آفرینش در کلام اسلامی
فلسفه آفرینش در کلام اشاعره
فلسفه آفرینش در کلام شیعه
آفرینش مجردات
خدای متعال عالمهایی بسیار آفریده است که میتوان آنها را به سه عالم تقسیم کرد: عالم مجردات، علم مثال و عالم ماده. لازم است توجه کنیم که عالَم را دو نوع کثرت است: کثرت طولی و کثرت عرضی که روایات از هر دو یاد کردهاند. در برخی روایات آمده است که «خدای متعال هزار هزار عالم آفریده است»[۱]. و حضرت امیر(ع) میفرماید: «هَذِهِ النُّجُومُ الَّتِي فِي السَّمَاءِ مَدَائِنُ مِثْلُ الْمَدَائِنِ الَّتِي فِي الْأَرْضِ مَرْبُوطَةٌ كُلُّ مَدِينَةٍ إِلَى عَمُودٍ مِنْ نُورٍ»[۲]؛ «برخی از این ستارگان آسمان، شهرهایی همانند شهرهای زمینند و هر یک به ستونی از آتش و [[[نور]]] وابستهاند». از این روایت میتوان دریافت که تنها کره زمین نیست که دارای موجودات زنده است، بلکه برخی دیگر نیز هستند که خدای متعال جاندارانی در آنها آفریده است.[۳]
مخلوق نخستین
بنابر خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه نظام آفرینش، نظام علت و معلولی است. از سویی میدانیم که باید میان علت و معلول سنخیت و مشابهت باشد. روشن است که مخلوق نخستین نباید گونهای شیء مادی و جسمانی باشد، بلکه باید مجرد. باشد. روایاتی پرشمار درباره مخلوق نخستین نقل شدهاند که به برخی از آنها اشاره کنیم: خدای متعال بود و چیزی همراهش نبود. نخستین چیز که آفرید، نور حبیبش محمد(ص) بود. چهارصد و بیست و چهار سال پیش از آفریدن آب و عرش و کرسی و آسمانها و زمین و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و فرشتگان و آدم و حوا این نور را آفرید[۴]. در روایتی دیگر از امام علی(ع) آمده است: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ النُّورُ ثُّمَّ خَلَقَ السَّمَوَاتِ»[۵]؛ «نخستین چیزی که خداوند آفرید، نور بود، سپس آسمانها را آفرید». و گاه آمده است که نخستین آفریده، عقل بود و از حضرت علی(ع) نقل است که فرمود: «لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُنْشِئَ الْمَخْلُوقَاتِ وَ يُبْدِعَ الْمَوْجُودَاتِ أَقَامَ الْخَلَائِقَ فِي صُورَةٍ وَاحِدَةٍ قَبْلَ دَحْوِ الْأَرْضِ وَ رَفْعِ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ أَفَاضَ نُوراً مِنْ نُورِ عِزِّهِ فَلَمَعَ قَبَساً مِنْ ضِيَائِهِ وَ سَطَعَ ثُمَّ اجْتَمَعَ فِي تِلْكَ الصُّورَةِ وَ فِيهَا صُورَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»[۶]؛ پس نخستین آفریده خداوند، نور رسول خدا(ص) بوده است. در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم(ص) است که خداوند هزاران سال پیش از آفرینش، نور من و نور علی را آفرید و سپس از نور من آسمانها و زمین را آفرید و از نور علی بن ابی طالب عرش را[۷]. البته این روایات را با یکدیگر ناسازگاری نیست؛ گاه بر نخستین مخلوق نام نور نهاده شده و گاه عقل و گاه قلم و گاه نور رسول خدا(ص). به هر سان، نخستین مخلوق روح رسول خدا(ص) و علی(ع) بوده است[۸]. احتمال میرود به همین معنا باشد سخن امام خطاب به معاویه که فرمود: «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[۹]؛ با توجه به آنچه گذشت، میتوان دریافت که نخستین مخلوق، نور رسول خدا(ص) بوده است. حضرت علی(ع) درباره رسول خدا(ص) به پیشگاه خدا عرضه میکند: «أَعَزُّ مَنْ خَلَقْتَ وَ أَفْضَلُ مَنْ فَطَرْتَ وَ أَوَّلُ مَنِ ابْتَدَعْتَ وَ آخِرُ مَنْ أَظْهَرْتَ»[۱۰]؛ «گرامیترین کس که آفریدی و برترین کس که فطرتش بر نهادی و نخستین آفریده که از نو نهادی و واپسین [[[پیامبر]]] که به ظهور رساندی».
جسم یا موجود مادی چیزی است که با حواس پنجگانه ظاهری درک میشود و موجود مجرد آن است که تنها با قوای باطنی، همچون عقل و قلب، شناخته میگردد. مجردات با امر «کُن» پدید میآیند و نیازمند به حرکت و استعداد و زمینه قبلی نیستند. به عبارت دیگر، مادیات نیازمند فاعل و قابلند، ولی مجردات تنها به فاعل نیازمندند و به قابل نیازشان نیست. مجردات بسیارند. بیشتر مسلمانان تنها فرشتگان را ساکنان عالم بالا میدانند. قلم، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، کتاب مبین یا ام الکتاب، عرش، کرسی، حجب و استار، سرادقات، سدرة المنتهی، بیت المعمور، روح الامین، بهشت و... هر یک عالمی از مجردانند. فرشتگان نیز دارای انواع و اقسامی پرشمارند؛ مانند مهیمنین، فرشتگان راکع، فرشتگان ساجد، حاملان عرش، موکلین احیای مردم، موکلین إماته، مراقبان اعمال، حافظان مردم، موکلین ارزاق، موکلین وحی، مأموران عذاب و مأموران امداد و نجات مؤمنان در جنگ. دانش و آگاهی ما به مجردات، بسیار ناچیز و محدود است به آنچه بزرگان معصوم گفتهاند و به دست ما رسیده است. در اینجا برخی روایات امیر مؤمنان(ع) را درباره مجردات میآوریم و سپس به بیان احکام آنها میپردازیم. بنابر روایت، فرشتگان (=ملائکه) بسیارند و بیشترین آفریدگان خدا همینانند[۱۱]. فرشتگان موجوداتی مجردند و آگاهی ما به آنها بسیار اندک است. حضرت علی(ع) میفرماید: «آدمی نمیتواند فرشتگان را وصف کند تا چه رسد به وصف خداوند»[۱۲]. در خطبه نخست نهج البلاغه فرشتگان بر چهار قسم آمدهاند:
- فرشتگانی که همواره در حال عبادتند: گروهی از آنها در حال سجدهاند و رکوع نمیکنند؛ گروهی در حال رکوعند و قیام نمیکنند و گروهی ایستادهاند و گروهی همیشه تسبیح میگویند و خواب و سستی و فراموشی ندارند.
- فرشتگانی که امین وحی الهیاند و دستور و حکم الهی را اجرا میکنند.
- فرشتگانی که نگهبانان مردمند.
- فرشتگانی که چنان بزرگند که پایشان در زمین و گردنشان در آسمانها است[۱۳].
آنچه در این خطبه آمده است، تقسیم حقیقی نیست؛ زیرا میان اقسام مورد نظر رابطه تباین برقرار نیست، بلکه رابطه تداخل در کار است. با بررسی روایات میتوان به تقسیمبندی دیگری نیز دست یافت که در زیر میآید: نخست، فرشتگان عبادت کنندهاند. عبادت دارای اقسامی مختلف است و هر فرشتهای به یک عبادت مشغول است؛ چنانکه در خطبه نخست نهج البلاغه نیز بدین موضوع اشارت رفته است. دوم، فرشتگان حامل عرشند. سوم، آنان که حافین حول عرشند. چهارم، بزرگان فرشتگانند؛ یعنی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل. پنجم، روح القدس است. ششم، مأموران قبض روحند. هفتم، فرشتگان بهشتند. هشتم، فرشتگان نار (زبانیه)اند. نهم، موکلین ثبت اعمال مردمند. دهم، نگهبانان مردمند. یازدهم، مأموران اداره کارهای جهانند. دوازدهم، کروبیینند. سیزدهم، روحانیینند. چهاردهم، صافونند. پانزدهم، امینان وحیند. از گفتار امیرمؤمنان(ع) بر میآید که فرشتگان رسولان الهیاند و این مؤید نظریهای است که واژه «ملائکه» را از ماده «الوکة» به معنای رسالت میداند. همچنین بر میآید که آنها قربی بسیار به خدا دارند و مطیع الهی و تسبیحگو و معصوم و توانایند و از خداوند، بیمناک. امام علی(ع) در چند خطبه نهج البلاغه از صفات فرشتگان و گونههایشان سخن گفته است. جامعترین خطبه در این باره خطبه «اشباح» است که ترجمه بخشی از آن چنین است: فرشتگان را خدای سبحان به صورتها و اندازههای گونه گون بیافرید. بالهایی دارند و تسبیح گویند و عظمت و عزت او را میستایند. آنان هیچ آفریدهای را به خود نسبت نمیدهند و مدعی نخواهند بود چیزی را که تنها خدای تعالی میتواند بیافریند. «بندگانی بزرگوارند که در سخن بر او پیشی آشنا نگیرند و به فرمان او کار میکنند»[۱۴].
آنان را در درجت و منزلتی که دارند، امینان وحی خویش کرد و ودایع اوامر و نواهی خویش بر دوششان نهاد تا به پیامبرانش برسانند. فرشتگان را از آلایش تردیدها و شبههها دور نگاه داشت و از آنان کسی نیست که بخواهد بر خلاف رضای او کاری کند. آنان را یاری کرد و دلهاشان به تواضع ساخت و خشوع و آرامش بخشید. ادای حمد و سپاس خود بر آنان آسان گردانید و برایشان نشانههای روشن بر پای داشت که راه یکتاپرستی او بیابند و بار گناهان بر دوشهایشان سنگینی نکند و در پی هم آمدن شبها و روزها در آنان دگرگونی پدید نیاورد. ایمان استوارشان را تیرهای شک و تردید هدف قرار ندهد و یقین محکمشان، دستخوش ظن و گمان نشود. در میانشان آتش حسد و کینه افروخته نگردد. آن حیرت و سرگشتگی که رباینده و نابودکننده شناخت خداوند است، از ایشان به دور است. عظمت و هیبت جلال الهی در درون سینههایشان جای گرفته است. وسوسهها را طمع آن نیست که بر افکار اندیشههاشان مسلط گردد. گروهی از فرشتگان هستند که در درون ابرهای باران زای و بر سر کوههای بلند و میان تاریکیهایند؛ تاریکی هایی که مردمان راه در آنها گم میکنند. برخی از ایشان پاهایشان زمین را سفته است و به فروترین طبقات رسیده و مانند پرچمهای سفیدی در درون هوا و فضای خالی پیدایند. بادی خوشبو در زیر گامهایشان هست که آنها را در همان جای که رسیدهاند، نگاه داشته است. عبادت و بندگی خدا، از هر کار دیگرشان بازداشته است و حقیقت ایمان سبب شناخت میان آنان و خدایشان گردیده است که آنان را با خدایشان پیوند داده است[۱۵].
درباره دیگر مجردات، دانش ما حتی کمتر از آن چیزی است که از فرشتگان میدانیم. عرش الهی، که از مهمترین آنها است، گویی قلب معنوی عالم و آدم است و بنابر روایات، از نور حضرت علی(ع) آفریده شده است. کرسی، صدر عالم و آدم است و امیرمؤمنان(ع) دربارهاش میفرماید: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض و ما بينهما و ما تحت الثرى»[۱۶]؛ «کرسی، آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است و آنچه را زیر زمین است، در خویش گرفته است». و این در حالی است که کرسی در برابر عرش الهی بسی ناچیز مینماید[۱۷]. به هر سان، لوح و قلم آفریدههایی مجرد از ماده و احکام مادیاند. نیز فرمودهاند: «خداوند همه چیز را از آب آفریده است»[۱۸]. و عرش الهی بر آب جای دارد»[۱۹]. روشن است که مراد از این آب، همان آب مادی نیست، بلکه موجودی مجرد است که شاید علم باشد و محتمل است که آب به معنای وجود باشد و یا فیض اقدس در اصطلاح عرفان. مجردات از ماده و احکام مادی پیراستهاند و از اینرو آگاهی ما از آنها اندک است و امیرمؤمنان(ع) است که به نیکی مجردات را میشناسد و حتی گاه آنها را به صورت راستینشان میدیده است[۲۰]. در گفتار امام علی(ع) درباره ابلیس و اینکه آیا از موجودات مجرد یا مثالی است، چیزی یافت نمیشود و تنها کارها و اعمال او است که به چشم میآید[۲۱]. مراد از سماوات نیز گاه آسمان مادی است و گاه معنوی که در آینده از آن سخن خواهیم گفت.[۲۲]
احکام مجردات
در مجردات هیچگونه مزاحمت و برخوردی نیست[۲۳] و هیچ یک مانع و مزاحم دیگری نیست و هر موجود مجرد که آفرینشش ممکن بوده، خداوند آفریده است. از اینرو، میتوان گفت که عظمت خلقت خدای متعال بیشتر از هر جا در مجردات رخ نموده است؛ چنان که حضرت علی(ع) میفرماید: «مَا أَهْوَلَ اللَّهُمَّ مَا نُشَاهِدُهُ مِنْ مَلَكُوتِكَ وَ مَا أَحْقَرَ ذَلِكَ فِيمَا غَابَ عَنَّا مِنْ عَظِيمِ سُلْطَانِكَ»[۲۴]. دیگر احکامی که میتوان برای مجردات برشمرد، عبارتند از:
- همه آفریدگان، آیینه خداوندند و مجردات آیینه اتم و اکمل[۲۵].
- میان مجردات و خدای متعال حجابی مادی نیست. آنچه هست، حجاب نور است[۲۶].
- آفرینش مجردات بر آفرینش مادیات مقدم است.
- آفرینش مجردات نیازمند به ماده نخستین یا امکان استعدادی نیست[۲۷].
شاید مهمترین مسئله درباره احکام آفرینش مبدعات یا ماورای طبیعت این باشد که آیا آنها مجردند یا دارای جسم مثالاند. فیلسوفان برآنند که آنها مجردند و از ماده و احکام ماده جدایند و ذاتاً و فعلاً دارای هیچگونه ارتباطی با ماده نیستند. در برابر، بسیاری از محدثان بر این باورند که فرشتگان دارای جسم مثالی یا جسم لطیفند و آنها را مجرد نمیدانند. مسئله دیگر، درباره حدوث و قدم آنها است. بنابر آنچه گذشت، روایات حضرت علی(ع) بر حدوث آنها گواهند؛ ولی آیا حدوث، همان حدوث زمانی است که به ذهن میآید یا حدوث ذاتی است که فیلسوفان گفتهاند.[۲۸]
منابع
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، کتاب الخصال، ص۶۵۲.
- ↑ قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۷۴، ماده نجم.
- ↑ عابدی، احمد، مقاله «خلقت»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۴۹.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۸ و ص۲۵.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ص۱۹۷.
- ↑ نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۱، ص۴۶۸، خطبه ۱۴۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۹، ص۴۳۶.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ص۷۳.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۸.
- ↑ سماهیجی، عبدالله، الصحیفة العلویة المبارکه، ص٣١.
- ↑ هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲، پایان خطبه.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ١.
- ↑ ﴿... بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾ «... بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۲.
- ↑ ملاصدرا، اسرار الآیات، ص۱۹۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۰، ص۲۲۴؛ ج۵۸، ص۸۸؛ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۷۷.
- ↑ بحار الانوار، ج۵۷، ص۹۲.
- ↑ صدوق، التوحید، ص۲۶۳.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۴.
- ↑ عابدی، احمد، مقاله «خلقت»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۴۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
- ↑ رسائل اخوان الصفا، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ منهاج البراعه، ج۶، ص۳۷۸.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۰، ص۲۲۴.
- ↑ عابدی، احمد، مقاله «خلقت»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۵۴.