عصمت در کلام اهل سنت به چه معناست؟ (پرسش)
عصمت در کلام اهل سنت به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت از دیدگاه اهل سنت |
مدخل وابسته | اهل سنت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
عصمت در کلام اهل سنت به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در اینباره گفته است:
«خارج از قلمرو شیعه، عصمت پیامبران، نخستین بار توسط معتزله مطرح شد. نظّام در اواخر قرن دوم هجری عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او اشاعره و معتزله عصمت پیامبران از کفر و گناهان کبیره را قبل و بعد از نبوت به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد ارتکاب گناهان صغیره با هم اختلاف داشتند.
نظّام آیات قرآن را که دال بر ارتکاب معصیت انبیا بودند بر تأویل فرمانهای الهی حمل میکرد؛ اما جاحظ میگفت پیامبران بر این مبنا میبایست آگاهانه مرتکب گناهان شده باشند و چون ارتکاب گناه از روی علم و آگاهی به تکلیف، گناه نیست؛ ازاین رو معصیت به شمار نمیآید. در فرضیه پیشنهادی ابوعلی جبایی(متوفای ۳۰۱ق) و ابوهاشم جبایی(متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوماند. دایره این عصمت حتی شامل عصمت از سهو و فراموشی هم میشود. این نتیجه حاصل مقدمهای است که در مورد لطف خدا برای هدایت بشر در دلیل نبوت ذکر کردهاند که خدا باید فرستاده و رسول خود را از نقص، گناه و سهو مصون بدارد.
ابوعلی جبایی اظهار داشت: «حتی گناهان صغیره اگر عمدی و ارادی باشند باز باید معلول غفلت یا تسامح و خطای در تأویل باشد». ابوهاشم جبایی و بیشتر شاگردان بعد از او گفتند: «گناهان کبیره ارادی معلول غفلت و سهو نیستند. عصمت به طور مساوی قبل و بعد از بعثت وجود دارد، اگرچه ابوعلی جبایی در مورد عصمت قبل از بعثت چنین نظری نداشت»[۱]. نگاه ابوالحسن اشعری در مورد عصمت پیامبران این اختلاف اساسی را با دیگران دارد که با نگرشی منفی به پذیرش وسیعتر دامنه عصمت به بحث میپردازد. وی معتقد بود پیامبران از خطا و گناه معصوماند، البته بعد از نبوت نه قبل از آن، چه گناهان کبیره و چه صغیره؛ البته از کفر حتی قبل از نبوت نیز باید معصوم باشند.
ابوبکر باقلانی (متوفای ۴۰۳ق) در جبهه مخالف معتزله و امامیه هرگونه مبنای عقلانی برای عصمت پیامبران در محدودهای فراتر از کذب عمدی در ابلاغ وحی الهی را منکر شد و گفت: «احتمال هرگونه خطا، سهو و نسیان وجود دارد، حتی در مقام رساندن پیام الهی». گرچه نظرگاه اخیر او توسط معاصر وی، ابواسحاق اسفراینی رد شد، اما مبنای عقلانی عصمت از گناه و خطا به طورعام، بعد از باقلانی انکار شد. البته گناهان کبیره با توجه به متون وحی و حدیث و وجدان استثنا گردید. ابن فورک (متوفای ۴۰۶ق) میگفت پیامبران ممکن است به طورعمدی مرتکب گناهان صغیره شوند - نه کبیره -. عبدالقاهر بغدادی (متوفای ۴۲۹ق) تنها «عصمت بعد از نبوت» را به عنوان اندیشه اشاعره اعلام کرد. بعد از او جوینی(متوفای ۴۷۸ق) در دیدگاه شخصی خود اظهار داشت: «انبیا ممکن است مرتکب گناه صغیره شوند». بعد از او شاگردش غزّالی (متوفای ۵۰۵ق) بیان کرد: «انبیا مرتکب گناه میشوند و باید از خداوند تقاضای بخشش کنند»؛ اما فخر رازی (متوفای ۶۰۶ق) سعی کرد عصمت انبیا را با دلیل عقلی اثبات کند. او پذیرفت که انبیا بعد از نبوت ممکن است مرتکب گناه صغیره غیرعمدی و پیش از نبوت حتی مرتکب کبیره شده باشند.
در مقابل اشاعره سنتی، قاضی عیاض (متوفای ۵۴۴ق) و السُّبکی (متوفای ۷۷۱ق) عصمت کامل انبیا پیش از نبوت را پذیرفتند[۲].
نظرگاه حنفیان ماتریدیه در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبتتر از اشاعره بود. بسیاری از دانشمندان این فرقه، به خصوص آنهایی که اهل سمرقند بودند، تمامی خطاها، لغزشها و گناهان را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و حنبلیان بود[۳]. اهل حدیث در میان اهل سنت همواره در نظریه عصمت پیامبران خدشه میکردند. آنها معتقد بودند گناه و خطای پیامبران در متون مذهبی و حدیثی آمده است. ابن کرّام (متوفای ۲۵۵ق) سردمدار کرّامیه با اصرار میگفت: «پیامبران مرتکب گناه و خطا میشدند بدون اینکه با طبیعت آنها تنافی داشته باشد». کرّامیه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به اجرای حد و کیفر قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار میسازد، شایسته آنها ندانستند[۴]. حنبلیها همواره آموزه عصمت پیامبران از گناه را انکار میکردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول اعتقادات خود مینگارد که پیامبران مرتکب گناه شدهاند و به آیاتی از قرآن استناد میکند. سپس شاگردان مکتب حنبلی مانند ابن تیمیه (متوفای ۷۲۸ق) و ابن قیم الجوزیه (متوفای ۷۵۱ق) پافشاری کردند که عصمت پیامبران تنها در حوزه ابلاغ وحی الهی است و شامل عصمت از گناهان نمیشود[۵].
بعدها انشعابهایی در فرقه حنبلیها رخ داد و به فرقه جدید وهابیت منجر شد؛ همان نظرگاه اهل حدیث در میان محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش به شدت تقویت گردید. ناصر القفاری در نظریه پردازی عقاید وهابیت، در مقابل نظرگاه مورد پذیرش امامیه درباره عصمت امامان، عصمت جماعت را مطرح کرده است[۶].
دیدگاه حشویه در میان اهل سنت افراطیتر از همه است. آنها معتقدند: «اشکال ندارد پیامبران معصوم نباشند و مرتکب گناهان کوچک و بزرگ چه قبل و چه بعد از بعثت شوند». حتی قایل شدند پیامبر میتواند زنا و لواط کند. به این فرقه «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته میشود. آنها به ظاهر قرآن و حدیث تمسّک میکنند و عقل را قاصر از اظهار نظر میدانند؛ مثلاً در تفسیر آیه ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾[۷] و آیه ﴿يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ﴾[۸] برای خداوند دست و پا قایل میشوند. حشویه آیات شیطانی تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى[۹] را میپذیرند و به پیامبر اکرم (ص) نسبت میدهند که آن حضرت نفهمید نازل کننده این آیات جبرئیل نیست. ابن حجر عسقلانی شارح کتاب صحیح بخاری میگوید: «این روایت آیات شیطانی سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوعاند؛ اما باید پذیرفته شود»[۱۰].[۱۱]
پانویس
- ↑ ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.
- ↑ ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.
- ↑ ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.
- ↑ ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.
- ↑ ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.
- ↑ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه، ج۲، ص۷۷۲ - ۷۷۹.
- ↑ «دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.
- ↑ «(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.
- ↑ مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۴۰.