طواف
مقدمه
- طَواف: چرخیدن بر گِرد چیزی. یکی از واجبات حج خانه خداست و حاجی پس از احرام و در جامه احرام، هفت بار دور کعبه میچرخد. غیر از اعمال حج، کُلا طواف بر گرد کعبه مستحب است و ثواب دارد. هم تَکریم کعبه مقدس است، هم نشانه بندگی خدا و چرخش بر گرد چیزی است که قبله همه مسلمانان و خانه توحید و یادگار حضرت ابراهیم است. به طوافکننده، "طائف" گویند.
- خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد که خانه خدا را برای طائفین و عاکفین و اهل رکوع و سجود، پاک و مهیا سازد﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[۱].
- نیز طائف نام شهری نزدیک مکه است که پیامبر خدا (ص) یک بار به آنجا سفر کرد. نبرد طائف میان مسلمانان و قبائل طائف نیز در سال هشتم اتفاق افتاد[۲].
پاداش طواف
یکی از ثمرات طواف خانه خدا، آمرزش گناهان است. محمد بن قیس میگوید: امام باقر(ع) در مکه برای مردم سخن گفته و میفرمود: چون هفت بار گرد خانه طواف کنی، به این وسیله عهد و پیمانی نزد خدا برای تو به وجود میآید که پروردگارت پس از آن شرم میکند تو را عذاب نماید. سپس فرمود: هنگامی که هفت شوط طواف زیارت کردی، و بعد در مقام ابراهیم(ع) دو رکعت نماز طواف گزاردی، فرشتهای بزرگوار دست بر دو شانه ات میزند و میگوید: اما آن گناهانی که در گذشته از تو سرزده همگی بخشیده شد[۳]. حسین بن سعید اهوازی میگوید: امام صادق(ع) فرمود: هر کس هفت مرتبه گرد این خانه، طواف نماید، خداوند عزوجل شش هزار حسنه برای او مینویسد و شش هزار گناهش را میبخشد و شش هزار درجه او را بالا میبرد[۴]. پیامبر(ص) فرمود: «طواف بسیار کنید، کمترین چیزی که در روز قیامت در نامه عمل شما یافت میشود، همانا طواف است»[۵]. در روایت دیگر آمده است: «کسی که این خانه را هفت مرتبه طواف کرده و دو رکعت نماز بگزارد، مانند آن است که بندهای را آزاد کرده باشد»[۶]. امام صادق(ع) نیز فرمود: «خداوند عزوجل اطراف کعبه یکصد و بیست رحمت قرار داده، که شصت رحمت آن مخصوص طواف کنندگان، چهل رحمت برای نمازگزاران و بیست رحمت برای نگاهکنندگان به کعبه است»[۷].
همین روایت را اهل سنت به نقل از رسول خدا(ص) آوردهاند[۸]. حسان بن عطیه پس از نقل این روایت میگوید: «پس از دقت معلوم شد، تمامی یکصد و بیست رحمت از آن طواف کننده است؛ زیرا او هم طواف میکند، هم نماز میخواند، و هم به کعبه مینگرد»[۹]. در روایت دیگری آمده است: «أَنَّ مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ». «هرکس خانه خدا را طواف کند، از گناهان خود خارج میگردد». عبدالله بن عمر گفته است، شنیدم که رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که هفت مرتبه خانه خدا را طواف کند، برای هر گامی که برمیدارد، یک حسنه برایش نوشته میشود، یک گناه از او بخشیده میشود و [مقامش] یک درجه بالا میرود [و هر گام آن] برابر با آزاد کردن یک بنده است». همچنین روایت را با اندکی تغییر، ترمذی و نسائی نیز نقل کردهاند.
همچنین پیامبر(ص) فرمود: «هیچ طوافکنندهای نیست که هنگام زوال آفتاب با سر و پای برهنه گرد این خانه طواف کند، در حالی که پیاده در حرک حرکت بوده، گامهای خود را کوتاه برمیدارد، چشمانش را به زمین میدوزد و در هر شوطی از طواف، حجر الاسود را لمس میکند، بدون آنکه کسی را آزار رساند و یاد و ذکر خدا از زبانش بیفتد، مگر آنکه خداوند در هر گامی که برمیدارد، هفتاد هزار حسنه برای او ثبت نموده، هفتاد هزار گناه او را پوشانده و او را هفتاد هزار درجه بالا میبرد و ثواب آزاد کردن هفتاد هزار برده که قیمت هر یک ده هزار درهم باشد به او میدهد، و میتواند هفتاد نفر از بستگانش را شفاعت کند و هفتاد هزار حاجت او برآورده میشود، اگر خواست در دنیا و اگر خواست در آخرت»[۱۰]. شبیه این روایت را اهل سنت از ابن عباس به نقل از رسول خدا(ص) با کمی تغییر آوردهاند[۱۱].
محقق ارزشمند، آقای علی اکبر غفاری در رابطه با اختلاف ثوابهایی که در این گونه روایات و نظایر آن آمده مینویسد: اختلاف در مقدار ثواب، که درباره بعضی اعمال در روایات آمده است به اعتبار مخاطب و موقعیت و کمال عمل است. گاهی ممکن است ثواب طواف از آزاد کردن بنده بیشتر باشد؛ چون بردگان کم هستند یا در رفاه و آسایش و تحت تعالیم حق زندگی میکنند و گاهی تحت فشار اربابان و شکنجه آنها قرار گرفته و بدون فرهنگ بسر میبرند، و آزاد کردن آنان از هر عمل خیری در چنین موقعیتی بالاتر است و گاهی، به عکس است و در این وقت، طواف که موجب آزادی بندهها را تقویت میکند و انسان را در مقامی از قرب به حق میرساند که اعمال و کردار و رفتارش هر یک موجب آزادی هزاران هزار خلق خداست، از این رو ثواب طواف او بیشتر میشود. پس ثواب وابسته به موقعیت و کیفیت عمل است و در تاریخ اسلام افرادی بودهاند که طواف خانه کعبه را تمام عمر، سالی چندین بار به جا میآوردهاند، ولی از آنها اعمالی یا دستوراتی صادر شده که صدها هزار مردم آزاد را به بردگی کشانده است. این ثوابها همگی شرط و شروطی دارد و مطلق نیست و با اختلاف شرایط، کم و زیاد میشود[۱۲]. ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمودند: «کسی که پنجاه مرتبه طواف کند از گناه پاک میشود، همچون زمانی که از مادر متولد شده است»[۱۳]. برخی از دانشمندان معتقدند که لازم نیست پنجاه مرتبه طواف در یک زمان و پی در پی صورت بگیرد، بلکه اگر در طول زندگی در نامه عمل او پنجاه طواف ثبت شده باشد، چنین ثوابی را خواهد داشت.
محب طبری نیز میگوید: برخی از علما برای عدد طواف هفت مرحله ذکر کردهاند:
- پنجاه بار طواف کردن در روز و شب، ۲- بیست و یک مرتبه،
- چهارده مرتبه،
- دوازده مرتبه،
- بار در روز و ۵ بار در شب، ۵- هفت مرتبه،
- سه مرتبه،
- یک مرتبه[۱۴]. (لازم به ذکر است که مراد از هر مرتبه طواف، هفت شوط میباشد).
ثواب طواف و منافع آن به قدری زیاد است که امام صادق(ع) حتی در شدت بیماری برای انجام آن، به بیت الله الحرام میآمدند: ربیع بن خیثم گفته است: امام صادق(ع) را در حالی که به شدت بیمار بود، دیدم ایشان را در اطراف کعبه طواف میدادند. حضرت هرگاه به رکن یمانی میرسید میفرمود: تا ایشان را زمین بگذارند، سپس دست خویش را از محمل خارج کرده و بر زمین میمالید، آنگاه میفرمود: مرا بلند کنید. و در روایت دیگر آمده که حضرت در پاسخ سوال کسی که علت این کار را جویا شده بود با اشاره به آیه ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[۱۵] فرمودند: همانا من دوست دارم از منافعی که خداوند فرموده، بهره بگیرم[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان سجدهگزار پاکیزه بدار!؛سوره حج، آیه ۲۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ شرح من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۸.
- ↑ مستدرک، ج۹، ص۳۷۶.
- ↑ مستدرک، ج۹، ص۳۷۶.
- ↑ مستدرک، ج۹، ص۳۷۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۳.
- ↑ اخبار مکه، ج۲، ص۸.
- ↑ التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم، ج۴، ص۱۵۲.
- ↑ کافی، ج۴، ص۴۱۲، حدیث ۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۳.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۸۵.
- ↑ شرح من لا یحضره الفقیه، علی اکبر غفاری، ج۳، ص۳۴.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۴۸۴.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۴۸۴ و ۲۸۵.
- ↑ «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۸۱؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۷۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۱۷.