سعد بن خیثمه انصاری در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

سعد بن خیثمه بن حارث، اهل مدینه و از قبیله اوس می‌باشد. وی در بیعت عقبه همراه هفتاد تن از انصار حضور داشت. در جریان پیمان برادری، رسول خدا (ص) میان او و ابو سلمة بن عبد الأسد، عقد برادری بست. او یکی از نقیبان دوازده گانه انصار است[۱].

سعد قبل از این که پیامبر (ص) را ببیند، در مدینه به دست مصعب بن عمیر مسلمان شد. وی از بزرگان طایفه اوس بود و ریاست طایفه بنی عمرو بن عوف را بر عهده داشت[۲].[۳]

سعد و بیعت عقبه

سعد بن خیثمه به همراه عده زیادی از مردم مدینه به حضور پیامبر (ص) در مکه رسیدند. این دومین دیداری بود که مردم مدینه با پیامبر (ص) انجام می‌دادند. در این دیدار، پیمان همکاری و پشتیبانی، بین پیامبر (ص) و مردم مدینه بسته شد. این گروه به سرپرستی براء بن معرور از مدینه بیرون رفتند. وقتی به مکه رسیدند، از مردی سراغ پیامبر (ص) را گرفتند. آن مرد گفت: "اگر او را ببینید می‌شناسید؟" گفتند: نه، ما تا کنون رسول خدا (ص) را ندیده‌ایم. آن مرد گفت: "عباس بن عبدالمطلب را می‌شناسید؟" گفتند: آری، قبلا برای بازرگانی پیش ما می‌آمد. آن مرد گفت: "چون وارد مسجد شدید، عباس را پیدا کنید؛ او شما را نزد پیامبر (ص) می‌برد". سعد و همراهانش وارد مسجد شدند. پیامبر (ص) و عباس در گوشه مسجد نشسته بودند و با یکدیگر سخن می‌گفتند. سعد و همراهانش از پیامبر (ص) وقت ملاقات خواستند، پیامبر (ص) در یکی از شب‌های ایام تشریق در محل عقبه به آنها وعده دیدار داد. ایشان هفتاد نفر بودند که در این قرار ملاقات شرکت می‌کردند. وقتی زمان ملاقات با پیامبر (ص) فرا رسید، این هفتاد نفر، همانند دیگر همراهان مدنی خود، خوابیدند و هنگامی که مطمئن شدند کسی بیدار نیست، هم دیگر را پیدا کردند و در محل قرار حاضر شدند. آنها در این دیدار با پیامبر (ص) بیعت کردند که با همه وجود از ایشان حمایت کنند. پیامبر (ص) فرمود: "دوازده نماینده از میان خود برگزینید". آنها دوازده نفر برگزیدند که هر کدام نماینده یک قبیله بود. از جمله، نماینده قبیله بنی عمرو بن عوف، سعد بن خیثمه بود[۴][۵].[۶]

سعد و اولین نماز جمعه در خانه او

وقتی مصعب، اهالی مدینه را با پیامبر (ص) و تعالیم اسلام آشنا کرد و عده زیادی از مردم مدینه به اسلام روی آوردند، مصعب به پیامبر (ص) نامه نوشت و از آن حضرت درخواست کرد که در مدینه نماز جمعه اقامه کند. پیامبر (ص) اجازه فرمود و در ضمن دستور داد که منتظر بماند تا روزی که یهودیان، مقدمات مراسم خود را آماده کنند و آنگاه که ظهر شد خطبه بخواند و دو رکعت نماز بگزارد. این گونه بود که مصعب بن عمیر برای نخستین بار، مسلمانان مدینه را که تعدادشان دوازده نفر بود، در خانه سعد بن خیثمة جمع کرد و نماز جمعه را به همراه آنان اقامه نمود[۷].[۸]

منزل سعد، محل ملاقات مردم با پیامبر (ص)

در زمان هجرت، هنگامی که پیامبر (ص) به حوالی مدینه رسیدند، سراغ قبیله سعد را گرفتند و فرمودند: "چه کسی ما را به قبیلة عمرو بن عوف راهنمایی می‌کند؟" یکی از حاضران، آن حضرت را راهنمایی کرد. پیامبر (ص) منزل سعد بن خیثمه را یکی از محل‌های استقرار و ملاقات خود قرار داد. سعد پس از این که مسلمان شد، از اصحاب و همراهان پیامبر (ص) شد[۹].

همچنین پیامبر (ص) قبل از ورود به مدینه، منزل سعد بن خیثمه را پایگاه سخنرانی و نشر معارف دین قرار داد و این خانه به نام خانه قرآن معروف شده بود[۱۰]. همچنین منزل سعد بن خیثمه در مدینه، محل سکونت مهاجرانی بود که به تنهایی به مدینه آمده و اهل و فرزندان خود را در مکه گذاشته بودند[۱۱]. برخی از این اصحاب، عبارتند از: حمزه، عموی پیامبر (ص)؛ زید بن حارثه و عبد الله بن مسعود[۱۲].[۱۳]

سؤال سعد از پیامبر (ص) و نازل شدن آیه

روزی رسول خدا (ص) ابورافع را مأمور کشتن سگ‌ها کرد. او هر چه سگ در کوچه و محله دید کشت تا این که به عوالی (باغ‌های بالای مدینه) رسید. در این هنگام عاصم بن عدی، سعد بن خیثمه و عویم بن ساعده به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و پرسیدند: چه چیزهایی برای ما حلال است؟ در این جا بود که این آیه نازل شد: ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۱۴][۱۵].[۱۶]

سعد و سبقت گرفتن برای شهادت

در آن زمان که پیامبر (ص) مسلمانان را برای شرکت در جنگ بدر فرا می‌خواند، همه با اشتیاق، خود را برای این امر مهم آماده می‌کردند. خیثمه بن حارث به پسرش سعد گفت: هر دوی ما نمی‌توانیم به جنگ بدر برویم، تو این جا بمان و من می‌روم". سعد نپذیرفت و گفت: "پدر جان! اگر کار دیگری بود، هرگز سخنت را رد نمی‌کردم، اما در این مورد، نمی‌توانم این خواهش تو را اجابت کنم و من هم باید به جنگ بروم و همراه رسول خدا (ص) شمشیر بزنم؛ سراپای وجودم را شوق وصال فرا گرفته است". مشاجره بین پدر و پسر بر سر رفتن و ماندن به جنگ بدر، بالا گرفت و کار به قرعه کشی انجامید و قرعه رفتن به نام سعد در آمد. آری! در همین جنگ هم سعد به شهادت رسید[۱۷].[۱۸]

شهادت سعد

سعد بن خیثمه یکی از اولین شهدای راه اسلام است. وی به همراه مسلمانان در رکاب پیامبر (ص) در جنگ بدر شرکت کرد و در همین جنگ توفیق شهادت نصیب او شد. در جنگ بدر چهارده تن از مسلمانان شهید شدند، شش تن از مهاجران و هشت تن از انصار که یکی از انصار پاک باخته و مدافع سرسخت رسول خدا (ص) سعد بود که پیمان نامه دفاع از رسول خدا (ص) را با شهادت خود امضاء کرد. در این جنگ هفتاد نفر از مشرکان کشته و هفتاد تن دیگر اسیر شدند[۱۹].

امام علی (ع)، صحنه شهادت سعد بن خیثمه را چنین توصیف می‌فرماید: "در آن روز، ساعاتی از طلوع خورشید می‌گذشت و صفوف رزمندگان ما و نیروهای دشمن در هم آمیخته بود. در این بین یکی از مشرکان را تعقیب می‌کردم که دیدم سعد بن خیثمه بر فراز تپه‌ای شنی با یکی دیگر از مشرکان به سختی مشغول مبارزه است. سعد با شجاعتی تمام شمشیر می‌زد و مشرکان را به ستوه آورده بود. سرانجام عمرو بن عبدود و طعیمة بن عدی، بر سعد حمله کردند و او را به شهادت رساندند[۲۰].

لازم به ذکر است که طعیمه بعدها به دست حمزه عموی پیامبر (ص) کشته شد و عمرو بن عبدود در جنگ خندق به دست امام علی (ع) کشته شد[۲۱]. عبدالله فرزند سعد پس از شهادت پدرش، از زمانی که به حد بلوغ رسید، همواره در خدمت پیامبر (ص) بود. وی در حدیبیه و جنگ حنین در حالی که هیجده ساله بود همراه پیامبر (ص) در این دو جنگ حضور داشت[۲۲].[۲۳]

شهادت پدر و برادر سعد

بعد از جنگ بدر، مشرکان مکه، برای جنگی تمام عیار آماده شدند. پیامبر (ص) با اصحاب خود مشورت فرمود که این جنگ را در کجا مدیریت کنند. خیثمه، پدر سعد به پا خاست و گفت: "ای رسول خدا! قریش در طول این یک سال، همه توان خود را مهیا کرده است و هم پیمانان خود را به همکاری‌ طلبیده است و با توجه به گستاخی‌هایی که درباره ما انجام می‌دهد، اگر بخواهیم در مقابل آنها کوتاه بیاییم، از این به بعد، از شر غارت و اذیت‌های آنان مصون نخواهیم بود. اگر دریابند که کوتاه آمده‌ایم، قبایل دیگر هم جسارت پیدا خواهند کرد و مشکلاتی برای ما ایجاد می‌کنند. مگر نه این است که وعده پیروزی به مسلمانان داده شده است و اگر هم به شهادت برسیم، زهی توفیق! به خدا قسم! من در جنگ بدر با پسرم سعد برای شرکت در جنگ مسابقه گذاشتیم و او بر من پیروز شد و به شهادت رسید. ای رسول خدا! من نیز آرزوی دیدار یار را دارم؛ دیشب پسرم، سعد را به بهترین وضعیتی که وصفش ممکن نیست، در خواب دیدم. در میان درختان میوه و جویبارهای بهشت؛ به من گفت: " به ما بپیوند و در بهشت با ما رفاقت کن! " سعد گفت: " آنچه را که پروردگارم وعده داده بود، به حق دریافتم. " ای رسول خدا! من نیز مشتاق شهادتم. آرزو دارم که با سعد در بهشت ملاقات کنم، آیا برای من سالخورده هم توفیق شهادت نصیب می‌شود؟" پیامبر (ص) برای او دعا کرد. خیثمه در حد به شهادت در رسید[۲۴]. همچنین ابوحبه انصاری بدری، برادر مادری سعد از یاران پیامبر (ص) همرا سعد در جنگ بدر حضرو دداشت وی در جنگ احد شرکت کرد و در همین جنگ هم به شهادت رسید[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۴۰۵-۴۰۶.
  2. طبقات خلیفه بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ج۴، ص۲ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۲۷۵.
  3. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۶.
  4. دلائل النبوه، بیهقی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۱۳۷- ۱۳۴.
  5. نمایندۀ قبیلة بنی نجار، اسعد بن زراره، نمایندۀ قبیلة بنی سلمه براء بن معرور و عبد الله بن عمرو بن حرام؛ نمایند؛ قبیله سعد بن عباده و منذر بن عمرو و نماینده قبیله بنی زریق، رافع بن مالک بن عجلان؛ نمایند؛ قبیلة بنی الحارث عبد الله بن رواحه و سعد بن الربیع و نماینده قبیلة قوافل بنی عوف، عبادة بن صامت و در میان اوس، اسید بن حضیر و ابو الهیثم بن تیهان به نقابت برگزیده شدند. (دلائل النبوه، بیهقی ترجمه: مهدوی دامغانی، ج۲، ص۱۳۷ – ۱۳۴).
  6. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۶-۲۶۷.
  7. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۱۰۳.
  8. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۷-۲۶۸.
  9. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۲۸۳.
  10. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۲۸.
  11. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۱۸.
  12. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۶۲.
  13. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۸.
  14. "از تو می‌پرسند که چه بر آنها حلال است؟ بگو (همه) چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و (نیز) آنچه با جانوران شکاری دست‌آموز به دست می‌آورید- که از آنچه خداوند به شما آموخته است به آنها می‌آموزید- پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشته‌ان" سوره مائده، آیه ۴.
  15. المیزان، علامه طباطبایی (ترجمه: موسوی همدانی)، ج۵، ص۲۳۶-۲۳۵.
  16. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۸-۲۶۹.
  17. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۴۰۵-۴۰۶.
  18. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۹.
  19. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۱۵.
  20. المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۱۰ و ۶۹.
  21. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۸۸.
  22. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۳۴۴.
  23. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۶۹-۲۷۰.
  24. المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۵۵-۱۵۴.
  25. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۶۲۸.
  26. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «سعد بن خیثمه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۷۰-۲۷۱.