احسان در معارف و سیره رضوی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معناشناسی

احسان، مصدر باب افعال از ریشه "ح س ن" است. "حُسن" (مصدر و اسم مصدر) در مقابل "سُوء" و "سَوء"[۱] (بدی و بد شدن) به کار رفته و متناسب با موارد کاربرد در معنای اسم مصدر آن، مفهوم زیبایی، خوبی، نیکی، شایستگی، مورد پسند و...[۲] را می‌رساند.

این واژه و مشتقاتی چون «حَسن»، «حَسَنَة»، «حَسَنات» و «محسن» در قرآن نیز فراوان آمده است[۳]. این عنوان در وصف آن دسته از امور دینی و دنیایی به کار می‌رود[۴] که به سبب داشتن گونه‌ای از زیبایی عقلی، عاطفی، حسی و... می‌تواند با برانگیختن احساس خوشی، رضایت، زیبایی و تحسین در انسان، او را به خود جذب کند[۵]. واژه احسان گاهی با حرف «الی» و گاهی با حرف «لام» و «باء» به معنای نیکی و خوبی کردن به کسی و گاهی بدون حرف اضافه، به معنای کار نیکو کردن و نیز انجام دادن نیکو و شایسته یک کار در شکل کامل آن آمده است[۶].

قرابت معنایی این واژه با اِنعام، لطف، غفران، رحمت، نفع و عدالت، واژه‌پژوهان[۷] را بر آن داشته است تا به بیان روابط و تفاوت‌های آنها بپردازند. احسان، اعم از انعام است. لطف فقط به «لام» متعدی می‌شود، به خلاف احسان که به «الی» و «باء» نیز متعدی می‌شود. رحمت، اعم از لطف است. انعام، ایصال احسان به غیر خود است به شرط اینکه ناطق باشد. پس نمی‌گویند: به اسبش انعام کرد. احسان در دنیا و آخرت است، ولی غفران فقط در آخرت است[۸]. احسان حتماً همراه قصد است، ولی نفع گاهی بدون قصد انجام می‌شود، چنان که می‌گویند دشمن با کارش به ما سود می‌رساند، در حالی که می‌خواست به ما ضرر بزند. اما این جمله را درباره احسان نمی‌گویند[۹]. احسان برتر از عدالت است، زیرا عدالت آن است که انسان آنچه را بر عهده اوست بدهد و آنچه را سهم اوست بگیرد، ولی احسان این است که بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد[۱۰].[۱۱]

معنای جامع احسان

احسان با مشتقاتش در بسیاری از آیات دیده می‌شود. مطالعه و تأمل در آیات بیانگر آن است که احسان، مفهومی انتزاعی و جامع هر گونه خیر و نیکی است[۱۲]، تعریف‌های متعددی از احسان شده است. رساندن نفع نیکو و شایسته ستایش به دیگری[۱۳]، کاری که از سر آگاهی و به شکل شایسته انجام پذیرد[۱۴]، انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون چشم‌داشت هر گونه پاداش و جبران کردنی[۱۵]، از آن جمله است. این تعریف‌ها به سبب گستردگی مصادیق احسان و نیز عدم تفکیک بین کاربردهای سه‌گانه آن جامعیت لازم را ندارند. احسان متناسب با چگونگی کاربرد آن در سه معنای «انجام کار نیک»[۱۶]، «نیکی کردن به دیگری»[۱۷] و «انجام کاری به شکل کامل و بهترین شکل آن»[۱۸] به کار رفته است. از مجموع آیات و روایات به ویژه سخنان منقول از امام رضا (ع) به دست می‌آید که مؤلفه‌های مهمی چون ایمان، انگیزه الهی، نیک بودن ذاتی یک کار (حسن فعلی)، شکل شایسته انجام دادن (هیأت صدور) و رساندن خیر و خوبی به دیگری، در مفاهیم سه گانه احسان دخالت دارند. ذکر احسان به قرآن محدود نمی‌شود، بلکه گستره آن بخشی از احادیث شیعه[۱۹] و سنی[۲۰] و نیز مباحثی از فقه[۲۱] و اخلاق[۲۲] و عرفان[۲۳] را تشکیل می‌دهد. فقهای اهل سنت[۲۴] و شیعه[۲۵] به آیات و روایات مربوط به احسان برای استنباط احکام فقهی در ابواب گوناگون استناد کرده‌اند. احسان در نظام اخلاق اسلامی در بخش فضائل اخلاقی قرار دارد[۲۶].

احسان در روایات امام رضا (ع)

در سخنان منقول از امام رضا (ع) احسان به معنای نیکی کردن به دیگری کاربرد بیشتری دارد. آنگاه که مأمون خلاصه‌ای از برنامه‌های دینی را از امام می‌طلبد، آن حضرت در کنار پارسایی و پاکدامنی و راستی و شایستگی، احسان را مطرح می‌کند[۲۷]. به استناد قول خداوند در قرآن، احسان به والدین را حتی اگر مشرک باشند توصیه می‌کند[۲۸] و می‌افزاید: "مگر اینکه تو را وادار به گناه کنند که در این صورت اطاعتشان واجب نیست"[۲۹]. نیز فرموده است: "هر کس اعمال زشت دشمن خویش را با عفو و احسان از خود دفع نکند، انعام و بخشش یا بردباری را از مقام بالاتری نیاموخته است"[۳۰]. مراد حضرت از مقام بالا قرآن است که فرموده: ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...[۳۱] به فرموده حضرت، به هر کس می‌توان احسان نمود مگر مواردی خاص که منع شده‌اند، مثل اهل جبر و تشبیه. حضرت فرموده است: هر کس به آنان احسان کند به ائمه (ع) بدی کرده و هر کس به آنان بدی کند به ائمه (ع) احسان نموده است[۳۲]. توصیه امام درباره احسان، منحصر به خویشان[۳۳] و نزدیکان نیست، بلکه گستره آن غیر اهلش را نیز در بر می‌گیرد. اگر گیرنده، اهل باشد احسان بجاست و اگر نااهل باشد، محسن خود اهلیت احسان را داراست[۳۴]. امام حتی احسان به خادم را توصیه می‌کند و آن را از ثروت شخص به حساب می‌آورد[۳۵]. حضرت می‌فرماید: "این روش خداوند محسن است که به همه احسان می‌کند"[۳۶]. خداوند منتظر نمی‌ماند تا گنهکار از گناهش پشیمان شود و سپس به او احسان کند. بنده اطاعت بکند و شاکر باشد یا نباشد، احسان خداوند فیضان دارد[۳۷]. مؤمن محسن از خدا الگو می‌پذیرد.

شایسته احسان‌کننده نیست که با منت‌گذاری، به مصداق آیه ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى[۳۸]پاداش آن را نابود نماید. هنگامی که از «نعیم» در آیه ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۳۹] سؤال شد و قوم هر یک نعمتی چون آب گوارا و خنک، طعام لذیذ، خواب خوش و مانند آن را در پاسخ گفتند، امام رضا (ع) ناراحت شد و فرمود: "منت به احسان در مخلوقات قبیح است چه رسد به خداوند"[۴۰].

به مصداق آیه ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ...[۴۱]، در کنار هر خدمتی اثر و پاداشی هست. در کلام امام یکی از آثار احسان، دوام نعمت بیان شده است[۴۲]. به فرموده حضرت: "روح محسن به وسیله احسانش تأیید می‌شود"[۴۳]. احسان خدا هم آثار فراوان دارد. یکی از آنها اطاعت و بندگی بندگان و دوری آنها از گناهان است، زیرا اگر خداوند بهشت و جهنمی هم نداشت باز سزاوار بود به دلیل فضل و احسانش او را اطاعت نمایند[۴۴]. خداوند خود، پاداش دهنده احسان نیکوکاران است[۴۵]، پس مؤمنان پیوسته باید از خدا احسان مسألت نمایند، به ویژه در ایام مبارکه[۴۶] به لطف و رحمتش امیدوار و به حق، توقع احسان داشته باشند[۴۷]؛ احسانی که به هیچ وجه قابل جبران نیست[۴۸]، مگر اینکه مؤمن شاکر نعمت‌ها باشد تا بتواند درک احسان نماید[۴۹][۵۰][۵۱]

منابع

پانویس

  1. کتاب العین، ج۳، ص۱۴۳؛ معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۵۸.
  2. القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۶۳؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰؛ أقرب الموارد، ج۱، ص۶۳۹.
  3. ﴿وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «و از میوه‌های خرمابن و انگورها شراب و روزی نیکویی به دست می‌آورید، به راستی در این (کار) نشانه‌ای است برای گروهی که خرد می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۶۷؛ ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱؛ ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ «و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را می‌زدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره هود، آیه ۱۱۴.
  4. المفردات، ص۲۳۶- ۲۳۷؛ لسان العرب، ج۳، ص۱۷۸- ۱۷۹.
  5. المفردات، ص۲۳۶؛ بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۶۷.
  6. صحاح اللغة، ج۵، ص۲۹۹؛ لسان العرب، ج۳، ص۱۷۸-۱۷۹؛ المصباح المنیر، ص۱۳۶.
  7. المفردات، ص۱۱۴، ۲۳۶، ۸۱۵؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳، ۵۴۸؛ الکلیات، ص۵۳.
  8. الکلیات، ص۵۳، ۶۶۷؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳.
  9. معجم الفروق اللغویة، ص۵۴۸.
  10. المفردات، ص۱۱۸.
  11. یغمایی، ابوالفضل، مقاله «احسان»، دانشنامه امام رضا ج۱ ص ۶۳۸.
  12. مجمع البیان، ج۲، ص۵۸۶.
  13. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۳.
  14. مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۸.
  15. المیزان، ج۴، ص۲۰.
  16. ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.
  17. ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر... نکویی ورزید.».. سوره نساء، آیه ۳۶.
  18. ﴿... إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «... او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  19. الکافی، ج۲، ص۱۰۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۲- ۲۷۳.
  20. صحیح البخاری، ج۱، ص۲۲؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۳۴.
  21. المبسوط، طوسی، ج۷، ص۵۶.
  22. جامع السعادات، ج۳، ص۷۳.
  23. مصباح الأنس، ص۲۲؛ شرح فصوص الحکم، قیصری، ص۶۱۵.
  24. المبسوط، سرخسی، ج۵، ص۴۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج۷، ص۴۳۳.
  25. شرائع الإسلام، ج۲، ص۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۹۱.
  26. یغمایی، ابوالفضل، مقاله «احسان»، دانشنامه امام رضا ج۱ ص ۶۳۸.
  27. تحف العقول، ص۴۱۶.
  28. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۳۹۲.
  29. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۳۹۲؛ تحف العقول، ص۴۲۰.
  30. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۴۰۳.
  31. «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
  32. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۳۲۲.
  33. تحف العقول، ص۷۸۳.
  34. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۴.
  35. بحار الأنوار، ج۷۶، ص۳۰۳.
  36. بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۹.
  37. بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۲۰.
  38. «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
  39. «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
  40. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۸۳.
  41. «اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید.».. سوره اسراء، آیه ۷.
  42. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۳.
  43. الکافی، ج۲، ص۲۶۸؛ بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۹۴.
  44. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۸۰.
  45. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۵۴.
  46. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۷۱.
  47. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۶۷.
  48. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۰۵.
  49. بحار الأنوار، ج۷۵، ص۷۸.
  50. منابع: أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، سعید خوری شرتونی لبنانی (۱۹۱۲م)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بصائر ذوی التمییز فی الطائف الکتاب العزیز، محمد بن یعقوب فیروزآبادی (۸۱۷ق)، تحقیق: محمدعلی نجار، بیروت، المکتبة العلمیة، بی تا، تاج العروس من جواهر القاموس سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تحف العقول عن آل الرسول، حسن بن علی معروف به ابن شعبه حرانی (قرن ۴ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق، جامع السعادات، محمد مهدی بن ابی ذر معروف به محقق نراقی (۱۲۰۹ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چهارم، ۱۴۲۷ق، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶ق)، تحقیق: عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، دوم، ۱۴۰۸ق؛ شرح فصوص الحکم، داوود بن محمود قیصری (۷۵۱ق)، تصحیح: سید جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، اول، ۱۳۷۵ق؛ الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری (۳۹۳ق)، تحقیق: أحمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چهارم، ۱۴۰۷ق، صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (۲۶۱ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۰ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، القاموس المحیط، محمد بن یعقوب فیروز آبادی (۸۱۷ق)، بیروت، دار الفکر، بی تا، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی (۱۷۵ق)، تحقیق: مهدی مخزومی - ابراهیم سامرایی، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۰۹ق، الکلیات، ایوب بن موسی حسینی کفوی (۱۰۹۵ق)، بیروت، آل رسالت، اول، ۱۴۱۲ق، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق؛ المبسوط، محمد بن احمد معروف به سرخسی (۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ق، المبسوط فی فقه الإمامیة، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: محمد باقر بهبودی - سید محمد تقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۸۷ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ مصباح الأنس، محمد بن حمزه فناری (۸۳۴ق)، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الإسلامی، ۱۳۶۳ش، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ معجم الفروق اللغویة، حسن بن عبدالله معروف به ابوهلال عسکری (قرن ۵ق)، به کوشش: بیت الله بیات، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۱۲ق؛ معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس قزوینی معروف به ابن فارس (۳۹۵ق)، تحقیق و تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۴۰۴ق، المغنی، عبدالله بن احمد معروف به ابن قدامه (۶۲۰ق)، کویت، وزارت اوقاف و شئون اسلامی، ۱۳۵۲ق؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.
  51. یغمایی، ابوالفضل، مقاله «احسان»، دانشنامه امام رضا ج۱ ص ۶۳۸.