مقاومت در لغت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

برای واژه مقاومت معانی متعددی ذکر شده است. مانند: عدل و اعتدال، ثبات، قرار داشتن در راه راست بی‌هیچ انحراف و کژی به سمت‌وسویی و ضد اعوجاج.

مقدمه

واژه "مقاومت" به‌صراحت در قرآن نیامده است‌. کاربرد مقاومت در فرهنگ اسلامی و بررسی لغوی و تفسیری بیانگر آن است که "مقاومت" واژه‌ای بومی‌سازی شده است که ریشه قرآنی دارد. اثبات آن با طرح نکات زیر قابل دسترسی است‌:

  1. بومی‌سازی لغات، نوعی تولید علم "مفهوم‌سازی‌" است. وام‌گیری لغات و بومی‌سازی در زبان‌شناسی، امری رایج بوده و هست‌، مثلاً کلمه "تمدن" که عربی است در زبان فارسی در جایی به‌کار می‌رود که عرب بدان "الحضارة" می‌گوید[۱]. مفهوم مقاومت در سیر تحول و به‌کارگیری لغات چنیین وضعیتی پیدا کرده است.
  2. در علم صرف عربی باب "مفاعله" و "تفاعل" برای مشارکت کاربرد دارند، که "مفاعله‌" مشارکت یک طرفه و "تفاعل" مشارکت دو طرفه را می‌رساند و نکته قابل‌توجه این است که "قام‌" فقط در باب "مفاعله" کاربرد دارد و ناظر به زمان و مکانی است که از آن یک مقاومت و تسلط یک طرفه به‌دست آید[۲]. یعنی "مقاومت" مفهومی دارد که فقط برای جبهه حق قابلیت کاربرد دارد. ازاین‌رو براساس مفهوم قرآنی کاربرد واژه "مقاومت" برای جبهه باطل صحیح به‌نظر نمی‌رسد.

واژه‌پژوهان و لغت‌شناسان آورده‌اند‌: استقامت از ریشه "ق و م‌" است. برای آن معانی متعدد و مختلفی ذکر کرده‌اند. از جمله: عدل و اعتدال[۳]، ثبات[۴] قرار داشتن در راه راست بی‌هیچ انحراف و کژی به سمت‌وسویی[۵] و ضد اعوجاج[۶]،که معنای عدل و اعتدال شهرت بیشتری دارد[۷]. برخی گفته‌اند: "استقامت‌" همان "اقامه" است که "س" و "ت" معنای آن را تأکید می‌کند[۸]. برخی برای "مقاومت" و "استقامت" ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات "قام" و "قیام" می‌دانند[۹].

همان‌گونه که واژه‌پژوهان برای "مقاومت" چندین معنا برشمرده‌اند‌، مفسران نیز معانی: اعتدال و دوری از افراط و تفریط[۱۰]، ثبات و دوام و طلب قیام و پیروی از راه خدا[۱۱] و استقامت در اوامر و نواهی الهی؛ اعم از عقاید و اعمال[۱۲] دعوت و استقامت بر توحید[۱۳] ثبات قدم در جمیع دستورات دینی از عقاید حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه[۱۴] را بازگو کرده‌اند‌ که اغلب ناظر به استقامت در مبانی هستند. همان‌طور که از بررسی لغوی و تفسیری برمی‌آید مفهوم "مقاومت" در حقیقت ترجمان واژه "استقامت" و واجد بار معنایی و مفهوم جامع قرآنی آن است، با این تفاوت که برخی برای مقاومت معنای تقابلی، ضدیت و مخالفت‌کردن را نیز ذکر کرده‌اند[۱۵]. اما باید توجه داشت معنای تقابلی، ضدیت و جنگ، در برابر تجاوز‌، تعدی و فتنه‌انگیزی کاربرد دارند که روش مقاومت می‌باشد. روش مقاومت در حقیقت عنصری از نظام مقاومت برای اصلاح انحراف و فساد در چهارچوب مبانی و اهداف است که منعطف به زمان، مکان و مصلحت است و امکان آزمون و خطا در آن نیز وجود دارد، اما مبانی مانند اصل توحید، عدالت و فطرت خطاپذیر نیست‌. امری ثابت و لایتغیر است که با تکوین هماهنگی دارد.

بررسی مفهوم لغوی "مقاومت‌" و "استقامت" نشان می‌دهد ارتباط تنگاتنگ و معناداری میان این دو واژه وجود دارد و جانشینی هر یک از آن دو خللی در معنا و مفهوم آن ایجاد نمی‌کند. "مقاومت" و "استقامت" هر دو یک حقیقت را دنبال می‌کنند و آن ایستادگی و باقی‌ماندن بر مسئله‌ای تا حق آن کامل اداء و تمام آثار آن ظاهر شود[۱۶].

از معنای لغوی مقاومت چنین بر می‌آید که محدود به رویارویی در میدان جنگ نیست و هر نوع مقاومت و پایداری در برابر عوامل برهم زننده تعادل و توازن را شامل می‌شود، با این حال مقاومت، شامل پایداری در برابر هر گونه عامل بیرونی و درونی می‌شود، "بنابراین مقاومت، یک وجه قتالی نیست، بلکه یک رویارویی فرهنگی، تبلیغاتی، تربیتی و اخلاقی و سلوکی و اقتصادی و سیاسی و نظامی است"[۱۷]</ref>.

مقاومت، سیاست و سلوکی ممتد است و نه حادثه یا لحظه، بلکه کاری تمدنی و فراگیر و مستمر و متکامل و مستقل در رویارویی با مبارزه‌طلبی‌ها، دشمنی‌ها و تجاوزگری‌ها یا هر چیز دیگری است که بر هم زننده تعادل و توازن باشد. بر این اساس: "مقاومت، بر کلیه عکس‌العمل‌هایی اطلاق میگردد که ممکن است به شکل تدابیر اجرایی و بازدارنده باشد و گروه یا سازمان یا فردی در رویارویی با تهدیدها و خطرها و تجاوزهای خارجی یا داخلی با آن روبه‌رو می‌شود"[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. مهریزی، رضا، «واژه‌گزینی و رویکرد بومی تولید علم»، پگاه حوزه، سال۱۳۸۹، ش۲۹۸، ص۲۸‌.
  2. میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۵‌.
  3. زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق و تصحیح: علی شیری، ج۱۷، ص۵۹۲؛ طریحی‌، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‌، ج۳، ص۵۶۶.
  4. ابن‌اثیر جزری‌، مبارک بن محمد‌، النهایة، ج۴، ص۱۲۵.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۹۲.
  6. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج۵، ص۵۴۰.
  7. فیروزآبادی، مجد الدین، قاموس المحیط، ص۱۱۵۲؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.
  8. رضوی، سیدعباس؛ قدمی، غلامرضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «استقامت».
  9. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۴۷؛ میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۴؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.
  10. ابن‌عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۶، ص۲۳۷.
  11. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴؛ ج۹، ص۳۸؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۱۶؛ ج۱۱، ص۴۷.
  12. فیض کاشانی، محمدمحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۵۷.
  13. ابن‌عطیه اندلسی، عبدالحق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵، ص۳۰.
  14. طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۷، ص۱۳۳.
  15. بستانی، فواد افرام، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ترجمه رضا مهیار، ص۶۸۰؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.
  16. زاهدی‌تیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص222؛ میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن.
  17. محمد خالد، عمر، «المقاومة بین قیم الدین الوطنیة»، برگرفته شده از پایگاه اطلاعاتی www.edleb.net.
  18. مطلق، شقور؛ نبیل، رفقه، أثر حزب الله فی تطویر فکر المقاومة و أسالیبها فی المنطقة العربیة (رسالة الماجستیر)، جامعة النجاح الوطنی (نابلس - فلسطین، ۲۰۰۹ م)، ص۲۰-۲۱.
  19. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن