بنی حکم بن سعد العشیره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نسب طایفه

این قوم از اعراب قحطانی[۱] و از شاخه‌های قبیله سعدالعشیره‌اند که نسب از حَکَم بن سعد العشیرة بن مالک (مذحج) بن ادد می‌برند[۲]. حکم از مادری از قبیله بنی خزیمة بن مدرکه به نام «بهوره بنت یثیع بن هون بن خزیمة بن مدرکه» تولد یافت[۳]. حکم بن سعد، فرزندانی به اسامی جشم، سلهم و اسلم داشت[۴]. از جشم بن حکم، حعثمان، عامر و بکر تولد یافتند[۵] و از سِلهِم - مشهورترین فرزند حکم - نیز، سفیان و مظّه به دنیا آمدند[۶]. مظّه که نام اصلی‌اش را «سفیان» گفته‌اند[۷]، فرزندانی به اسامی محرب[۸]، حکم[۹]، قدح، فروه، صدقه و بندقه داشت[۱۰]. از حُرب (محرب) بن مظّه، علی، غنم، جدیله، کثیره و دوّه[۱۱] و از عبدالله بن مظه، صومعه، سعده، جرّاح، قید شراک، جعشنه و زید متولد شدند[۱۲] ضمن این که از قدح بن مظه هم، عامر، حمحم، سحل و عبدالشّا تولد یافتند[۱۳] و بدین ترتیب نسل بنی حکم، در زمین قوام یافت. بنی حکم بن سعدالعشیره از طوایف و شاخه‌های متعددی تشکیل یافتند که از مشهورترین آنها می‌توان از بنی سِلهِم بن حکم[۱۴]، بنی مظة بن سلهم[۱۵]، بنی جشم بن حکم[۱۶]، بنی حرب بن مظه[۱۷] و بنی بندقة بن مظه[۱۸] یاد کرد. از بنی سهم‌، بنی مرداس، بنی صبیح، بنی دوّه[۱۹]، بنی مطیر[۲۰]، قدح، هیس، حدقه، نمر، صومعه، عبس و بنی عبدالجد[۲۱] هم، به عنوان دیگر شاخه‌ها و بیوت معروف این قوم نام برده شده است.

لازم به ذکر است که برخی از رجال و مشاهیر بنام اسلامی به جهت انتساب به نام اجداد «حکم» نامشان، «الحکمی» خوانده شده‌اند که سلیمان بن عبدالحمید بن رافع حکمی[۲۲]، ابوعلی ناصر بن اسماعیل بن عامر حکمی - قاضی نوقان - طوس[۲۳]، ابوایوب احمد بن عبدالصمد بن علی بن عیسی بن رافع حکمی أنصاری[۲۴]، ابو عبداللّه محمد بن عبداللّه ابن ابراهیم بن وهب حکمی[۲۵] و به نقلی عبدالجد بن ربیعة بن حجر بن حکم حکمی از اصحاب پیامبر(ص)[۲۶]، جعفر بن عبدالله بن حکم بن رافع بن سنان انصاری حکمی[۲۷] و ابو نواس حسن بن هانی حکمی شاعر[۲۸] از این جمله‌اند. از این‌رو، عدم خلط مباحث و وقوع اشتباه، دقت مضاعف محققین محترم را بیش از پیش طلب می‌کند.[۲۹].

منازل و مساکن بنی حکم

از برجسته‌ترین سکونت‌گاه‌های بنی حکم بن سعد العشیره می‌توان به «تِهامة» در اطراف ابوعریش و در مجاورت قبایل حاشد و خولان - که مسافت ابتدا تا انتهای این سرزمین پنج روز راه فاصله بود - [۳۰] اشاره کرد. منازل السعید، الشقیفتان، الحصوف، العادیه و الحجر به مرکزیت الحصوف از دیگر مساکن این قوم و از دره‌های معروف آنان هم می‌توان از حرض، حیران، جدلان، جحفان، ضامد، جزان، الحد، تعشر، لیه و صبیا یاد کرد[۳۱]. ضمن این که الساعد[۳۲]، مخلاف حکم بن سعد العشیره[۳۳] و وادی جُلب در تهامه[۳۴] هم، از دیگر منازل اختصاصی بنی حکم بن سعد العشیره یاد شده‌اند. «همدانی» هم، در کتاب خود، از تهامه یمن به عنوان یکی از منازل و سکونت‌گاه‌های اصلی بنی حکم یاد کرده، ملوک آن را از آل عبد الجدّ معرفی کرده است. او در ادامه می‌افزاید: سرزمین بنی حکم در بلاد تهامه یمن، شامل شهرهایی مانند الهجر، الخسوف، الساعد[۳۵]، السّقیفتین و الشرّجه ساحل آن، الحرده و عطنه در ساحل المحجم و الکدراء می‌شود. وی همچنین از روستاها و آبادی‌های اختصاصی بسیار بنی حکم در این سرزمین، به اسامی العدایه، الرکوب، المخارف و القلیق اشاره کرده و از دره‌های آنان از وادی حرض و حیران و خدلان، وادی بنی عبس، وادی الحید، وادی تعشر، وادی جحفان، وادی لیه، وادی خلب، وادی زائره، وادی شابه و ضمد و جازان و صبیا نام برده است. او، رؤسا و ملوک تهامه را از بنی حکم از شاخه آل عبد الجد ذکر کرده، امراء و رؤسای «مور» را از آل روق از بنی شهاب، رؤسای المهجم را از آل النجم و ملوک الکدرا را از آل علی دانسته است[۳۶].

در دوران اسلامی، برخی از آنان به مناطقی از حجاز از جمله شهرهای مکه[۳۷] و مدینه[۳۸] و نیز بصره[۳۹] و شام[۴۰] کوچیدند و در این سرزمین‌ها ساکن شدند. همچنین، با توجه به حضور گسترده مذحجی‌ها در کوفه و همراهی گسترده حکمی‌ها در نبرد صفین و نیز نسبت برخی از شهدای بزرگ صفین[۴۱]، به نظر می‌رسد جمعی از آنان در کوفه هم ساکن شده باشند. ضمن این که از سکونت متأخرتر برخی از آنان در وادی «آش» - در غرناطه اندلس -[۴۲] و دیگر نقاط این سرزمین[۴۳] خبرهایی نقل شده است. سرزمین یمن نیز علاوه بر موارد مذکور، کماکان منزلگاه جمع زیادی از حکمی‌ها از جمله بنی مطیر بود[۴۴]. زبیدی از بنی مطیر به عنوان بزرگ‌ترین بیت در یمن یاد کرده است[۴۵].[۴۶].

تاریخ جاهلی بنی حکم بن سعدالعشیره

از معدود خبرهای جاهلی این قوم می‌توان به پیکار بنی حکم بن سعد العشیره با ازدیان اشاره کرد. بر اساس برخی گزارشات، مردم ازد در راه هجرت خود به سرزمین‌های شمالی، به سرزمین حکم بن سعد العشیره رسیدند و پیکاری که بین آنها درگرفت، ازدیان پیروز میدان شدند[۴۷]. غارت بنی حدأ بن نمرة بن سعدالعشیره بر بنی بندقة بن مظّه و کشتار جمعی از آنان هم از دیگر ایام جاهلی است که در برخی منابع بدان پرداخته شده است. این حمله، بلافاصله یورش تلافی‌جویانه بنی بندقه به بنی حدأ و نابودی آنها را در پی داشت[۴۸]. عکس‌العمل سریع بنی بندقه در قبال این عمل و نابودی طایفه بنی حدأ، در عرب مثل شد چندان که گفتند: حدأ حدأ وراءك بندقة[۴۹]. از دیگر اخبار جاهلی این قوم، برقراری احلاف و پیمان‌هایی با برخی از قبایل و طوایف عرب جاهلی است که پیمان با بنی تیم بن مره قریش از جمله این احلاف است[۵۰]. علاوه بر این حلف‌ها، ازدواج هم می‌توانست زمینه‌های امنیت و آسایش خاطر آنان را، در دستیابی به اهداف مورد نظر فراهم سازد؛ از همین رو، آنان کوشیدند تا در جهت رفع نقصان جمعیتی و نیز پشتوانه قبیلگی خود ازدواج‌هایی را با برخی قبایل انجام دهند تا با برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیره‌ها و قبایل از جمله قریش، به استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه بپردازند. از جمله این ازدواج‌ها، ازدواج عبدالله بن سعد بن جابر بن عمیر با خواهر عثمان - از طایفه بنی امیه قریش - است[۵۱].[۵۲].

منابع

پانویس

  1. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۰؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۷؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۵۱؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۲-۲۰۳.
  3. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۰.
  4. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱.
  5. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.
  6. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱. ابن حزم و برخی دیگر از منابع، سفیان و مظه را یک نفر دانسته، از سفیان به عنوان نام اصلی مظه یاد کردند. (ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳).
  7. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳. اما ابن کلبی، سفیان را شخصیتی جدا از مظه برشمرده، از سفیان و مظه به عنوان فرزندان سلهم بن سعدالعشیره یاد کرده است. (ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱).
  8. حموی در المقتضب از او با نام «حرب» یاد کرده است. (حموی، المقتضب من کتاب جمهرة النّسب، ص۱۱۲).
  9. حموی در المقتضب نام او را «حکره» عنوان کرده است. (حموی، المقتضب من کتاب جمهرة النّسب، ص۱۱۲).
  10. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱.
  11. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱. ابن کلبی بر اساس نقلی، «دوّه» را از جرهم برشمرده است.
  12. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.
  13. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.
  14. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۴۰۵.
  15. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۰؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.
  16. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۴۰۵.
  17. ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ج۱، ص۱۰۱؛ دار قطنی، المؤتلف و المختلف، ج۲، ص۷۱۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۱۱۷.
  18. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.
  19. صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸.
  20. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.
  21. اشرف الرسولی، طرفة الأصحاب فی معرفة الأنساب، ص۴۸.
  22. منسوب است به جد خود «حکم بن بهراء». سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۵؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۳۷۸.
  23. سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۶؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۳۷۸.
  24. سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۶؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۳۷۸.
  25. منسوب است به جد خود «حکم بن عتیبه». ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۳۷۸.
  26. سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۴.
  27. سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۶؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۳۷۸.
  28. سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۴.
  29. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  30. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.
  31. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.
  32. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۷۱.
  33. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۸۰.
  34. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۰.
  35. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۱۹.
  36. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۲۰.
  37. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.
  38. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.
  39. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.
  40. ر.ک: المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۱۵۶؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.
  41. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.
  42. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.
  43. ر.ک: ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۱۲۲.
  44. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.
  45. زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.
  46. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  47. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶؛ صحاری، الانساب، ج۲، ص۶۹۶.
  48. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۰۸.
  49. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۱۸۱؛ فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱.
  50. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.
  51. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.
  52. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.