میهمان و میهمانی
مقدمه
داشتن دستی گشاده، سفرهای گشوده و عطایی پیوسته و میهمانداری و میهماننوازی از نشانهها و جلوههای روحیه جوانمردی است که در آموزههای دینی ما خصلتی شایسته و پسندیده به شمار میآید[۱].
تشویق به میهمانپذیری
میهماننوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگیهای بارزی است که در سیره رسول خدا (ص) بسیار بر آن تأکید شده است. پیامبر خدا (ص) میهمان را راهنمای بهشت[۲] و هدیه ارزشمند الهی معرفی کرده و فرموده است: "هرگاه خداوند برای قومی خیر اراده بکند، به سویش هدیه میفرستد"؛ گفتند: "آن هدیه چیست؟" فرمود: "میهمان؛ میهمانی که روزی را نازل میکند و گناه اهل خانه را میبرد"[۳]
همچنین از ایشان روایت شده است که فرمود: "تا وقتی که امتم، دوستی خود را بر یکدیگر آشکار و امانت را ادا کنند و از حرام خدا بپرهیزند و از میهمان، پذیرایی کنند و نماز را به پا دارند و زکات دهند، خیر و برکت از ایشان گرفته نمیشود و اگر جز این باشد، به خشکسالی مبتلا میشوند"[۴].
آن حضرت، پذیرایی از میهمان را کفاره گناهان مؤمن شمرده است[۵]. نقل شده است، روزی مردی به رسول خدا (ص) گفت: "پدر و مادرم فدایت! برنامه زندگیام این است که وضو را به طور کامل انجام میدهم، نماز میخوانم، زکات مالم را هم به موقع میپردازم و از میهمان با آغوش باز و برای رضای خدا پذیرایی میکنم"؛حضرت به او فرمود: "آفرین، آفرین، آفرین بر تو باد! جهنم راهی به سوی تو ندارد اگر چنین باشی؛ خداوند تو را از هرگونه بخل پاک ساخته است"[۶].
از دلایلی که بعضی مردم را از پذیرفتن میهمان بازداشته، ترس از مخارج مهمانی است؛ اما رسول خدا (ص) مهمان را باعث خیر و برکت معرفی میکرد و میفرمود: "خیر و برکت به خانهای که در آن اطعام میشود، سریعتر از فرو رفتن تیغ در کوهان شتر، میرسد"[۷][۸].
نکوهش خانه بیمیهمان
پیامبر خدا (ص) خانه بیمهمان را دوست نداشت و میفرمود: "در خانهای که میهمان وارد نمیشود، ملائکه هم فرود نمیآیند"[۹] و کسانی را که از قبول مهمان شانه خالی میکردند، سرزنش میکرد و میفرمود: "در کسی که میهمان نمیپذیرد، خبری نیست"[۱۰]. و نیز میفرمود: « بئس القوم لا ینزلون الضیف»؛ بد قومیاند کسانی که میهمان به خانه نمیآورند[۱۱][۱۲].
مهماندوستی؛ لطف خداوند به بندگان
رسول اکرم (ص) مهماندوستی و مهماننوازی را از الطاف خداوند به بندگان خاصش میدانست و میفرمود: "جز مؤمن پرهیزگار، کسی پذیرایی از میهمان رادوست ندارد و از او پذیرایی نمیکند"[۱۳]. نقل شده است، روزی، پیامبر خدا (ص) از کنار مردی گذشت که صاحب گاو و شتر بود و پیامبر (ص) را میهمان نکرد؛ اما وقتی از کنار زنی عبور کرد که او تنها چند بره داشت، او یکی از برهها را برای خاتم انبیا (ص) سر برید. پس پیامبر (ص) به اصحاب فرمود: "به این دو نفر بنگرید؛ به راستی که این قبیل خصلتها به دست خداست و به هر کس که بخواهد، خوی نیک میدهد"[۱۴][۱۵].
تشویق افراد به پذیرفتن دعوت مؤمن
پذیرفتن دعوت مسلمانان از سنتهای رسول خدا (ص) است که در سیره و گفتار آن حضرت، به شدت به آن توجه و تأکید شده بود. آن حضرت، خطاب به تمامی مسلمان میفرمود: "به حاضر و غایب امت خود سفارش میکنم که دعوت مسلمانان را اگرچه به فاصله پنج میل هم باشد، بپذیرند که این عمل از دیانت است"[۱۶] او نپذیرفتن دعوت مؤمنان را به دور از ادب میدانست[۱۷] و میفرمود: "اگر مؤمنی مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کنند، میپذیرم و این، جزو دین است"[۱۸].
البته نکته مهم آن است که پیامبر (ص) از نپذیرفتن دعوت شخص مؤمن داشت؛ و گرنه به فرموده خود ایشان، مسلمانان از پذیرش دعوت منافقان و فاسقان منع شدهاند؛ چنانکه آن حضرت به ابوذر چنین توصیه فرموده بود: « لَا تَأْكُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِينَ!»[۱۹][۲۰].
رعایت رضای الهی در میهمانیها
به مهمانی رفتن و پذیرش مهمان باید تنها برای رضای خدا و برای تکریم و بزرگداشت برادر مؤمن صورت گیرد و به دلیل ریا، طمع ورزی و... ؛ رسول خدا (ص) نیز در توصیههای خود به ابوذر فرمود: "ای ابوذر! به کسی که او را برای رضای خدا دوست داری، از غذای خود بخوران و از غذای کسی که برای خدا تو را دوست دارد، بخور!"[۲۱][۲۲].
آداب میهماننوازی
روایات بسیاری از رسول خدا (ص) درباره تکریم و تعظیم شأن میهمان نقل شده و در حدیثی آمده است: "هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید میهمانش را گرامی بدارد"[۲۳].
از مصادیق تکریم میهمان، غذا خوردن همراه میهمان است؛ رسول خدا (ص) در این باره میفرمود: "هر کس دوست دارد که خدا و رسولش او را دوست بدارند، پس با مهمانش غذا بخورد"[۲۴]. همچنین فرموده است: "هر کس غذای خود را با میهمانش بخورد، میان او و پروردگارش هیچ پردهای (حجابی) نخواهد بود"[۲۵].
خاتم انبیا (ص) میزبان را از روزه گرفتن مستحبی نهی کرده؛ زیرا ممکن است باعث شود که میهمان خجالت بکشد و زودتر از غذا خوردن دست بردارد[۲۶]. همچنین رسول خدا (ص) میزبان را از اموری که باعث زحمت افتادن میهمان میشود بازداشته است[۲۷] و میفرماید: "میهمان را به زحمت و سختی نیندازید تا اینکه او را عصبانی کنید؛ پس اگر او را عصبانی کنید، به تحقیق که خدا را عصبانی کردهاید و کسی که خدا را عصبانی کند، خدا بر او خشم میگیرد"[۲۸]. به خدمت گرفتن میهمان هم از امور دیگری است که رسول خدا (ص) به شدت از آن نهی کرده است؛ آن بزرگوار به خدمت گرفتن میهمان را دلیل سبکی عقل میدانست و از آن نهی میکرد[۲۹].
تهیه خلال دندان میهمان، یکی از حقوق میهمان بر میزبان است و این مطلب، از دیگر نکات جالب توجه در مهمانیهاست که رسول خدا (ص) بدان اشاره میفرماید[۳۰]. آن حضرت، بدرقه میهمان را هم از حقوق مهمان بر میزبان دانسته است و میفرماید: "از حقوق میهمان، این است که او را تا در منزل بدرقه کنی"[۳۱].[۳۲].
آداب میهمانی
میهمانی، دو طرف دارد: میهمان و میزبان و میهمان نیز در قبال میزبان، وظایفی دارد که پسندیده است آن را به بهترین وجه رعایت کند. از اموری که شایسته مهمانی نیست این است که میهمان روزه بگیرد و رسول خدا (ص) میهمانان را از گرفتن روزه [مستحبی] مگر با اجازه میزبان برحذر داشته، آن را باعث هدر رفتن زحمات میزبان میدانست[۳۳].
نقل شده است، روزی آن حضرت به خانه یکی از یاران خویش رفت و هنگامی که سفره غذا گسترده شد، یکی از حاضران از خوردن غذا خودداری ورزید و گفت: "من روزهام"؛ پس پیامبر خدا (ص) به او فرمود: "برادر مسلمان تو، برای پذیرایی از تو زحمت کشیده است و تو میگویی روزه هستی؟! روزهات را [که مستحبی است] افطار کن و به جای آن روز دیگری روزه بگیر"[۳۴]. از موارد دیگری که رسول خدا (ص) میهمانان را از آن بر حذر میداشتند، همراه بردن فرزندان خود در مهمانیهاست. رسول خدا (ص) در این باره فرموده است: "هر گاه به مهمانی دعوت شدید، فرزندان خود را [که دعوت نشدهاند] همراه نبرید که این، کاری حرام و عملی غاصبانه است"[۳۵].[۳۶]
حد میهمانی
پیامبر اکرم (ص) میهمانی را سه روز میدانست و میفرمود: "مهمانی، سه روز است و افزون بر آن، حق نیست؛ بلکه صدقهای است که صاحبخانه میپردازد"[۳۷] در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است: "هیچ مسلمانی حق ندارد نزد برادرش تا زمانی بماند که او را به گناه بیندازد" گفتند: "چگونه او را به گناه میاندازد؟" فرمود: "آن قدر در خانه میزبان بماند که او دیگر چیزی نداشته باشد که برای میهمان خود انفاق کند"[۳۸][۳۹].
به سختی نیفتادن در مهمانی
از سفارشهای مهم رسول خدا (ص)، به سختی نیفتادن میهمان و میزبان در مهمانی است. در سیره آن بزرگوار، میزبان تا آنجا که به سختی نیفتد، موظف است وسایل آسایش میهمان را تأمین کند[۴۰]؛ چنانکه از سلمان فارسی نقل شده است: « انَّ لَا نَتَكَلَّفُ لِلضَّيْفِ مَا لَيْسَ عِنْدَنَا وَ انَّ نقدم اليه مَا حَضَرٍ»[۴۱]. میهمان نیز باید که با رویی گشاده، پذیرایی هر چند مختصر میزبانش را بپذیرد. در این باره از پیامبر خدا (ص) چنین نقل شده است: "از بزرگواری مرد، آن است که آنچه برادرش نزد او میگذارد، بپذیرد و سختگیری نکند"[۴۲].
همچنین نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "برای میزبان همین گناه بس که غذایی را که پیش برادران خود میگذارد، کم شمارد و برای میهمانان نیز همین گناه بس که آنچه را برادرشان در برابرشان میگذارد، کم بشمارند"[۴۳][۴۴].
مهماندوستی خاتم انبیا (ص)
نقل شده است، پیامبر خدا (ص) در یکی از سفرها به خواندن نماز مشغول بود که عدهای سواره آمدند و حال رسول اکرم (ص) را از یاران آن حضرت پرسیدند و آن حضرت را ستودند و گفتند: "اگر عجله نداشتیم منتظر آن حضرت میماندیم؛ سلام ما را به او برسانید". آنها این سخنان را گفتند و رفتند؛ وقتی پیامبر (ص) از خواندن نماز فارغ شد، غضبناک شد و فرمود: عدهای نزد شما میآیند و حال مرا میپرسند و به من سلام میفرستند؛ اما شما آنها را دعوت نمیکنید که پایین بیایند و چیزی بخورند و از آنها پذیرایی نمیکنید... ؟"[۴۵][۴۶].
مهماننوازی در سیره نبوی (ص)
عادت آن حضرت این بود که با خانواده و خادمان خانهاش غذا میخورد؛ اما با آمدن میهمان، غذایش را همراه میهمان میخورد[۴۷] و دوستداشتنیترین غذا برای ایشان غذایی بود که با مهمان و همراه او میخورد[۴۸].
نقل شده است که هرگاه برای آن حضرت میهمان میرسید و همراه میهمان غذا میخورد، به سفره دست دراز نمیکرد تا اینکه نخست، میهمان، خوردن را آغاز کند و دست از غذا نمیکشید تا میهمان دست از غذا بکشد (تا میهمان خجالت نکشد)[۴۹]؛ اگر هم در میان جمعی غذا میخورد، پیش از همه شروع میکرد و آخر از همه، از غذا دست میکشید تا اینکه همه غذا خورده باشند [۵۰][۵۱].
روایاتی درباره آداب مهمانی پیامبر (ص)
نقل شده است، رسول خدا (ص) با فروتنی تمام، دعوت همگان را میپذیرفت. ایشان بارها دعوت کسانی را پذیرفته بود که گاه غذای سفرهشان نانی جو و دنبهای بو گرفته بود[۵۲]؛ اما ایشان با رویی گشاده در این مهمانیها شرکت میکرد و میفرمود: "اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی هم دعوت کنند، خواهم پذیرفت"[۵۳]. سختگیری در سیره حضرتش جایی نداشت و میفرمود:« لَا أُحِبُ الْمُتَكَلِّفِينَ»[۵۴].
- اجازه گرفتن از میزبان برای میهمان بیدعوت : روایت شده است، روزی گروهی از ساکنان مدینه پیامبر خدا (ص) را همراه پنج نفر از اصحاب آن حضرت به میهمانی دعوت کردند. پیامبر اکرم (ص) هم دعوت آنها را پذیرفت و به میهمانی رفت. پیامبر (ص) در بین راه شخص دیگری را دیدند که او هم از اصحاب ایشان بود و آن شخص نیز همراه رسول خدا (ص) و یارانش به راه افتاد تا اینکه به نزدیکی خانه میزبان رسیدند. پس در این هنگام، پیامبر خاتم (ص) به آن شخص فرمود: "این گروه، شما را دعوت نکردهاند؛ اینجا بمان تا ما حضور شما را به آنها یاد آوری کنیم و اجازه بگیریم..."[۵۵].
- پاداش دادن به میزبان: از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: روزی ابوالهیثم انصاری غذایی تهیه و پیامبر خدا (ص) و یاران آن حضرت را به خوردن آن دعوت کرد. وقتی یاران پیامبر (ص) از خوردن غذا فارغ شدند، رسول اکرم (ص) به همراهان فرمود: "به برادر میزبان خود پاداش و ثواب برسانید!" گفتند: "چگونه به او ثواب برسانیم؟" فرمود: "هنگامی که میهمان، به خانه میزبان وارد شود و غذایش را بخورد و نوشیدنیهایش را بنوشد، برای او دعای خیر بکند که همین دعای خیر باعث پاداش برای میزبان خواهد بود"[۵۶].
- کراهت از حضور در مهمانی خاص ثروتمندان: رسول خدا (ص) از حضور در میهمانی مخصوص توانگران نهی فرموده است[۵۷] و آن بزرگوار، خود، کراهت داشت میهمان شخصی شود که فقط ثروتمندان را دعوت کرده و نیازمندان را دعوت نکرده بود[۵۸].
احترام و تکریم مهمان
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
آداب مهمانداری در گفتار و رفتار پیامبر خاتم چگونه بوده است؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۱.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ج ۱، ص ۱۳۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۵۷.
- ↑ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۴۲؛ ورام بن ابیفراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۶ و جامع الاخبار، ص ۱۳۶.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۱۸ و جامع الاخبار، ص ۱۳۶.
- ↑ ملا محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۲ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۹.
- ↑ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۶ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۸۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۴، ص ۵۱؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۲۹۰ و قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۱۵۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص 631-632.
- ↑ جامع الاخبار، ص ۱۳۶ و المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۱۵۵؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۷۵؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۴۷ و المحجة البیضاء، ص ۳۲.
- ↑ کنزالعمال، ج۹، ص ۲۴۴ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۹۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۳ و حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۶.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲-۶۳۳.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۶؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۹، ص ۹۴ و المحاسن، ج ۲، ص۴۱۱.
- ↑ قرب الاسناد، ص۷۴ و وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۴۵.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۴ و المحاسن، ج ۲، ص۴۱۱.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۵۳۵؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶ و حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۱۹۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۳.
- ↑ امالی طوسی، ص ۵۳۵؛ اعلام الدین، ص ۱۹۸ و مکارم الاخلاق، ص ۶۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۳-۶۳۴.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۶۶۷؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۶؛ مسند احمد، ص ۳۱ و بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۱۰۴.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۸۴؛ الکافی، ج ۴، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۱.
- ↑ همان، ص ۳۱ - ۳۲.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۰ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۴۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۵۷، الکافی، ج ۶، ص ۲۸۵ و المحاسن، ج ۲، ص ۵۶۴.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۷۰؛ ابن سلامة، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۱۸۴ و ابن ماجه، سنن، ج۲، ص۱۱۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۴-۶۳۵.
- ↑ علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۸۴، الکافی، ج ۴، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و من لایحضره الفقیه، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۵ - ۳۶ و محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۵۰.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۱ و الدعوات، ص ۱۴۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۵.
- ↑ « الضِّيَافَةُ أَوَّلَ يَوْمٍ وَ الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ مَا بَعْدَ ذَلِكَ فَإِنَّهَا صَدَقَةٌ تُصُدِّقَ بِهَا عَلَيْهِ»؛ الکافی، ج ۶، ص ۲۸۳ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۴۹.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۶.
- ↑ کنز العمال، ج ۹، ص ۲۴۸ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۷۵۴.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۳۸۶؛ خطیب، بغدادی ج۸، ص۴۶؛ ۴۶؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۵، ص ۳۲۱؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۳۵ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۱۲۳.
- ↑ الکافی، ج ۵، ص ۱۴۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۱ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۷۷ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۶.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۵؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۶ - ۴۱۷ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۷۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۷.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۶ - ۲۷ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۶۴.
- ↑ المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۳۱ و مکارم الاخلاق، ص ۲۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۲۰ و الکافی، ج ۶، ص ۲۸۶.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۸۵؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۴۸ و علی بن جعفر (ع)، مسائل، ص ۳۴۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۷.
- ↑ ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹ - ۲۸۰؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴۲۴ و نهج الفصاحه، ص ۳۹۳.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۵؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۲۶ و الکافی، ج ۶، ص ۲۷۶.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۰۷.
- ↑ ابن اشعث، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۲۱۸؛ محیی الدین النووی، المجموع، ج ۱۶، ص ۴۰۴ - ۴۰۵ و ابنالاثیر الجزری، جامع الاصول من احادیث الرسول (ص)، ج ۵، ص ۱۰۱.
- ↑ الدعوات، ص ۱۴۱؛ المحجة البیضاء، ص ۳۷ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۴۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۸-۶۳۹.