شأن نزول آیه ولایت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آیۀ ۵۵ سورۀ مائده به "آیۀ ولایت" شهرت یافته است و این آیه براساس روایات که به خد تواتر می‌رسند، در شأن امیرالمؤمنین (ع) نازل شده و یکی از روشن‌ترین دلایل ولایت و امامت ایشان است.

مقدمه

آیۀ ۵۵ سورۀ مائده به "آیۀ ولایت" شهرت یافته است[۱]: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲]. علت نامگذاری به آیۀ ولایت وجود واژۀ ﴿وَلِيُّكُمُ در آن است. بر اساس روایات فراوانی که در منابع شیعه و اهل سنت آمده است، آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده است. البته در برخی موارد، آیه را "زکات به خاتم" هم نام‌گذاری کرده‌اند، چنانکه این نام از فرمایشات امیرالمؤمنین در یکی از احتجاج‌های آن حضرت استفاده شده است[۳].

آیۀ ولایت یکی از روشن‌ترین دلایل ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) است[۴].[۵]

شأن نزول آیه

بسیاری از مفسران و محدثان در شأن نزول این آیه نقل کرده‌اند که این آیه در شأن علی (ع) نازل شده است.

درباره شأن نزول آیه روایات مختلفی وارد شده است؛ اما آنچه در منابع شیعه پذیرفته شده و مشروح‌تر از دیگر روایات نقل گردیده روایت «غبایه ربعی» است که روایت می‌کند: ابن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود و به مردم می‌گفت: رسول خدا (ص) فرمود:... در این میان مردی ـ که سر و صورت خود را با عمامه و دستار خویش بسته و پوشانده بود ـ هرگاه ابن عباس می‌گفت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌(ص)»، آن مرد نیز همین سخن را تکرار می‌کرد.

ابن عباس به او رو کرد و گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم خود را معرفی کن؟ آن مرد دستار از چهره کنار زد و گفت: هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و آن‌که مرا نمی‌شناسد بداند من «جندب بن جناده بدری ـ ابوذر غفاری» هستم.

با این دو گوش خود از رسول خدا (ص) شنیدم، اگر دروغ گویم گوش‌هایم کر گردد و با این دو چشم خویش رسول خدا (ص) را دیدم، اگر دروغ گویم دیدگانم نابینا شود. آری شنیدم و دیدم که فرمود: «عَلِيٌّ قَائِدُ الْبَرَرَةِ وَ قَاتِلُ الْكَفَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ وَ مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ»[۶]؛ «علی (ع) رهبر نیکان و قاتل کافران است. آن‌که او را یاری کند از یاری خداوند بهره‌مند می‌شود و آن‌که او را خوار سازد خود را خوار ساخته است».

توجه کنید! روزی نماز ظهر را با رسول خدا (ص) به جا آوردم. مرد بینوایی در مسجد از مردم تقاضای کمک کرد، کسی چیزی به او نداد، مرد بینوا دست‌ها را به سوی آسمان دراز کرد و گفت: خدایا! تو گواه باش که من در مسجد رسول خدا (ص) از مردم درخواست کمک مالی کردم ولی کسی چیزی به من نداد. علی (ع) در این هنگام در حال رکوع بود. با انگشت میانه دست راست خود به سائل اشاره کرد که او انگشترش را از انگشت او بیرون کشد. سائل انگشتر را از دست آن حضرت بیرون کشید. رسول خدا (ص) شاهد این صحنه بود، پس از پایان نماز رسول خدا (ص) سر به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: خدایا! برادرم موسی (ع) درخواستی را با تو در میان گذاشت و گفت: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي[۷].

رسول خدا (ص) عرض کرد: خدایا! تو در قرآن فرمودی: ﴿قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ[۸].

سپس رسول خدا (ص) عرض کرد: «اللَّهُمَّ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ وَ صَفِيُّكَ فَاشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيّاً اشْدُدْ بِهِ ظَهْرِي»، بار خدایا! من محمد (ص) پیامبر تو و برگزیده تو هستم، بار خدایا! پس به من شرح صدر مرحمت فرما، کارم را آسان گردان و برای من وزیری از خاندانم، یعنی علی (ع) را فراهم کن و به وسیله او پشتم را استوار کن.

ابوذر گفت: سوگند به خدا، هنوز سخن آن حضرت به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد (ص)! بخوان؟ حضرت فرمود چه بخوانم؟ عرض کرد بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۹][۱۰].[۱۱]

راویان شأن نزول

شأن نزول یاد شده با اختلاف‌های اندکی در تعبیر، به گونه‌های گوناگونی از صحابه و تابعان روایت شده است از جمله:

ادله و مدارک شأن نزول

در تفاسیر شیعه روایات فراوانی همخوان با شأن نزول یاد شده. آمده است مانند:

  1. در تفسیر البرهان ۲۴ روایت از طرق مختلف در این باره بیان شده است[۱۴].
  2. در تفسیر نورالثقلین ۱۷ روایت در این زمینه ذکر شده است[۱۵]، از آن جمله در حدیثی آمده است: عمر بن خطاب گفت: به خدا سوگند! من در حال رکوع چهل انگشتر را صدقه دادم، تا درباره من نازل شود آن چه که درباره علی بن ابی طالب (ع) نازل شده است[۱۶].
  3. علامه طباطبایی[۱۷] و مرحوم طبرسی[۱۸] نیز از منابع مختلف روایات زیادی را آورده‌اند.

در منابع اهل سنت نیز در سطح گسترده‌ای بر شأن نزول یاد شده تأکید شده است، مانند:

  1. «سیوطی» در الدر المنثور در ذیل آیه یاد شده، روایات گوناگونی را نزدیک به همین مضمون از ابن عباس و سلمة بن کھیل و «امام علی (ع)» و دیگران نقل کرده است[۱۹].
  2. همین معنا در کتاب اسباب النزول واحدی از جابر بن عبدالله و «ابن عباس» نقل شده است[۲۰].
  3. مفسر معروف «جار الله زمخشری» در کتاب الکشاف می‌گوید: «این آیه درباره علی (ع) نازل شده، در آن هنگام که شخص سائلی تقاضای کمک کرد و او در حال رکوع نماز بود و انگشترش را برای او افکند»[۲۱].
  4. «فخر رازی» در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می‌کند: «هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم علی (ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد، به همین دلیل ما ولایت او را می‌پذیریم»[۲۲].

هرچند فخر رازی بعد از بیان شأن نزول، مطابق معمول خرده‌گیری‌هایی بر چگونگی دلالت این آیه بر مسئله امامت وارد کرده است. «طبری» در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می‌کند که بیشتر آنها بیان می‌دارند این آیه درباره علی (ع) نازل شده است[۲۳].

افزون بر آنچه آمد، گروه بسیاری از اهل سنت این روایت را با عبارت‌های مختلف در کتاب‌های خود آورده‌اند[۲۴].

«علامه امینی» در کتاب گران‌بهای الغدیر نام ۶۶ نفر از بزرگان آنان و آثارشان را ذکر می‌کند که نزول آیه شریفه را در شأن امیرمؤمنان (ع) پذیرفته‌اند[۲۵].

آیة الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی، در تعلیقات کتاب احقاق الحق نزول آیه را درباره علی (ع) از ۳۱ منبع معتبر نقل کرده است[۲۶].[۲۷]

تواتر روایات شأن نزول

آمد، شأن نزول یاد شده به شیوه‌های گوناگون در بسیاری از منابع فریقین به تضافر نقل شده است که موجب تواتر آن می‌گردد. در این رابطه به نقل دیدگاه‌های علمای شیعه و اهل سنت پرداخته می‌شود.

  1. ابن طاووس درباره طرق این روایت می‌گوید: با این که این آیه شهرت دارد که درباره امام علی (ع) نازل شده است، من آن را آورده‌ام؛ زیرا دیدم صاحب این کتاب (محمد بن عباس بن علی بن مروان) اطلاعاتش درباره این آیه بیش از ما است. او این روایت را از ۹۰ طریق متصل نقل می‌کند که تمام یا بیشتر این طرق از دانشمندان اهل سنت است[۲۸].
  2. «بحرانی» نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از اهل سنت از ۲۴ و از طریق شیعه از ۱۹ طریق نقل می‌کند[۲۹].
  3. «ابن بطریق» نزول این آیه درباره امام علی (ع) را از ۲۵ طریق نقل می‌آورد و در کتاب العمده آن را از ۹ طریق نقل می‌کند[۳۰].

علمای اهل سنت نیز روایاتی که دال بر نزول این آیه در شأن امام علی (ع) است را از طرق گوناگون نقل کرده‌اند که به آورده‌های چند نفر از آنان اشاره می‌شود.

  1. «حاکم حسکانی» صاحب کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از ۲۶ طریق نقل می‌کند[۳۱].
  2. «الجوینی» در کتاب فرائد السمطین نزول این آیه را درباره امام علی (ع)از ۵ طریق نقل می‌کند[۳۲].
  3. ابن مغازلی، نزول این آیه را درباره امام علی (ع)از ۵ طریق نقل می‌کند[۳۳].
  4. ابونعیم اصفهانی نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از ۱۰ طریق نقل می‌کند[۳۴].
  5. ابن عساکر نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از ۳ طریق نقل می‌نماید[۳۵].
  6. زرندی حنفی نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از ۲ طریق نقل می‌کند[۳۶].

کوتاه سخن این که نزول این آیه درباره علی (ع) و تواتر روایات مرتبط با آن چیزی نیست که بتوان آن را مورد تردید قرار داد[۳۷].

ادعای اجماع بر شأن نزول

ادعای اجماع از سوی شیعه

نویسنده تفسیر المیزان در این زمینه می‌نویسد: «این که این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده در میان علمای شیعه اجماعی است و آنان ادعای اجماع امامان شیعه را نیز دارند»[۳۸].

افزون بر اجماع شیعه، ادعای اجماع امت اسلامی نیز بر این مهم شده است، مانند:

  1. امام علی (ع) ضمن پاسخ‌گویی به پرسش‌های عده‌ای درباره آیات متشابه از جمله آیه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ...[۳۹] می‌فرماید: منافقان به رسول خدا (ص) عرض کردند: آیا پروردگار تو بعد از این واجبات، واجب دیگری دارد که آن را نیز بیان کنی و ما اطمینان پیدا کنیم که بعد از آن واجب دیگری نخواهد آمد. جبرئیل آیه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ... را آورد یعنی «ولایت»، و به دنبال آن آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... نازل شد و در بین امت اسلامی خلافی نیست که در آن روزگار جز یک نفر کسی در حال رکوع زکات پرداخت نکرده بود و اگر اسم او را در کتاب می‌آورد از بین می‌بردند[۴۰]. همان طور که ملاحظه می‌گردد امام علی (ع) ادعای اجماع امت را دارد؛ یعنی در عصر آن حضرت همه اتفاق نظر داشتند که این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده است.
  2. «شیخ مفید» از علمای قرن چهارم درباره نزول این آیه درباره امام علی (ع) چنین می‌گوید: «هیچ کس از مسلمانان درباره کسی ادعا نکرده‌اند که در حال رکوع زکات داده باشد به جز درباره امیر مؤمنان (ع)»[۴۱].
  3. علامه طبرسی از علمای قرن ششم درباره نزول این آیه درباره علی (ع) چنین می‌نویسد: «بدون تردید امت اسلامی اتفاق دارند که آیه متوجه علی (ع) می‌باشد»[۴۲].
  4. ابن‌شهرآشوب از علمای قرن ششم ادعای اجماع امت بر نزول آیه در شأن امام علی (ع) را دارد. وی می‌گوید: «امت اسلامی اجماع دارند که این آیه درباره امام علی (ع) نازل شده است»[۴۳].
  5. محقق اربلی از علمای قرن هفتم درباره نزول این آیه درباره امام علی (ع) چنین می‌گوید: «نزول این آیه درباره امام علی (ع) هنگامی که در نماز انگشتری خود را صدقه داد اجماعی است»[۴۴].
  6. علامه حلی از علمای قرن هشتم نیز در این زمینه می‌گوید: «مفسران اتفاق نظر دارند که مقصود از این آیه علی (ع) است، چون اوست که در حال رکوع انگشتری را صدقه داد و این آیه نازل شد و در این مسئله خلافی نیست»[۴۵].
  7. محدث بحرانی از علمای شیعه نزول این آیه را درباره امام علی (ع) از ۲۴ طریق نقل می‌کند و در این زمینه ادعای اجماع دارد[۴۶].

بدین روی علمای شیعه نه تنها خود اجماع دارند که این آیه درباره امام علی (ع) نازل شده است بلکه ادعای اجماع امت اسلامی را نیز دارند که به نمونه دیدگاه چند تن از علمای امامیه آمد[۴۷].

ادعای اجماع از سوی اهل سنت

ادعای اجماع امت بر نزول این آیه درباره امام علی (ع) اختصاص به علمای شیعه ندارد بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز چنین باوری دارند، که به چند نمونه اشاره می‌گردد:

  1. قوشچی در شرح تجرید الاعتقاد می‌نویسد: «بدون تردید به اتفاق نظر مفسران آیه درباره علی بن ابی طالب (ع) نازل شده است؛ هنگامی که در حال رکوع در نماز، انگشتری را به فقیر داد»[۴۸].
  2. عضد الدین ایجی در شرح المواقف می‌گوید: «مفسران برجسته و سرآمد رهبران تفسیر اجماع دارند که مقصود از ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ علی (ع) است؛ زیرا او در رکوع نماز بود که فقیری تقاضای کمک کرد و او انگشتری را به او داد؛ پس این آیه نازل شد»[۴۹].
  3. تفتازانی در شرح المقاصد می‌گوید: «مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه هنگامی نازل شد که علی بن ابی طالب (ع) در رکوع نماز انگشتری خود را به سائل داد»[۵۰].

ناگفته نماند، از آنجایی که یکی از مقدمات استدلال شیعه به این آیه بر ولایت و امامت علی (ع) نزول آن درباره ایشان است. برخی از عامه - و از ناصبی‌ها - مانند احمد بن عبد الحلیم حرانی حنبلی معروف به «ابن تیمیه» (م ۷۲۸ق) در کتاب منهاج السنة نزول آیه شریفه را در مورد علی (ع) انکار کرده‌اند[۵۱]. ولی آشکار روشن است که این انکار همانند انکار خورشید و روشنایی آن است؛ زیرا وقتی بیش از ۶۶ نفر به شأن نزول آیه اعتراف و اقرار کرده‌اند[۵۲]؛ اگر شخصی از روی غرض آن را انکار کند بر چیزی بیشتر از تعصب کور وی دلالت نخواهد داشت.

ابن تیمیه دارای عقاید باطل و افکار منحرفی است که بر خلاف عقاید مسلمانان و فرق آنان است هنگامی که عقاید وی منتشر گشت کتاب‌های فراوانی در رد عقایدش نوشته شد.

علمای عامه عقاید او را باطل دانسته‌اند و به فسق و کفر او حکم صادر کرده‌اند. «ذهبی» از دانشمندان قرن هشتم هجری و از معاصران ابن تیمیه، او را در گمراهی و فساد به حجاج بن یوسف ثقفی تشبیه نموده است. سرانجام ابن تیمیه در زندان شام در سال ۷۲۸ هجری هلاک شد[۵۳].

اگر چه عقاید ابن تیمیه در زمان خودش منتشر نشد و مدافعی پیدا نکرد ولی «محمد بن عبدالواهاب» (م ۱۲۰۶ق) عقاید او را اختیار کرد و دست سیاست نیز آن را زنده نمود و فرقه ضاله و ملحد «وهابیت» را از آن تراشید[۵۴].[۵۵]

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. المراجعات، ص‌۲۲۶، ۲۲۹.
  2. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  3. غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
  4. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱-۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  5. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۴۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۴۹.
  6. علی بن محمد ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص۱۱۵؛ علاء الدین المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۲، حدیث ۳۲۹۰۹.
  7. «(موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش * و کارم را برای من آسان کن * و گرهی از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند *‌و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.
  8. «فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند می‌گردانیم و به هر دوتان چیرگی‌یی می‌بخشیم که با نشانه‌های ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند» سوره قصص، آیه ۳۵.
  9. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  10. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۱؛ السید هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۷۴-۴۸۴؛ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۲۵۴، ۲۵۷؛ احمد بن محمد الثعلبی، الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، ج۴، ص۸۰، ۸۱.
  11. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۰۸؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۴۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۴۹.
  12. سید علی الحسینی المیلانی، نفحات الأزهار، ج۲۰، ص۱۲ - ۱۳.
  13. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۱۰.
  14. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۷۴- ۲۸۶.
  15. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۲۵۴-۲۶۰.
  16. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۲۶۰.
  17. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۶-۲۵.
  18. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱.
  19. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۹۸-۹۹.
  20. علی بن احمد واحدی، اسباب النزول، ص۱۶۳-۱۶۴.
  21. محمود بن عمر الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶.
  22. محمد بن عمر فخر الرازی، تفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۸۳.
  23. محمد بن جریر الطبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۸، ص۵۳۰-۵۳۱.
  24. علی بن محمد البغدادی، تفسیر الخازن لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج۲، ص۵۶؛ عبدالله بن احمد أبی البرکات النسفی، مدارک التنزیل و حقائق التأویل (تفسیر النسفی)، ج۱، ص۴۵۶؛ الحسن بن محمد النیشابوری، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶؛ شهاب الدین محمود الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۴، ص۲۴۴-۲۴۵؛ مؤمن بن حسن الشبلنجی، نور الابصار، ص۱۱۸؛ احمد بن محمد الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۵۹-۱۸۲؛ علی بن ابی بکر الهیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، باب ۶، ص۸۰-۸۱، حدیث ۱۰۹۷۸، کتاب التفسیر؛ محمد بن یوسف الگنجی الشافعی، کفایة الطالب، ص۲۲۸-۲۲۹، باب ۶۱؛ احمد بن عبدالله الطبری، ریاض النضرة فی مناقب العشره، جزء۳، ص۱۵۳، حدیث ۱۴۹۸؛ علی بن محمد المالکی، الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة، ص۱۱۷- ۱۱۸؛ کمال الدین محمد بن طلحة الشافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۱۲۵-۱۲۶ (فصل السابع)؛ یوسف بن فرغلی سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۱۵؛ موفق بن احمد الخوارزمی، المناقب، ص۲۶۴، ۲۶۶؛ ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین، ج۱، باب ۱۴، ص۷۹ و باب ۳۹، ص۱۸۸- ۱۹۵؛ محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۷۹؛ عضدالدین عبدالرحمن الأیجی، شرح المواقف، ج۴، جزء ۸ ص۳۶۰.
  25. عبدالحسین بن احمد امینی، الغدیر، ج۳، ص۲۲۱ – ۲۳۰.
  26. السید نورالله المرعشی التستری، احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹-۴۰۸؛ ج۳، ص۵۰۲-۵۱۲؛ ج۱۴، ص۲-۳۱؛ شهاب الدین المرعشی النجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۰، ص۲-۲۲؛ سید علی الحسینی المیلانی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۲۰، ص۱۲-۴۵.
  27. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۱۰.
  28. علی بن موسی سید بن طاووی، سعد السعود، ص۱۹۲.
  29. سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۵-۲۲.
  30. یحیی بن الحسن ابن بطریق (الحلی)، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۱۶۷-۱۷۲.
  31. عبیدالله بن عبدالله الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹، ۲۴۵.
  32. ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۵.
  33. ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص۲۶۰-۲۶۲.
  34. احمد بن عبدالله ابی نعیم الاصفهانی، النور المشتعل، ص۶۱-۸۵.
  35. علی بن الحسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۵۶-۳۵۷.
  36. محمد بن یوسف الزرندی الحنفی، نظم درر السمطین، ص۸۶-۸۸.
  37. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۱۳.
  38. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۵.
  39. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  40. احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۳۵.
  41. محمد بن نعمان العکبری شیخ المفید، المسائل العکبریه (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۶، ص۴۹.
  42. الفضل بن الحسن الطبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۳۲۵.
  43. محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۵.
  44. علی بن عیسی الأربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۱، ص۶۳.
  45. الحسن بن یوسف حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۵.
  46. سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۴.
  47. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۱۴.
  48. علی بن محمد القوشچی، شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.
  49. عضد الدین عبدالرحمن الایجی، شرح المواقف، ج۴، جزء ۸، ص۳۶۰.
  50. مسعود بن عمر التفتازانی، شرح المقاصد، جزء ۵، ص۲۷۰.
  51. احمد بن عبد الرحیم ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة فی نقض الشیعة القدریه، ج۱، ص۱۵۶.
  52. عبدالحسین بن احمد امینی، الغدیر، ج۳، ص۲۲۱- ۲۳۰.
  53. عبدالحسین بن احمد امینی، الغدیر، ج۵، ص۱۳۱- ۱۳۹.
  54. علی اوسط باقری، نقد و بررسی روش تفسیری تفسیر المنار، (پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد، گروه علوم قرآنی مؤسسه امام خمینی).
  55. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۱۶.