قضا و قدر در معارف دعا و زیارات
معناشناسی قضا و قدر
“تقدیر” به معنای اندازهگیری و تعیین است[۱]. در مفردات راغب آمده است: قدر و تقدیر تبیین کمیت شیء است؛ همچنین تقدیر خدا بر دو وجه است یکی اعطای قدرت و دیگری آنکه اشیا را به اقتضای حکمت بر مقدار و وجه مخصوص قرار بدهد[۲].
قضا در اصل به معنی فیصله دادن امر است، قولی باشد یا فعلی و از خدا باشد یا از بشر[۳]. قضا دلالت دارد بر احکام و محکم کردن امر و اجرا و انجام آن به جهت محکم نمودن آن. قاضی را از آن جهت قاضی میگویند که احکام را مستحکم و جاری میکند[۴].
لفظ قضا در قرآن مجید در چندین معنا به کار رفته که هر یک نوعی فیصله دادن و تمام کردن است:
در قرآن کریم خداوند میفرماید: ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَی﴾[۱۱]. منظور از “تقدیر” همان اندازهگیری و تعیین برنامههای حرکت به سوی اهدافی است که موجودات بهخاطر آن آفریده شدهاند[۱۲]. در سوره انعام خداوند میفرماید: ﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلًا﴾[۱۳]؛ یعنی “خداوند مدتی را که همان زمان مرگ است، نوشته و مقدّر ساخته است”[۱۴].
علی بن ابراهیم هاشمی گوید: از موسی بن جعفر (ع) شنیدم که فرمود: چیزی نباشد جز آنچه خدا خواهد و اراده کند و اندازهگیری نماید و حکم دهد. گفتم: معنی خواست خدا چیست؟ فرمود: آغاز کار است. گفتم: معنی تقدیر چیست؟ فرمود: آن اندازه گرفتن طول و عرض چیز است. گفتم: معنی قضا و حکمش چیست؟ فرمود: هرگاه حکم کند بگذراند و آن است که برگشت ندارد[۱۵].[۱۶]
سیطره قضا و قدر الهی و نافذ بودن آن
قدر و اندازه هر شیء و بیان حدود بهوسیله خصوصیات آن در علم ازلی الهی قبل از اینکه آن شیء ایجاد شود وجود دارد. امام سجاد (ع) در دعای عرفه عرضه میدارد: «تویی که هرچه به عرصه وجود آوردهای به میزان معین آوردهای و هر چیز آماده کردهای و کارهای عالم نیک سامان دادهای... تویی که هر چیز را شمار کردهای و برای هر چیز مدت و زمانی معین قرار دادهای و هر چیز را به مقدار معلوم پدید آوردهای»[۱۷]. در واقع خدا میداند در چه زمانی شیء موجود شود، لذا در وقت تحقق آن همه اسباب و شرایط مهیا است و موانع آن نیز برطرف شده است و هیچ چیزی نمیتواند مانع قضای الهی شود. در این مورد امام سجاد (ع) در نیایش خود به درگاه خدا میگوید: «بر هر کس به هرچه خواهی حکم کنی و بر هر کس به هرچه خواهی قضا رانی»[۱۸] و در جای دیگر: «لَا أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ...»؛ «ای خداوند، جز آنچه تو فرمائی مرا فرمانی نیست. حکم تو بر من روان. هرچه برای من مقدر گردانی عین عدالت است و مرا یارای بیرون شدن از حیطه فرمانروایی تو نباشد»[۱۹]. در قضای الهی ضرورت وجود به مخلوقات اعطا میشود و از طریق نظام اسباب و علل، وجود آنها تعیّن خارجی مییابد[۲۰]. چنان که حضرت سیدالساجدین (ع) عرض میکند: «قضا به قدرت تو جاری است و هر چیزی بر وفق اراده تو پدید آمده است»[۲۱]. همچنین درباره حتمیبودن مرگ بیان میدارد: «مرگ را بر همه آفریدگانت مقرر داشتهای، خواه به یکتاییات بپرستند یا نپرستند. همه چشنده شرنگ مرگند و همه رهسپار سرای آخرت[۲۲].[۲۳]
درخواست قضا و تقدیر خیر
اعتقاد به قضا و قدر الهی به معنای نفی اثر دعا و نیایش نیست بلکه در محدوده عالم طبیعت تحول و دگرگونی راه دارد و خدای سبحان اینچنین مقدّر کرده که دعا انجام گیرد تا فلان کار عملی گردد. یکی از علل و اسباب در محدوده حرکت و عالم تحول، همان دعا و مانند آن است؛ در نتیجه وقتی در محدوده تحول و لوح محو و قبل از عالم قضای محض هستیم دعا تأثیر خواهد داشت[۲۴]. در دعای معصومین نیز این امر مشهود است. امام سجاد (ع) عرض میکند: «خداوندا، اگر ما را آسایشی مقدّر فرمودهای، چنان کن که به هنگام آسایش در امان مانیم، نه گناهی ما را گرفتار سازد و نه ملالتی به ما رسد»[۲۵]. همچنین: «وهمه آنچه را از تو خواستهام و از توطلبیدهام و برای آن روی به تو آوردهام اجابت کن. آن را برای من بخواه و مقدّر کن و حکم کن و روا دار و خیر مرا قرار ده در آنچه از خواستههایم برمیآوری و مرا در آن برکت ده»[۲۶].[۲۷]
رضا به قضا و قدر
از آنجایی که به عادلانه بودن قضای الهی یقین داریم باید به آن راضی هم باشیم. امام سجاد (ع) در دعای عرفه چنین نیایش میکند: «تویی که چون اراده کنی حتمی است و هرچه تقدیر کنی بر مقتضای عدل است و هرچه حکم کنی از روی انصاف است»[۲۸]. انسان راضی کسی است که به آنچه برای او از جانب خداوند متعال مقدّر شده است ناراحت و دلگیر نباشد[۲۹]. همچنین عرضه میدارد: «و به ما الهام کن شناخت راهی را که باید اختیار کنیم. و آن را وسیلهای ساز که به آنچه برای ما مقرر کردهای راضی باشیم و در برابر حکم تو تسلیم شویم»[۳۰]. سپس امام در ادامه از خداوند میخواهد: «بار خدایا، برای ما مخواه که در شناخت آنچه برای ما گزیدهای عاجز آییم، آنگاه تقدیر تو را حقیر شماریم و آنچه را خشنودی تو در آن است مکروه داریم»[۳۱]. نیز: «خداوندا، ناخشنودی ما را از قضای خود به خشنودی بدل فرمای و هر حکم تو را که دشوار میشماریم بر ما آسان گردان»[۳۲]. در دعای دیگری امام میگوید: «خاطر من به قضای خود شاد دار و آنجا که تقدیر توست سینه من بگشای و همتی بلند عطا کن و دلم را اطمینانی چنان بخش که به پایمردی آن اقرار کنم که قضای تو جز به خیر و نیکی روان نگشته است»[۳۳].[۳۴].[۳۵]
منابع
پانویس
- ↑ قاموس قرآن.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن.
- ↑ معجم مقاییس اللغة.
- ↑ ﴿...وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ «...و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ...﴾ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید.».. سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا﴾ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.
- ↑ ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا...﴾ «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانوادهاش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید.».. سوره قصص، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا﴾ «گفتند هرگز تو را بر برهانهایی که فرا راهمان (پدید) آمده و بر آن کس که ما را آفریده است برنخواهیم گزید؛ هر چه از دستت بر میآید بکن! تو تنها در زندگی این جهان کاری میتوانی کرد» سوره طه، آیه ۷۲.
- ↑ قاموس قرآن.
- ↑ «و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۸۶.
- ↑ «سپس اجلی مقرر داشت» سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ تفسیر جوامع الجامع طبرسی، ج۱، ص۳۶۵.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ زارعزاده، آرزو، مقاله «تقدیر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۴۸.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ نیایش سیوششم.
- ↑ نیایش بیستویکم.
- ↑ محاضرات فی الاهیات، ص۲۰۵.
- ↑ نیایش هفتم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم».
- ↑ زارعزاده، آرزو، مقاله «تقدیر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۴۹.
- ↑ حکمت عبادات، ص۲۱۸.
- ↑ نیایش یازدهم.
- ↑ نیایش چهلوهشتم.
- ↑ زارعزاده، آرزو، مقاله «تقدیر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۴۹.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ مجمع البحرین.
- ↑ نیایش سیوسوم.
- ↑ نیایش سیوسوم.
- ↑ نیایش سیوسوم.
- ↑ نیایش سیوپنجم.
- ↑ تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴؛ حکمت عبادات، عبداللّه جوادی آملی، نشر اسراء، قم، ۱۳۹۳؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۹۱؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۱؛... الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲؛ مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، کتابفروشی مرتضوی تهران، ۱۳۷۴؛ محاضرات فیالالهیات، جعفر سبحانی، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی، انتشارات راند، قم، ۱۳۹۰؛ معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، ۱۴۲۰؛ المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، دارالعلم دارالشامیة، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲.
- ↑ زارعزاده، آرزو، مقاله «تقدیر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۵۰.