منشأ عصمت در قرآن
عوامل بسترهای عصمت از نظر قرآن
بر اساس آموزههای وحیانی قرآن، عصمت ذاتی و تفضلی برای شماری از انسانهاست؛ زیرا آنان مأموریت و وظایفی را از سوی خدا به عهده دارند که لازمه آن مأموریت و رسالت داشتن عصمت است.
از نظر قرآن، مهمترین عامل و زمینهساز برای تحقق عصمت در فردی اموری چند از جمله موارد زیر است:
- رحمت رحیمی: رحمت رحیمی فراتر از رحمت رحمانی تنها به شماری از افراد از جمله مؤمنان تعلق میگیرد، در حالی که همه موجودات هستی از رحمت رحمانی برخوردار هستند. از نظر قرآن، رحمت خاص رحیمی موجب میشود تا شخصی دارای عصمت شود: ﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفْسِىٓ إِنَّ ٱلنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّىٓ إِنَّ رَبِّى غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾[۱] و ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌۭ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَىْءٍۢ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًۭا﴾[۲].
- تفضل الهی: فضل به دو دسته ذاتی و پاداشی اکتسابی تقسیم میشود. برخی از فضلهای الهی برای مسئولیتها و مأموریتهای خاص به افراد داده میشود: ﴿ٱنظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ وَلَلْـَٔاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَـٰتٍۢ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًۭا﴾[۳]؛ چنان که تفضل مرد بر زن برای قوامیت و مدیریت خانه و انفاق است: ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ وَبِمَآ أَنفَقُوا۟ مِنْ أَمْوَٰلِهِمْ فَٱلصَّـٰلِحَـٰتُ قَـٰنِتَـٰتٌ حَـٰفِظَـٰتٌۭ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُ وَٱلَّـٰتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهْجُرُوهُنَّ فِى ٱلْمَضَاجِعِ وَٱضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا۟ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيًّۭا كَبِيرًۭا﴾[۴]؛ همچنین خدا انسان را بر بسیاری از موجودات فضیلت بخشیده تا در جایگاه خلافت قرار گیرد:
﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِىٓ ءَادَمَ وَحَمَلْنَـٰهُمْ فِى ٱلْبَرِّ وَٱلْبَحْرِ وَرَزَقْنَـٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَـٰتِ وَفَضَّلْنَـٰهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍۢ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًۭا﴾[۵]؛ همچنین تفضل پیامبران بر دیگر افراد بشر برای مأموریت رسالت و پیامبری است: ﴿وَإِسْمَـٰعِيلَ وَٱلْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًۭا وَكُلًّۭا فَضَّلْنَا عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ﴾[۶] و ﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُۥدَ وَسُلَيْمَـٰنَ عِلْمًۭا وَقَالَا ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ ٱلَّذِى فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍۢ مِّنْ عِبَادِهِ ٱلْمُؤْمِنِينَ﴾[۷]. البته این تفضل حتی در میان پیامبران خدا نیز یک سطح و مرتبه نیست؛ زیرا مأموریتهای آنان با هم در برخی از امور و مسائل فرق دارد: ﴿تِلْكَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ ٱللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَـٰتٍۢ وَءَاتَيْنَا عِيسَى ٱبْنَ مَرْيَمَ ٱلْبَيِّنَـٰتِ وَأَيَّدْنَـٰهُ بِرُوحِ ٱلْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ ٱللَّهُ مَا ٱقْتَتَلَ ٱلَّذِينَ مِنۢ بَعْدِهِم مِّنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ ٱلْبَيِّنَـٰتُ وَلَـٰكِنِ ٱخْتَلَفُوا۟ فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَآءَ ٱللَّهُ مَا ٱقْتَتَلُوا۟ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾[۸] و ﴿وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ ٱلنَّبِيِّـۧنَ عَلَىٰ بَعْضٍۢ وَءَاتَيْنَا دَاوُۥدَ زَبُورًۭا﴾[۹]. از نظر قرآن، مأموریت خاص برای این دسته از نوع بشر به عنوان انبیاء یا رسولان موجب شده تا برای آنان عصمت خاص قرار داده شود تا به مأموریت خویش بپردازند: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌۭ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَىْءٍۢ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًۭا﴾[۱۰].
- اراده الهی: از نظر آموزههای وحیانی قرآن، اراده الهی به این تعلق گرفته تا عصمت برای گروهی از جمله امام معصوم(ع) قرار داده شود: ﴿وَقَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعْنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًۭا﴾[۱۱]. البته باید توجه داشت که اراده الهی تابع مشیت الهی است که آن نیز تابع حکمت الهی است؛ حکمت الهی همان اهداف غایی است که برای هر مخلوقی قرار داده شده است. هدف غایی برای انسان عبودیت ارادی و اختیاری است که بدان متاله و خدایی شده در مقام مظهریت در ربوبیت به خلافت میپردازد: ﴿وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱۲] و ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ ٱللَّهُ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحُكْمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا۟ عِبَادًۭا لِّى مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَـٰكِن كُونُوا۟ رَبَّـٰنِيِّـۧنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ ٱلْكِتَـٰبَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ﴾[۱۳] و
﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّى جَاعِلٌۭ فِى ٱلْأَرْضِ خَلِيفَةًۭ قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّىٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى ٱلْمَلَـٰٓئِكَةِ فَقَالَ أَنۢبِـُٔونِى بِأَسْمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ إِن كُنتُمْ صَـٰدِقِينَ﴾[۱۴] و ﴿صِبْغَةَ ٱللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ ٱللَّهِ صِبْغَةًۭ وَنَحْنُ لَهُۥ عَـٰبِدُونَ﴾[۱۵]. به هر حال، اراده مبتنی بر مشیت حکیمانه الهی است که عصمت را برای معصومان از امامان ثابت گردانیده است.
- ربوبیت الهی: از نظر قرآن، مقام ربوبیت خدا موجب میشود تا خدا برای تحقق اهداف حکیمانه، به پرورش بپردازد و در مقام ربوبیت اقداماتی در همه ابعاد انجام دهد که از جمله آن ایجاد عصمت برای برخی از بشر است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِى ٱشْتَرَىٰهُ مِن مِّصْرَ لِٱمْرَأَتِهِۦٓ أَكْرِمِى مَثْوَىٰهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوْ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدًۭا وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِى ٱلْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُۥ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمْرِهِۦ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥٓ ءَاتَيْنَـٰهُ حُكْمًۭا وَعِلْمًۭا وَكَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ وَرَٰوَدَتْهُ ٱلَّتِى هُوَ فِى بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِۦ وَغَلَّقَتِ ٱلْأَبْوَٰبَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِ إِنَّهُۥ رَبِّىٓ أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلظَّـٰلِمُونَ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِۦ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَن رَّءَا بُرْهَـٰنَ رَبِّهِۦ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلْفَحْشَآءَ إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُخْلَصِينَ﴾[۱۶].[۱۷]
صفات معصوم از نظر قرآن
از نظر قرآن، معصوم دارای صفات و ویژگیهایی است که او را به این مقام میرساند. البته این صفات میتواند در هر دو گروه از دارندگان عصمت ذاتی و اکتسابی بروز و ظهور کند. بنابراین میتوان صفاتی برای معصوم بیان کرد که میتواند بیانگر بسترهای ایجادی عصمت اکتسابی نیز باشد. از نظر قرآن مهمترین ویژگیها و صفات معصومان و نیز زمینههای کسب عصمت اکتسابی عبارتاند از:
- هدایت خاص الخاص: همه بشر از هدایت عام فطری ـ تکوینی برخوردار هستند[۱۸]؛ اما بهرهمندی از هدایت خاص تنها برای کسانی است که از این هدایت عام بهرهمند و به کار گرفتهاند[۱۹]. از این هدایت خاص به عنوان هدایت تشریعی پاداشی نیز یاد میشود. البته یک هدایت خاص الخاص دیگری است که برای اهل عصمت است؛ زیرا این هدایت همراه با القاء وحی، الهامات برای انجام کار خیر و برهان قاطع است[۲۰].
- مصونیت از انحراف: کسی که از عصمت الهی بهرهمند میشود، از هر گونه انحراف و گناه مصون میماند؛ زیرا عصمت فراتر از رفع در مقام دفع وارد میشود و اجازه نمیدهد تا فکر یا عملی خطایی و گناهی در ساحت فکر و عمل معصوم وارد شود[۲۱] و این گونه معصوم در شرایط ثبات قرار میگیرد که هیچ چیزی او را از آن منحرف نمیسازد[۲۲]؛ زیرا ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ﴾[۲۳] معنایش این است که ما قلب تو را به واسطه نبوّت و عصمت و معجزات بر حق و هدایت تثبیت کردهایم[۲۴].
- مشاهده برهان: کسی که در مقام عصمت قرار میگیرد، دسترسی خاصی به حقایقی دارد که از آن به برهان پروردگار یاد میشود. این برهان امری شهودی و رؤیت حقایق است[۲۵]؛ چراکه برهانی که یوسف(ع) مشاهده کرد، نوعی از علم و یقین است که انسان را از معصیت باز میدارد[۲۶].
- آخرت اندیشی و دنیا گریزی: عصمت موجب میشود تا شخص به جای دنیاگرایی و دنیاخواهی در اندیشه آخرت بوده و بدان گرایش یابد[۲۷].
- اخلاص خدادادی: عصمت موجب آن است تا شخص در مقام «مخلَصین» قرار گیرد که فراتر از مخلِصین به است؛ زیرا خدا چنین شخصی را خالص و مخلص میسازد و خلوص در وی نهادینه و ملکه بلکه مقوم ذات میشود[۲۸].
- خشیت از خدا: معصوم دارای ترس و خوف عالمانه نسبت به عظمت الهی است. از این روست که همین خشیت او را در برابر هر خطایی مصون میسازد[۲۹] باید توجه داشت این خوفی که درباره معصوم مطرح است با خوف عادی ظنی فرق دارد؛ زیرا این خوف همان خشیت عالمانه است که برای عالم به علم شهودی ایجاد میشود.
- نیایش: معصوم با آنکه در مقام عصمت است، ولی برای حفظ خویش و تثبیت به نیایش و دعا میپردازد تا از هر گونه گناهی در امان بماند[۳۰]؛ زیرا با آنکه حضرت یوسف(ع) در شرایط بدتر، به دلیل رؤیت برهان و اخلاص خدادادی از گناه رست، بر این باور است که نیایش میتواند این امر را تثبیت کند و از گناه مصون نگه دارد. بنابراین، معصوم برای حفظ و صیانت خویش هرگز از نیایش دست بر نمیدارد.
- تذکر و یاد خدا: از نظر قرآن، معصوم(ع) در همه حال یاد خداست و اگر طواف شیاطین برای نفوذ به قلب ایشان مطرح باشد، یا بخواهد تاثیرات شیطانی داشته باشد، با ذکر الله و تذکر خود را از آن مصون میدارد[۳۱]؛ زیرا برهانی که یوسف(ع) مشاهده کرد، نوعی از علم و یقین است که انسان را از معصیت باز میدارد[۳۲].[۳۳]
منابع
پانویس
- ↑ «و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی دیگر برتر میداریم و بیگمان جهان واپسین در پایهها و در برتری بزرگتر است» سوره اسراء، آیه ۲۱.
- ↑ «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از داراییهای خویش میبخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) میدارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاهها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰ و سوره بقره، آیات ۳۰ تا ۳۴.
- ↑ «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
- ↑ «و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.
- ↑ «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای «۱» برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.
- ↑ «و پروردگار تو به هر کس که در آسمانها و زمین است داناتر است و بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آلعمران، آیه ۷۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۰ ـ ۳۱.
- ↑ «رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۸.
- ↑ «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدینگونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمیدانند. و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش میدهیم. و آن زن که یوسف در خانهاش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام ! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بیگمان ستمکاران رستگار نمیگردند. و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۱ ـ ۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.
- ↑ سوره طه، آیه ۵۰؛ سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ سوره بقره، آیات ۲ و ۳.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره قصص، آیات ۷ تا ۱۰.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ سوره اسراء، آیات ۷۳ و ۷۴.
- ↑ «و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم» سوره اسراء، آیه ۷۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص۶۶۵.
- ↑ سوره یوسف، ایه ۲۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص۱۲۹.
- ↑ سوره ص، آیات ۴۵ تا ۴۸.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۵؛ سوره یونس، آیه ۱۵؛ سوره زمر، آیه ۱۳.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۰۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص۱۲۹.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.