مسئولیت کارگزاران
مسئولیت به معنای پرسیدنی و بازخواستنی است. انسان در طول زندگی همیشه با تعهد و مسئولیت روبهروست و این، یکی از امتیازهای انسان نسبت به دیگر موجودات است و در این میان کارگزاران و مدیران نسبت به بقیه کردم دارای مسئولیتهای بیشتری هستند مانند: مسئولیت در برابر پروردگار؛ مسئولیت در برابر امام و رهبر؛ مسئولیت در برابر خویشتن؛ مسئولیت در برابر سازمان و انجام وظایف؛ مسئولیت در برابر کارکنان؛ مسئولیت در برابر دشمنان و خیانتکاران و فرصتطلبان و مسئولیت در برابر عامه مردم.
مسئولیت در برابر پروردگار
مهمترین جلوههای مسئولیت مدیران و کارگزاران در برابر پروردگار عبارتاند از:
- پرواپیشگی و مهار نفس سرکش؛
- مبنا قراردادن کتاب و سنت؛
- برپا داشتن نماز و اخلاص در عبادت؛
- پرهیز از شرک در امر حکمرانی؛
- پرهیز از تکبر و استکبار.
بهویژه تلاش کارگزاران برای رعایت حدود الهی و جوانب امر و نهی او و اخلاصپیشگی در عبادت، از جمله وظایف آنان در برابر پروردگار بهحساب میآید[۱].
مسئولیت کارگزاران در برابر امام و رهبر
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر امام و رهبر عبارتاند از:
بنابراین همه مدیران موظفاند که ضمن رعایت اوامر افراد مافوق و فرمانروایان صالح، همواره نیکخواه و مصلحتجوی آنان باشند و بهدرستی نصیحتشان کنند[۲].
مسئولیت کارگزاران در برابر خویشتن
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر خویشتن عبارتاند از:
- طلب یاری از پروردگار و اشتیاق به وصال او در فرجام کار؛
- خودسازی و حسابکشی از خویشتن؛
- رایزنی با دانشمندان و فرزانگان؛
- همنشینی با نیکسرشتان؛
- پرهیز از پذیرش چاپلوسان؛
- پیروی از سنت معصومان و عبرتگیری از حوادث گذشته و سرنوشت پیشینیان؛
- پرهیز از خودپسندی و خشم و معصیت.
همانطور که ملاحظه میشود، از جمله مهمترین وظایف کارگزاران در برابر خویشتن، ایجاد شرایط رشد و توسعه قابلیتهای فردی، پرهیز از معصیت و رعایت نظم در امور شخصی است [۳].
مسئولیت کارگزاران در برابر سازمان و انجام وظایف
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر سازمان (برای خدمت به اهداف سازمان و انجام وظایف و تکالیف)، عبارتاند از:
- سرعت و قاطعیت در انجام وظایف؛
- مدیریت زمان و رسیدگی به موارد استثنا؛
- رعایت دقایق و ظرایف امور؛
- احراز صلاحیت و شایستگی.
کارگزاران باید تلاش کنند که وظایف خود را به دقت و با ظرافت در زمان مقتضی انجام دهند، ضمن اینکه یکی از بزرگترین موارد ظلم و ستم در جامعه، ترویج ناشایستگی در سازمانهاست. بنابراین همه موظفاند تا حد امکان بر شایستهسالاری تأکید کنند[۴].
مسئولیت کارگزاران در برابر کارکنان
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر کارکنان و زیردستان عبارتاند از:
- رعایت انصاف و عدالت در برابر کارکنان و برخورد مناسب با نیکوکاران و بدکاران؛
- پرهیز از استبداد و تحمیل اراده؛
- توجه به سابقه و کارنامه کارکنان؛
- پوشاندن عیوب زیردستان (تا حدی که حقوق و منافع عامه مردم را خدشهدار نسازد)؛
- توجه به ظرایف و دقایق شغلی افراد گوناگون اعم از سپاهی و دبیر و قاضی؛
- رعایت اصول شایستهسالاری در عزل و نصبها و گماردن سرپرستان کارآزموده برای کارکنان؛
- رسیدگی به معیشت و امور زندگی کارکنان و سپاهیان و تأمین مالی آنان؛
- قدردانی و سپاسگزاری از افراد ساعی و پرتلاش و ذکر دلاوریها و رشادتهای افراد؛
- تأمین شرایط انجام کار برای افراد.
همانطور که ملاحظه میشود، موارد تعهد کارگزاران در برابر زیردستان، متعدد و متنوعاند. از اینروست که تأکید میشود مدیر باید مدبر باشد و از حیث تعهد و تخصص، به حد قابل قبولی از کفایت دست یافته باشد تا بتواند از عهده وظایف خود در برابر کارکنان برآید.
مسئولیت کارگزاران در برابر دشمنان و خیانتکاران و فرصتطلبان
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر دشمنان و خیانتکاران و فرصتطلبان عبارتاند از:
- سختگیری بر خیانتکاران؛
- انعطاف در برابر درخواست صلح از سوی دشمنان؛
- مراقبت و رصد مستمر رفتار دشمنان؛
- رعایت پیمانها و پرهیز از نقص معاهدهها؛
- پرهیز از کشتار و خونریزی؛
- جلوگیری از احتکار و مهار فرصتطلبان.
بنابراین حکایت کارگزاران مسلمان در برابر دشمنان و خیانتکاران، حکایت مسلمان شجاع، صادق و قابل اعتمادی است که نسبت به عامه مردم مهربان، ولی در برابر دشمنان و جباران و خائنان، قاطع و کوبنده و سختگیر است[۵].
مسئولیت کارگزاران در برابر عامه مردم
مهمترین جلوههای مسئولیت کارگزاران در برابر آحاد جامعه و عامه مردم عبارتاند از:
- مهربانی نسبت به مردم، همچون مهربانی پدر و مادر و پوشاندن عیبها و کاستیهای مردم؛
- عدالتخواهی و عدالتگستری و باور به اینکه همه مردم برادر و یا برابرند؛
- توجه به اهمیت رضایت عامه مردم و مقدم داشتن خشنودی عامه مردم بر خشنودی اشراف و بزرگان؛ همچنین تسهیل ارتباط با عامه مردم (بهویژه مردم نیازمند) و پرهیز از روی نهان داشتن از آنان؛
- برطرف ساختن کینه از دلهای مردم و خوشگمانی نسبت به شهروندان و نیکخواهی برای آنان؛
- پاسداری از سنتهای شایسته گذشتگان؛
- در نظر گرفتن شرایط گروههای متفاوت شهروندان (توجه به مشکلات بازرگانان و صنعتگران؛ توجه به امور یتیمان، سالمندان، نیازمندان، فقرا و فرودستان و ضرورت مأمور ساختن سازمان یا سیستمی برای رسیدگی به امور آنان)؛
- بهکارگماری دبیران و کارکنان شایسته برای کفایت امور مردم و مسئولیتپذیری در برابر خطاهای کارگزاران و نیروهای اداری خود؛ اجتناب از سوءظن مردم و توضیحدادن امور برای آنان؛
- پرهیز از منت گذاشتن بر مردم و پرهیز از خلف وعده در برابر مردم؛
- اخذ مالیات منصفانه با روشهای عادلانه و کاستن از بار مالیات در دورههای بحران و اهتمام به آبادسازی جامعه (شهرها و روستاها)؛ رعایت حق درباره دور و نزدیک و پرهیز از بخشیدن زمین به خویشان و نزدیکان؛ پرهیز از سوءاستفاده از اموال عمومی و بیت المال و پرهیز از ترجیح دادن خود بر دیگران و به غفلت زدن خویشتن.
بنابراین، کارگزار مسلمان در برابر مردم، همچون پدر و مادر است؛ رضایت و خشنودی و خوشگمانی آنان را میجوید؛ از سنتهای نیک گذشتگان پاسداری میکند؛ منافع و نیازها و ضرورتهای حیات آیندگان را درمییابد؛ نیاز گروههای متفاوت فقرا، یتیمان، بازرگانان و صنعتگران را در نظر میگیرد؛ و سعی در ایجاد ثبات، تعادل و توازن دارد[۶].
مدیریت در اسلام، مدیریت بر مبنای اصول و ارزشهای انسانی و اخلاقی است. در واقع وجه ممیز مدیریت اسلامی و سایر رویکردها به مدیریت، التزام به اخلاق اسلامی است. براساس رویکرد نهج البلاغه به مدیریت و حکمرانی، کارگزاران حکومت باید از میان افرادی قابل اعتماد، متعهد و متخصص انتخاب شوند؛ افرادی که خیرخواه حکومتاند، در برابر پروردگار، امام، سازمان، کارکنان، آحاد جامعه و حتی دشمنان، باید خود را مسئول بدانند؛ افرادی عاقل، بالغ، عادل و مسئولیتپذیر که برای نیل به اهداف اجتماعی اهتمام میورزند؛ افرادی که هرچند همواره مترصد نیل به اهداف خود و سازماناند، ولی برای نیل به این اهداف، موظف به رعایت حدود و الزامات صراط مستقیماند؛ از تمایل به چپ و راست میپرهیزند؛ و بر رعایت حدود و مرزها و الزامات حفظ و توسعه منافع ملی و ارزشهای اخلاقی دیرپا تأکید دارند[۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۶-۶۷۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۷-۶۷۸.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۷۹.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۶۹.