا خروج دجال از نشانه‌های قیامت است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

پاسخ نخست

 
خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

در باره دجال، چند احتمال وجود دارد:

  1. دجال، نام شخص معینی نیست و هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی‌اساس و با حیله گری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است. اینکه در روایات، از "دجال"های فراوان سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت می‌کند. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: "قیامت، برپا نمی‌شود تا وقتی که مهدی از فرزندانم، قیام کند. مهدی قیام نمی‌کند تا وقتی که شصت دروغ‌گو خروج کنند و هر کدام بگوید: من پیامبرم"[۵]؛ در روایات، از "دجال"ها و دروغ گویان فراوان نام برده شده است؛ چنان که در بعضی دوازده، در برخی سی و برخی هفتاد دجال آمده است[۶]. از میان آنها فردی که در دروغ گویی، حیله گری و مردم فریبی، سرآمد همه دجالان و فتنه‌اش از همه بزرگ‌تر است، نشانه برپایی قیامت می‌باشد. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال خروج خواهد کرد"[۷]. حقیقت داستان دجال، بیانگر این واقعیت است که در آستانه هر انقلابی، افراد فریبکار و منافقی که معتقد به نظام‌های پوشالی گذشته و حافظ ضد ارزش‌هایند، برای نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته، همه تلاش خود را به کار می‌گیرند و با سوء استفاده از زمینه‌های فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیله گری می‌زنند. از آنجایی که انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع) از همه انقلاب‌های تاریخ بزرگ‌تر و گسترده‌تر است، خطر فریبکاران دجال صفت نیز به مراتب بیشتر و گسترده‌تر است. در آستانه ظهور، آنان تلاش خواهند کرد که مردم را فریب داده، آنها را از نتیجه آن، دلسرد و ناامید سازند و از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند. البته می‌توان گفت: ممکن است یکی از آن دجال‌ها که صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است یکی از نشانه‌ها باشد.
  2. فردی معین و مشخص، به نام "دجال" با همان ویژگی‌هایی که برای وی بیان شده است خروج می‌کند و مردم را به انحراف می‌کشاند. برخی با استناد به روایاتی چند، او را زنده می‌دانند؛ برای مثال گفته می‌شود: او در زمان حضرت رسول اکرم (ص) زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند[۸]. اصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) پرسید: "ای امیر مؤمنان! دجال کیست؟" آن حضرت فرمود: دجال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب نماید. از شهری برمی آید که آن را اصفهان نامند؛ از دهی که آن را یهودیه گویند[۹]. چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح می‌درخشد. در آن، نقطه عَلَقه‌ای است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: "کافر" و هر خواننده و بی‌سواد آن را می‌خواند. در دریاها فرو می‌رود و آفتاب با او می‌گردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور می‌کنند طعام است. در زمان قحطی و سختی خروج می‌کند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر قدم حمارش، یک میل است و زمین، منزل به منزل زیر پایش درنَوَردیده شود. بر آبی نگذرد، جز آنکه فرو رود، تا روز قیامت. به آوازی که همه جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را می‌شنوند، فریاد می‌کند: "ای دوستان من! نزد من آیید. منم آنکه آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما!" دشمن خدا دروغ می‌گوید. او یک چشمی است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود. به راستی که پروردگار شما نه یک چشم است و نه غذا می‌خورد؛ نه راه می‌رود و نه زوال دارد. برتر است خدا از این اوصاف؛ برتری بزرگی. آگاه باشید! بیشترِ پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند و صاحب پوستین‌های سبز. خداوند تعالی او را در شام بر سر گردنه‌ای که آن را افیق نامند به دست کسی که حضرت عیسی(ع) پشت سرش نماز می‌خواند هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد[۱۰].
  3. برخی می‌گویند: که مراد از "دجال" همان سفیانی است که در کتاب‌های اهل سنت، بیشتر با عنوان "دجال" و در کتاب‌های شیعی با عنوان "سفیانی" آمده است! البته این احتمال مردود است[۱۱].

در نهایت به نظر عده‌ای: دجال، کنایه از کفرجهانی و سیطره فرهنگ مادی بر جهان است. اینان براساس این احتمال، همه ویژگی‌هایی که برای دجال بیان شده، با ویژگی‌های استکبار جهانی برابر است. "استکبار" به معنای واقعی، دجال است که خود را قیم ملت‌ها می‌داند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت می‌کند و همه را به زیر سلطه خویش می‌آورد[۱۲]. البته غیر از منابع اسلامی، اصل داستان "دجال" در کتاب‌های مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژه "دجال" بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح باشند یا "پدر و پسر" را انکار کنند، "دجال" یاد شده است. به عنوان مثال در رساله یوحنا آمده است: " دروغ گو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجال است که پسر و پدر را انکار کند"[۱۳]. از نکات شگفت آور و تأمل برانگیز در انبوه روایات شیعه و سنی، ارتباط تنگاتنگی است که بین دجال و یهودیان مطرح شده است. از این نظر بیشتر پیروان دجال، یهودی معرفی شده‌اند[۱۴]. در منابع اهل سنت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجال به دست حضرت عیسی(ع) است[۱۵]»[۱۶].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در این‌باره گفته است: «علامه در ضمن برشمردن نشانه‌های آخرالزمان، از خروج دجال نیز نام می‌برد؛[۱۷] و روایتی را ذکر می‌کند که او را یکی از عذابهای دوران آخرالزمان معرفی می‌کند[۱۸]. بر اساس روایتی، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) درباره آیه ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ[۱۹]. فرموده‌اند: عذاب أدنی دابه و دجال است[۲۰]»[۲۱].


پانویس

  1. ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۹۴.
  2. ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۴، ص۳۲۳ ۲۸۲.
  3. مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعه، ح۱؛ ترمذی، سنن، ج۴، ص۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج۴، ص۱۱۵.
  4. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۰.
  5. "لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَ لَا يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ حَتَّى يَخْرُجَ سِتُّونَ كَذَّاباً كُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِيٌّ"؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۷۱.
  6. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۰۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۴، ص۱۹۸ ۲۰۰.
  7. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۰۰.
  8. ر.ک: طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۱۳، ح۸۶.
  9. در پاره‌ای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۰.
  10. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۲۷، ح۱. (با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است، معنایی کنایی داشته باشد.)
  11. طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۶۳.
  12. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، صص ۵۳۲-۵۳۶.
  13. رساله یوحنا، باب۲،: ۱۸ و ۲۲.
  14. ر.ک: صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۲۸،ح۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج۸، ص۶۶۱.
  15. تفسیر طبری، ج۳، ص۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۷۹.
  16. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۹ - ۱۴۳.
  17. المیزان، جلد ۷، صفحه ۳۹۱.
  18. همان، جلد ۱۶، صفحه ۲۷۱.
  19. «و هر آینه ما عذاب نزدیک را زودتر از عذاب بزرگ به آنها می‌‌چشانیم، شاید بازگردند..» سجده:۲۱.
  20. مجمع البیان، جلد ۸، صفحه ۳۳۲.
  21. امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۹۰.