قضا و قدر در نهج البلاغه
مقدمه
قضا در معنای کاری که با نهایت اتقان، استحکام و استواری انجام گیرد و نیز در معنای فیصلهدادن و تمامکردن کاری بهواسطه قول، بهکار میرود. قَدَر نیز بهمعنای اندازه بهکار رفته در شکلگیری پدیدهها آمده و اندازه هر چیزی را "قَدَر" و یا "قَدْر" گویند. در قرآن کریم نیز "قدر" به همین معنا به کار رفته است[۱].
امام رضا (ع) در تبیین مفهوم قدر از مهندسی و اندازهگیری موجودات و تعیین مقدار بقا و هنگام فنای آنها نام میبرد که باعث اتقاق قطعی شیء و به پا داشتن آن میشود.
آیات و روایات بر این موضوع تکیه دارند که امر قضا و قدر در همه ارکان عالم جاری است و هر امری ریشه در تقدیر الهی دارد[۲].
امام علی (ع) در این زمینه میفرماید: تقدیر بر تدبیر چیره شود، چندان که آفت در تدبیر بود[۳]. امام (ع) ایمان آدمی را در گرو چهار امر میداند که عبارتاند از: توحید، رسالت، قیامت، تقدیر الهی.
تقدیر الهی را در سه مرحله میتوان در نظر گرفت:
- تقدیر آفرینشی: قوانینی که با قضای حتمی بر جهان حاکم شدهاند، مانند سوزندگی آتش. افزون بر این قوانین، برخی قوانین اجتماعی نیز وجود دارند که به حکم قضا و قدر در جوامع جاری میشوند. برای مثال، ترک گناهان و پاکی جامعهها باعث فزونی باران، روزی، اولاد و پیدایش باغها و مزارع و فراوانی نهرها و جویها میشود[۴]. پاکی و برائت انسانها از گناه و معصیت برمبنای قضا و قدر الهی باعث آبادانی و رفاه جوامع میشود، اما انتخاب انسانها در جاری شدن قضای الهی امری تأثیرگذار است[۵].
- تقدیر علمی: خداوند بهوسیله دانش وسیع و آگاهی تام از ارکان عالم از خصوصیات و کمیت و کیفیت پدیدهها آگاه است و میداند اسباب و علل ایجاد پدیدهها چه وقت به نفع آن پدیده به حرکت درمیآید و پدیده حادث میشود. علم خداوند گرچه بر این امر احاطه دارد، اما ویژگی و خواص پدیدهها و علت آن نیز امری است که باید مورد توجه قرار گیرد. آدمی استعداد اراده افعال را دارد، اما اراده او در طول اراده الهی قرار دارد و موجب به فعلیت رساندن پدیدهها میشود.
- تقدیر عینی: در جهان آفرینش هیچ پدیدهای بدون قضا، بهمفهوم ضرورت پیدایش آن به هنگام ایجاد علت تامه و قدر به مفهوم اندازهگیری پدیده با ویژگیهای آن، بهوجود نمیآید. از اینرو پدیدهها بر مبنای تقدیر الهی پا به عرصه وجود میگذارند. مقدمه این حضور، شکلگیری برخی خواص است که خداوند به علل و عوامل شکلگیری پدیدهها عطا کرده است. در مورد انسان، این خواص با اختیار، آگاهی و اراده او در ایجاد فعل یا عمل درگیر میشود.
در نتیجه هر آنچه در جهان هستی روی میدهد، در پرتو اراده الهی و با پیدایش خواص و اسباب و علل آن پدیدار میشود.
امام علی (ع) همانطور که پیشتر اشاره شد بر مسئله تقدیر تأکید دارد، اما افزون بر آن، تقدیر را در زمره قاعده لطف الهی میداند، چنانکه در نامه ۳۱ به فرزند خویش میفرماید: در همه کارها چه سخت و چه آسان، خود را به دامان خدا بیفکن و به آستان مقدسش پناهنده شو و خود را بدو سپار، که پناهگاهی امن و جانپناهی استوار است.
در اشارات امام، نقش توکل و سپردن سرنوشت بهدست پروردگار امری مؤکد است. اما در عین حال آدمی را به عمل و کوشش سفارش میکند و او را در رقمزدن سرنوشت خویش صاحب اختیار و مؤثر میپندارد. ایشان در پاسخ مردی که در جریان جنگ صفین از قضا و قدر جویا شده بود، میفرماید: و از سخنان آن حضرت است، چون کسی از او پرسید: "رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود" پس از گفتار دراز، و این گزیده آن است: وای بر تو، شاید قضای لازم و قدر حتم را گمان کردهای، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود و نوید و تهدید عاطل. خدای سبحان بندگان خود را امر فرمود و (در آنچه بدان مأمورند) دارای اختیارند و نهی کرد تا بترسند و دست بازدارند. آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر (کردار) اندک، بسیار. نافرمانیاش نکنند از آن رو که بر آنان چیره است و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند. پیامبران را به بازیچه نفرستاد و کتاب را برای بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق نکرد. "این گمان کسانی است که کافر شدند. وای بر آنان که کافر شدند از آتش"[۶].[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاء حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ ﴾؛ سوره رعد، آیه ۱۷ و ﴿ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ﴾؛ سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ ﴿قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾؛ سوره توبه، آیه ۵۱، ﴿ وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾؛ سوره فاطر، آیه ۱۱.
- ↑ «يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۵۹
- ↑ ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ﴾؛ سوره نوح، آیه۱۰-۱۲
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴾؛سوره ص، آیه ۲۷.
- ↑ «وَيْحَكَ، لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً! لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً، وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً، وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا؛ "ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۷۸.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۴۲ ـ ۶۴۳.