اسود بن عرفجه سکسکی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

او به «سکاسک» (با فتح دو سین یا فتح سین اول و کسر سین دوم) از شاخه‌های بنی اشرس بن کنده و از فرزندان سکاسک بن اشرس بن کندة بن عفیر منسوب است[۱]. در منابع رجالی شیعه، در بیان شرح حال او تنها به گریختن او از دست معاویة بن ابوسفیان و پناه بردن وی به امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره شده است[۲]. این در حالی است که برخی منابع تاریخی، کمی مشروح‌تر به شرح حال اسود بن عرفجه پرداخته، در توضیح بیشتر این ماجرا چنین نقل کرده‌اند که: بنی سکاسک و بسیاری دیگر از یمنی‌های شام، پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع) و در پی خدعه عمرو بن عاص و معاویه بر شرحبیل بن سمط – بزرگ یمنی‌های شام - مبنی بر کشته شدن عثمان به دست حضرت علی(ع)، با مقصر جلوه دادن امام علی(ع) در قتل عثمان، بر شرحبیل گرد آمدند. شرحبیل نیز ایشان را نزد معاویه برد و آنان جملگی در دشمنی با علی(ع) با معاویه بیعت کردند. در این اثنا مردی از قبیله سکاسک -که از مجتهدین، فضلا و شعرای ایشان بود- به نام اسود بن عرفجه به پا خاست و در برابر معاویه شعری خواند مشتمل بر شرح مجاری احوال روزگار و کیفیت اعمال شام و ذکر رسیدن شرحبیل بدان موضع تا این که به این بیت در ذکر امیرالمؤمنین علی(ع) رسید: فاحذر اليوم صولة الاسد الورد اذ جاء في رحي الهيجاء[۳]

معاویه گفت: ای پسر عرفجه، این شیر زرد کیست که ما را از او می‌‌ترسانی؟ اسود گفت: مگر او را نمی‌شناسی؟ او علی بن ابی طالب(ع)، برادر رسول خدا(ص) و پسر عمو و شوهر دختر او، پدر هر دو فرزند او، وصی و وارث علم اوست. همان کس که در جنگ بدر، عموی تو عتبه، دایی تو ولید، عموی مادر تو شیبه و برادر تو حنظله را با شمشیر به سوی دوزخ روانه ساخت[۴]. معاویه، آن چنان خشمگین شد که نعره ای بر سر او کشید و به دژخیمانش دستور داد تا او را دستگیر کنید. دژخیمان معاویه او را گرفتند؛ در این هنگام، شرحبیل از معاویه خواست تا دستور بدهد ابن عرفجه را آزاد کنند؛ چراکه او مردی است فاضل و بزرگوار که مهتر قوم خویش است. او تهدید کرد چنانچه که وی را آزاد نکند، بیعتش را با آنها خواهد شکست و از عهدی که با او کرده است خارج می‌‌شود. معاویه نیز بالاجبار دست از اسود کشید و گفت: او را به خاطر تو می‌‌بخشم. اسود بن عرفجه از شام به مصر گریخت و از آنجا نامه ای به امام(ع) نوشت و در آن، شعری که با مطلع: الا ابلغ ابا حسن عليّا فكفي بالذي تهوي طويله سروده بود، تقدیم حضرتش کرد[۵][۶] برخی منابع هم، از پیوستن او به امام علی(ع) پس گریختنش از چنگ معاویه، خبر داده‌اند[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۲۹-۴۳۱.
  2. شیخ طوسی، رجال، ص۵۷. نیز ر.ک: ابن داوود حلی، رجال، ص۵۲؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۳۵.
  3. برای مطالعه کامل این اشعار ر.ک: احمدی میانجی، مواقف الشیعه، ج۲، ص۱۳۳.
  4. با توجه به اینکه مادر معاویه، هند نام داشت، عتبه پدر هند بود، ولید برادر هند و شیبه عموی هند بود.
  5. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۲۳-۵۲۴؛ احمدی میانجی، مواقف الشیعه، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۴.
  6. برای مطالعه کامل این اشعار ر.ک: احمدی میانجی، مواقف الشیعه، ج۲، ص۱۳۴.
  7. شیخ طوسی، رجال، ص۵۷.
  8. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت