بنای کوفه
مقدمه
پس از پیروزیهای اعراب مسلمان در عراق (قلمرو ایران ساسانی) و به ویژه تصرف مداین، پایتخت ساسانیان، فتح کامل ایران قریبالوقوع به نظر میرسید. از اینرو، وجود پایگاهی برای استقرار نیروهای نظامی عرب ضروری مینمود. به روایتی، خلیفه دوم به سعد بن ابیوقاص، از فرماندهان ارشد خود در عراق، نوشت: «سرزمینی برای (اسکان قوای) عرب مناسب است که با شترهای آنان سازگار باشد. سلمان (فارسی) و حذیفة بن یمان[۱] را مأمور کن مکانی مناسب بیابند که میان من و مسلمانان را با دریا فاصله نیندازد». سلمان و حذیفه که به عنوان کاشف و راهنما با سپاه سعد بن ابیوقاص همراه بودند، برای انجام دادن این مأموریت از غرب و شرق فرات گذشتند و جایی را مناسب نیافتند و هر دو به منطقه کوفه رسیدند و آنجا را پسندیدند و بدینسان، کوفه برای استقرار سپاه در نظر گرفته شد[۲].
نخستین کار در طراحی نقشه شهر کوفه، تعیین جای مسجد به عنوان مرکز شهر بود. از این رو، سعد بن ابیوقاص در محل بنای مسجد ایستاد و دستور داد تیری موافق با جهت وزش باد و تیری دیگر به جهت مخالف وزش باد رها کردند و جای فرو آمدن تیرها را نشانه گذاردند. آنگاه از همانجا که تیرانداز ایستاده بود، تا جای فرو آمدن تیرها، حدود مسجد جامع شد و مسجد و دارالاماره را نیز در همان محدوده بنا کردند[۳]. خلیفه در نامهای ابوالهیاج عمرو بن مالک بن جناده را مأمور تعیین مکان اسکان قبیلههای عرب در کوفه کرد و نیز ویژگیهای معابر و خیابانهای اصلی و فرعی را مشخص ساخت و دستور داد گذرگاهها بنا بر نظر او ساخته شود. به دستور عمر قرار شد عرض خیابانهای اصلی ۴۰ ذراع[۴]، خیابانهای کماهمیتتر ۳۰ ذراع، خیابانهای فرعی ۲۰ ذراع، و کوچهها ۷ ذراع باشد و چون به زمینهای وسیع میرسند، عرض راه را ۶۰ ذراع قرار دهند. بدینسان، پنج خیابان بزرگ (اصلی) در شمال صحن مسجد و چهار خیابان در جهت قبله (جنوب) و در سمت شرق و غرب آن هر یک سه خیابان در نظر گرفته شد و محلهها را میان این خیابانها قرار دادند[۵].
به ظاهر، رزمندگان و قبایل عرب مسلمان در منطقه کوفه و بصره (که محل استقرار سپاه دوم مسلمانان در عراق شد)، تا مدتها چادرنشین بودهاند و سپس خانههایی از نی ساختند و آنگاه خانههایی در کوفه و بصره با آجر و خشت بنا کردند. طبری روایت میکند که چون مردم در کوفه و بصره اقامت گزیدند و با این دو جا انس گرفتند، از عمر اجازه خواستند که خانههای خود را از نی بسازند[۶]. خلیفه پس از تحقیق درباره نی، اجازه داد و مردم این دو شهر خانههای خود را از نی ساختند. چندی بعد در کوفه و بصره آتشسوزی رخ داد. حریق کوفه شدیدتر از حریق بصره بود؛ به گونهای که هشتاد سایهبان سوخت و حتی یک نی باقی نماند[۷]. از ابن عباس روایت شده است که خانههای مردم کوفه در آغاز از نی بوده است و هنگامی که به جنگ میرفتند، خانه را برمیچیدند و به نیازمندان میدادند و چون بازمیگشتند، خانه را از نو بنا میکردند. رزمندگان مقیم کوفه هنگام اعزام به جنگ، زنان خود را همراه میبردند[۸]. پس از حادثه آتشسوزی کوفه، سعد بن ابیوقاص از خلیفه خواست که اجازه دهد مردم خانهها را از خشت بسازند. عمر در پاسخ گفت: «از خشت بسازید، ولی هیچ کس نباید بیش از سه اتاق بسازد و در کار ساختمان زیادهروی مکنید و از سنت دور مشوید». همچنین سفارش کرد هیچ بنایی بیش از حد بلند ساخته نشود[۹]. مردم با کسب اجازه برای ساختن بناهای خشتی، درهای خانههای مداین را به کوفه بردند و بر ساختمانهای خود نصب کردند[۱۰].
به نقل یاقوت حموی از آن هنگام تا پایان حکومت مغیرة بن شعبه بر کوفه (حدود سال ۵۰ و در دوران خلافت معاویه) قبایل مقیم این شهر، خانهها را از خشت خام، کوتاه و بدون پنجره میساختند. در زمان حکومت زیاد بن ابیه (حاکم کوفه پس از مغیرة بن شعبه) مردم برای خانهها درهایی از آجر ساختند[۱۱]. یاقوت توضیح نمیدهد که «درِ آجری» چگونه بوده و چه ویژگیهایی داشته است. در دیگر منابع نیز اشارهای به درهای آجری نشده است. از آنجا که زمینهای کوفه میان قبیلههای مختلف تقسیم شد، محلههای پدید آمده را با نام قبیلهها میخواندند. در این میان محله کُناسه مشهورتر بود و با اینکه در آغاز متعلق به یکی از قبایل بود، نام قبیله بر خود نگرفت. علت شهرت این محله، حوادثی بود که در آن روی داد. کناسه در در لغت به معنای محل ریختن زباله است. این مکان ابتدا زبالهدانی قبیله بنیاسد بود، ولی چون شهر کوفه توسعه یافت، خانههایی بسیار در آن بنا کردند و دیری نگذشت که مکانهای تجاری نیز در آن ساختند. بازار کناسه از بزرگترین بازارهای کوفه بود و همچون بازار عکاظ پیش از اسلام، بازاری ادبی نیز بود که شاعران در آنجا مفاخره میکردند. کناسه مدفن گروهی پرشمار از علویان و نقیبان آنان بوده است. سالها بعد، کناسه کوفه، از آن رو که مردم سرشناس و انقلابی پرشماری را در آن دفن کردند و یا به دار آویختند، بیشتر به گورستان مانند شد؛ زیرا پس از زید شهید، فرزند امام سجاد(ع) دهها تن دیگر را در آنجا به دار آویختند[۱۲].
مردم کوفه گورستان را جَبانه و اهل بصره، مقبره میخواندند. در کوفه محلههایی بود با نام جبانه که این کلمه را به نام قبیلهها اضافه میکردند؛ مانند جبانه کنده و جبانه سبیع[۱۳]. هر قبیله ساکن در کوفه، جبانهای داشت که فضایی باز برای چرای شتر و نیز گورستان قبیله بود. این جبانهها در گسترش شهر اهمیتی بسیار داشتند؛ زیرا برای کسانی که به کوفه میآمدند و به خویشان خود میپیوستند و در آنجا ساکن میشدند، مکانهای مناسبی بودند[۱۴]. تاریخ بنای شهر کوفه به درستی معلوم نیست و روایاتی گوناگون در این باره در دست است. بلاذری بنای کوفه را سال ۱۷ ق. میداند[۱۵]. یعقوبی بنای آن را همهنگام با بنای شهر بصره در سال ۱۷ ق. دانسته است[۱۶]. ولی در تاریخ خود مینویسد که در سال ۲۰ ق. سعد بن ابیوقاص به کوفه بازگشت و در آنجا اقامت گزید و نقشهها طرح کرد و خانهها و محلهها ساخت[۱۷]. طبری نیز محرم سال ۱۷ ق. را سال طراحی کوفه و اردو زدن مسلمانان در آن میداند، و در همان حال از واقدی نقل میکند که مردم در آخر سال ۱۷ ق. در کوفه فرود آمدند. به روایتی نیز در آغاز سال ۱۸ ق. کوفه محل اقامت شد[۱۸]. مسعودی در مروج الذهب، سال ۱۵ ق را تاریخ بنای کوفه نوشته است[۱۹]، ولی در التنبیه والاشراف در تاریخ آن شک میکند و مینویسد: کوفه دومین شهر بزرگ بود که مسلمانان بنا کردند. درباره بنیاد آن اختلاف است. برخی گفتهاند بنای آن نیز [مانند بصره] در سال ۱۷ ق. بوده است که واقدی و دیگران بر این رفتهاند. برخی دیگر گفتهاند بنیاد آن به سال ۱۵ ق. و به راهنمایی عبدالمسیح بن بقیله غسانی بوده است[۲۰].
یاقوت نیز مینویسد: کوفه را در سال ۱۷. ق بنا کردند؛ یعنی همان سالی که بصره شهر شد. برخی گفتهاند که کوفه دو سال پس از بصره (سال ۱۹ ق.) شهر شد و سال ۱۸ ق. نیز گفتهاند. از مجموع آنچه نقل شد و نیز از روایات مربوط به فتوحات مسلمانان در عراق -اگرچه بسیار مغشوشاند- میتوان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد تاریخ بنای کوفه سال ۱۷ ق. بوده است. در وجه تسمیه کوفه نیز نظریههایی پرشمار مطرح است. طبری مینویسد: «هر جا که ریگ و شن در هم آمیخته باشد، آنجا را کوفه گویند»[۲۱]. به نقلی هنگامی که سعد بن ابیوقاص سپاه مسلمانان را به کوفه آورد، گفت: تكوفوا في هذا الموضع[۲۲]؛ «در این مکان گرد آیید». یاقوت درباره واژه کوفان مینویسد: گفتهاند «کوفان» نام زمینی است که به اسم آن، شهر کوفه را «کوفه» نامیدند. من میگویم کوفان و کوفه یکی است. نیز گفتهاند به این سبب آن را کوفه خواندند که دایرهمانند بوده است و این را از قول مردم عرب گرفتهاند که میگویند: رأيت كوفاناً به ضم و نیز فتح کاف، که به معنای تپه شنی دایرهمانند است. همچنین گفتهاند که این سرزمین را به دلیل اینکه مردمی در آن گرد آمدهاند کوفه نامیدهاند؛ زیرا مردم عرب میگویند: قد تكوف الرمل؛ «شنها جمع شدهاند». قول دیگری حاکی از آن است که کوفه را از کوفان به معنای شر و بلا گرفتهاند؛ زیرا عربزبانان میگویند: هم في كوفان. نیز گفتهاند که به سبب کوه کوچکی به نام کوفان این شهر راکوفه نامیدهاند؛ کوهی که در میان آن است. کوه کوفان بر شهر مسلط است[۲۳].
فاصله کوفه از شهرهای مهم جهان اسلام از این قرار بوده است: از کوفه تا مدینه ۲۰ مرحله، از مدینه تا مکه از طریق جاده ۱۰ مرحله و از کوفه تا مکه به خط مستقیم نزدیک به ۳ مرحله کمتر از این راه بوده است (یعنی ۲۷ مرحله). همچنین از کوفه تا بصره ۱۲ مرحله و از کوفه تا بغداد (که بعدها توسط منصور عباسی ساخته شد) ۴ مرحله، و تا شهر واسط ۶ مرحله فاصله بوده است.[۲۴]
- ↑ حذیفة بن حُسیل معروف به حذیفة بن یمان حلیف انصار، صاحبسر رسول الله(ص) از اصحاب برگزیده پیغمبر اکرم(ص) است و در جنگ احد حضور داشت. وی در جنگ نهاوند پس از قتل نعمان بن مقرن فرمانده سپاه اسلام شد و همدان، ری و دینور را فتح کرد و در فتح جزیره (شمال عراق) حاضر بود. حذیفه در عهد عمر بن خطاب فرماندار مداین شد. وی چهل شب پس از قتل عثمان (سال ۳۶) درگذشت. هنگام قتل عثمان و بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع)، حذیفه در کوفه بود و هنگامی که این خبر به او رسید، گفت: «مرا به مسجد ببرید». بر منبر قرار گرفت و گفت: «ای مردم، همه با علی(ع) بیعت کردند... پس از پیغمبرتان، او برترین مردمان تا روز قیامت است». سپس دست راست خود را بر دست چپ نهاد و گفت: «خدایا شاهد باش که من با علی(ع) بیعت کردم. سپاس خدای را که من را تا این روز زنده نگاه داشت.»... (ر.ک: ابن اثیر جزری، اسد الغابه، ج۱، ص۴۶۸؛ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۳، ص۱۴۱)
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والرسل والملوک)، ج۳، ص۱۴۵. طبری قول دیگری در این زمینه نقل کرده که بر مبنای آن، حارث بن مسلمه یا عثمان بن حنیف انصاری، مکان کوفه را برای استقرار سپاه انتخاب کردند. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۸۰) به نقل بلاذری و مسعودی، کوفه با راهنمایی عبدالمسیح بن بقبله عُسانی (از بزرگان حیره) انتخاب شد. (بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۸؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۲۹)
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۸؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱. طبری نیز روایتی به همین مضمون، با اختلافاتی در نقل آورده است. (تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸)
- ↑ ذراع: مقیاس طول و برابر با فاصله میان نوک انگشت میانی تا آرنج است. (لسان العرب، ج۵، ص۳۴) باید توجه داشت که ذراع عربی با ذرع ایرانی متفاوت است. ذرع، مقیاس طول معادل ۱۶ گره یا ۱/۰۴ متر است. (فرهنگ معین)
- ↑ ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸ - ۱۴۹.
- ↑ مردم مکه و مدینه خانههای خود را از سنگ میساختند و چون عراق (جنوبی) فاقد کوه و سنگ بود. و در کنارههای رودخانهها، نی فراوان یافت میشد. سادهترین و ارزانترین مصالح ساختمانی در آن موقعیت بوده است.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۵۳.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۲.
- ↑ طریحی، محمد سعید، العتبات المقدسة فی الکوفه، ص٢٣١.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.
- ↑ محمد جعفری،سید حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۳.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۷.
- ↑ احمد بن ابییعقوب، فتوح البلدان، ص۶.
- ↑ احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۳۲۶.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۵۳.
- ↑ بکری اندلسی، معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع، ج۲، ص۱۱۴۱. بکری اندلسی مینویسد: به این شهر کوفان نیز گفتهاند. او به گفته سارقی به نام حَجْدَر استناد میکند که در زندان حجاج در کوفه سروده است: يا رب ابغض بيت أنت خالقه بيت بكوفان منه استعجلت سقر.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۸۹ – ۴۹۱.
- ↑ رجبی، محمد حسین، مقاله «کوفه»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۳۶۸.