آزادی تن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

اسلام، شخصیت بردگان را احیا کرد. سلمان، بلال و عمار یاسر، بردگان آزادهای هستند که از یاران برجسته پیامبر (ص) به شمار می‌آیند و رفتار انسانی با بردگان از سفارش‌های اسلام است[۱].

پیامبر (ص) به هر مناسبتی به هر دو طبقه گوشزد می‌کرد که اربابان و بردگان، برادر یکدیگر و همه آنها از یک نژادند و منشأ اصلی همگی از همین خاک زمین است[۲] و سفیدپوستان بر سیاه پوستان هیچ گونه برتری ندارند[۳]. بردگان، برادران شمایند که زیر دست شما واقع شده‌اند و حقوقی دارند و شما باید از هر نوع غذا که می‌خورید، به آنها بخورانید و از هرچه می‌پوشید، به آنها بپوشانید و آنها را به کار طاقت‌فرسا وادار نکنید و خودتان در کارها به آنها کمک کنید [۴]. هرگاه آنها را صدا می‌زنید، ادب را رعایت کنید و نگویید "بنده من" یا "کنیز من". همه مردان، بندگان خدا و زنان، کنیزان خدایند و او مالک همگی است؛ بلکه بگویید: "پسرک من!"، "جوانک من!"[۵].

ابوعزیز، پرچمدار قریش که در جنگ بدر به اسارت سپاه اسلام در آمده بود، می‌گوید: "از روزی که پیامبر (ص) درباره اسیران به ما سفارش کرد، ما به قدری در میان آنها محترم بودیم که تا ما را سیر نمی‌کردند، خود غذا نمی‌خوردند"[۶]. سپس رسول اکرم (ص) با تدابیر عملی، مردم را به آزاد کردن برده‌ها تشویق کرد؛ برای مثال، ایشان زید بن حارثه، غلام خود را که همسرش، خدیجه به او بخشیده بود، آزاد و او را میان جمع قریش پسرخوانده خویش معرفی کرد[۷] و سپس دختر عمه خود زینب را به همسری او در آورد تا به دیگران درس عملی بدهد و قانون مساوات را پایه گذاری کند[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۴۲۱.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۱؛ واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۶ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۶.
  3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۳۴۸ و شیخ مفید، الاختصاص، ص ۳۴۱.
  4. البخاری، صحیح، ج ۳، ص ۱۲۳ و العینی، عمدة القاری، ج ۱۳، ص ۱۰۶.
  5. مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۴۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۴۶۳ و أبو یعلی الموصلی، مسند، ج ۱۱، ص ۳۹۱.
  6. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۶۰ - ۴۶۱؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۴۵؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۱۲۰ و حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۳۴۵.
  7. ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۲۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۲، ص ۵۴۳ - ۵۴۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۲، ص ۴۹۵ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۹ - ۳۱.
  8. الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۸۰ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۱۴۵.
  9. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۸۲-۸۴.