نفی خشونت گفتاری در معارف و سیره معصوم
خشونت گفتاری
از جمله صورتهای به شدت نکوهیده خشونت خانوادگی، خشونت گفتاری یا بدزبانی است. تندی و تیزی و درشتی در گفتار، به کار گرفتن واژههای زشت برای تحقیر و آزار، گزندگی در بیان، استفاده از داد و فریاد، نسبت ناروا دادن، ناسزا گفتن و... همه در راه و رسم معصومان(ع) مطرود و ممنوع است و پیامبر اکرم(ص) به آن سخت حساسیت نشان داده است. از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «آیا شما را از بدترین مردانتان آگاه نسازم؟ گفتیم: چرا، ای رسول خدا؟ فرمود: بدترین مردان شما کسی است که تهمت زن، بداخلاق و بدزبان و دشنامگوی است»[۱]. آزار دادن یکدیگر در خانواده با زبان، به هر نحوی که باشد، در آموزههای نبوی و اهل بیت پاکش به شدت نفی شده است، چنان که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «هر زنی که شوهرش را با زبان بیازارد، اگر روزها را روزه بگیرد و شبها به عبادت بپردازد و بندهها را آزاد کند و مالها در راه خدا انفاق نماید، خداوند هیچ چیزی را در ازای بدزبانیاش نپذیرد و هیچ کار نیکی را از او قبول نکند تا آنگاه که شوهرش را از خود خشنود سازد، و گرنه آن زن نخستین کسی است که به دوزخ میرود؛ و مرد نیز اگر درباره همسرش خود بدزبانی و ستم روا دارد، چنین گناه و عذابی خواهد داشت»[۲].
بد زبانی در روابط دو همسر به مثابه تعرضی است که موجب خدشه دار شدن روح و جان آنان میشود و چه بسا زخم حاصل از آن سالیان سال بماند. به بیان علی(ع): «رُبَّ كَلَامٍ كَلَّامٌ»[۳]؛ «بسا سخنی که زخمی عمیق وارد میآورد». مشخص است که زندگی خانوادگی با وجود چنین عوارضی تا چه اندازه سخت و ناگوار خواهد بود. امام صادق(ع) فرموده است: «ثَلَاثَةٌ تُكَدِّرُ الْعَيْشَ السُّلْطَانُ الْجَائِرُ وَ الْجَارُ السَّوْءُ وَ الْمَرْأَةُ الْبَذِيَّةُ»[۴]؛ «سه چیز زندگی را تیره میکند: فرمانروای ستمگر، و همسایه بد، و زن بدزبان». بدزبانی چنان تیرهکننده زندگی است که حتی خوبیهای شخص بدزبان را محو میکند و زحمات او را از بین میبرد و روابط زن و مرد را به تباهی میکشاند و موجب واکنشهای منفی میشود. معمولاً چنین است که بدزبانی، طرف مقابل را به واکنشی از جنس ناسزاگویی میکشاند، ولی آموزههای نبوی این است که در چنین شرایطی نیز فرد رفتار متقابل انجام ندهد و با واکنش نیکو مقابله کند. امام کاظم(ع) آنگاه که دو مرد را دید که به یکدیگر ناسزا میگویند فرمود: «الْبَادِي مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ»[۵]؛ «آغاز کننده ستمکارتر است و گناه طرف مقابل نیز به گردن اوست، تا زمانی که ستمدیده زیادهروی نکند». شایسته و بایسته است که در هر شرایطی، زبان پاس داشته شود و زن و مرد آن را به بدی نیالایند و زندگی این جهانی و آن جهانی خود را تیره نکنند. مُعاذ بن جَبَل گوید: در سفری با پیامبر از حضرتش درباره آنچه به بهشت میبرد و از آتش دور میگرداند، سؤال کردم. حضرت فرمود: «سؤال بزرگی کردی». سپس پاسخ سؤال را داد و فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكَ بِمِلَاكِ ذَلِكَ كُلِّهِ؟» «آیا بنیاد همه اینها را به تو خبر ندهم؟» مُعاذ گوید: عرض کردم، چرا ای رسول خدا! پیامبر به زبان خود اشاره کرد و فرمود: «كُفّ عليك هذا»؛ این را نگه دار. مُعاذ میگوید: عرض کردم: ای پیامبر خدا آیا ما درباره آن چه میگوئیم مؤاخذه میشویم؟ حضرت فرمود: «و هل يكب الناس في النار على وجوههم - أو قال: على مناخرهم - إلا حصائد السنتهم»[۶]؛ «مگر مردم را چیزی جز درویدههای زبانشان به رو -یا فرمود: به بینی - در آتش میافکند؟»
پیامدهای خشونت گفتاری و بدزبانی در زندگی این جهانی و آن جهانی چنان سنگین است که رسول خدا(ص) اینگونه درباره آن هشدار داده است. در برخی خبرها در ماجرای تدفین سعد بن معاذ اشاره شده است که او گرفتار خشونت گفتاری و بدزبانی بوده است. از امام صادق(ع) در این باره چنین روایت شده است: «إِنَّ سَعْداً لَمَّا مَاتَ شَيَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَى قَبْرِهِ فَقَالَ وَ مِثْلُ سَعْدٍ يُضَمُّ فَقَالَتْ أُمُّهُ هَنِيئاً لَكَ يَا سَعْدُ وَ كَرَامَةً فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ يَا أُمَّ سَعْدٍ لَا تَحْتِمِي عَلَى اللَّهِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ سَمِعْنَاكَ وَ مَا تَقُولُ فِي سَعْدٍ فَقَالَ إِنَّ سَعْداً كَانَ فِي لِسَانِهِ غِلَظٌ عَلَى أَهْلِه»[۷]؛ «وقتی سعد (بن معاذ) فوت کرد هفتاد هزار فرشته او را تشییع کردند و رسول خدا(ص) بر قبر او ایستاد و گفت: دوستی مانند سعد از دنیا رفت. مادر سعد گفت: (بهشت) بر تو گوارا و گرامی باد. پیامبر به او فرمود: ای مادر سعد! در کار خدا به طور جزم سخن مگو. مادر سعد گفت: ای رسول خدا، آنچه درباره سعد گفتی، شنیدیم. پیامبر فرمود: سعد نسبت به خانوادهاش درشتی در زبان داشت». خشونت گفتاری و بدزبانی چنان است که رسول خدا(ص) اینگونه پیروان خود را نسبت به آن هشدار داده است تا ساحت روابط خانوادگی را از آن پاک سازند و فضای خانواده را با آن هولناک و رنجآور نکنند. انس بن مالک از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «إن شر الناس منزلة يوم القيامة من يخاف لسانه، أو يخاف شره»[۸]: «بیگمان بدترین مردمان از نظر جایگاه در روز قیامت کسی است که از زبانش یا شرّش بترسند». کسی که در خانه با بدزبانی امنیت خانوادگی را میگیرد و روح اعضای خانواده را میآزارد، در چنین جایگاهی است. رسول خدا(ص) در هشداری فرموده است: «فِتْنَةُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السَّيْفِ»[۹]؛ «گزش زبان، سختتر از ضربت شمشیر است».
با توجه به گزش زبان، مراقبت از آن و جلوهگریهای آن در هر صورت، حیاتی است. پیامبر خوش سخن و نرم گفتار به پیروان خود در هر زمان و مکان میآموخت که خشونت گفتاری را به طور کامل ترک کنند و نه تنها تندی زبان و پرخاشگری و دشنامگویی را کنار بگذارند که حتی از فریاد زدن و بلند سخن گفتن هم بپرهیزند و به هیچ صورتی از صورتهای خشونت گفتاری آلوده نباشند. آن حضرت میفرمود: «إن الله يكره من الرجال الرفيع الصوت و يحب الخفيض من الصوت»[۱۰]؛ «بیگمان که خداوند مردانی را که با صدای بلند سخن میگویند ناخوش دارد و صدای آهسته را دوست دارد». خداوند در سخن گفتن نیز ملایمت را میپسندد و آرام بیان کردن را خوش دارد و از داد و فریاد بیزار است. در حدیثی دیگر از رسول خدا(ص) آمده است: «أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الصَّوْتَ الْخَفِيضَ وَ يُبْغِضُ الصَّوْتَ الرَّفِيعَ»[۱۱]؛ «بیگمان خداوند صدای آهسته را دوست دارد و صدای بلند را دشمن میدارد». صدای بلند و داد و فریاد نزد خداوند چنان زشت شمرده شده است که در قرآن کریم از آن با تعبیری سخت هشدار دهنده چنین آمده است: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾[۱۲].
در منطق دین، هرگونه بدزبانی، هر چند فقط به صورت بالا بردن صدا باشد، ممنوع است و خداوند آن را زشت و نکوهیده معرفی کرده است. بنابراین پرهیز از بدزبانی و جلوگیری از هرگونه جلوه آن در زندگی و سلامت فرد و خانواده است؛ هر چند غرولند زیرلب باشد و یا تعبیری آرام به زبان آید، ولی گزنده باشد. جمیل بن درّاج از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ قَالَتْ لِزَوْجِهَا مَا رَأَيْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِكَ خَيْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهَا»[۱۳]؛ «هر زنی به شوهرش بگوید از تو خیری ندیدهام، خداوند اعمال (نیک) او را تباه سازد». معلوم است که پاسداشت زنان تا چه حد لازم است و اینکه هنگام اختلاف و بروز مشکلات زندگی و در وقت خشم نباید این پاسداشت سست گردد و سخنانی بر زبان آید که نباید. همچنین لازم است آفات گوناگون زبان در روابط خانوادگی که هر یک نمودی از خشونت گفتاری است شناخته شوند و از آنها پرهیز گردد؛ جلوههایی چون دشنامدهی، ناسزاگویی، مسخره کردن، سرزنش کردن، بهتان زدن، لعنت کردن، منت گذاشتن و مشاجره نمودن[۱۴] که به بعضی از آنها اشاره میشود.
الف) دشنامدهی و ناسزاگویی: دشنامدهی و ناسزاگویی، راه و رسمی غیر انسانی است و آنکس که انسانیت داشته باشد و کرامت انسانی خود را زیر پا نگذارد، بدین راه و رسم تن نمیدهد، چنانکه در بیان علی(ع) آمده است: «سُنَّةُ اللِّئَامِ قُبْحُ الْكَلَامِ»[۱۵]؛ «شیوه فرومایگان، زشتگویی است». دشنامدهی و ناسزاگویی از هر سو که باشد، موجب تخریب روابط زن و مرد و مایه کدورت میان آنان میشود و به جد باید از آن پرهیز کرد. مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و از حضرت خواست تا او را سفارشی کند. پیامبر(ص) فرمود: «لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَكْتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَيْنَهُمْ»[۱۶]؛ «به مردم ناسزا مگویید که با این کار در میان آنان (برای خود) دشمنی فراهم میکنید». از امیر مؤمنان علی(ع) نیز وارد شده است که فرمودند: «إِيَّاكَ وَ مُسْتَهْجَنَّ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ يُوغِرُ الْقُلُوبَ»[۱۷]؛ «زنهار از سخن زشت که دل را کینهور میسازد».
دشنامدهی و ناسزاگویی نشانه بیماری دل و گندیدگی درون آدمی است و زندگی خانوادگی را به تباهی و آخرت آدمی را به نابودی میکشاند. در حدیث نبوی آمده است: «ساب المؤمن كالمشرف على الهلكة»[۱۸]؛ «ناسزاگوی به مؤمن، همچون کسی است که در آستانه هلاکت باشد». ناسزاگویی، همانطور که خود از جنس گنداب است، زن یا مرد متصف به آن را نیز به گنداب فرو میبرد و خداوند از چنین گندابی بیزار است و این بیزاری موجب حرمان آدمی از برکت الهی است. امام باقر(ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ»[۱۹]؛ «خداوند از انسان بدزبان دشنامگوی تنفر دارد». از عایشه نقل شده است: مردی نزد پیامبر(ص) آمد و اجازه ورود خواست. رسول خدا(ص) فرمود: چه خویشاوند بدی! (عایشه برخاست و به اتاق رفت). رسول خدا(ص) به آن مرد اجازه ورود داد. چون مرد داخل شد، رسول خدا(ص) با خوشرویی با او به صحبت کردن پرداخت تا آنکه صحبتهایش تمام شد و بیرون رفت. عایشه گوید: به پیامبر گفتم: ای رسول خدا با اینکه آن مرد چنان فردی بود که شما دربارهاش آن سخن را فرمودی، باز با خوشرویی با او برخورد کردی؟ پیامبر فرمود: «يَا عَائِشَةُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفُحْشَ وَ التَّفَحُّش»[۲۰]؛ «ای عایشه، بیگمان خداوند بدزبانی و دشنامگویی را دوست ندارد». سیره رسول خدا(ص) چنین بود که هرگز به هیچ کس دشنام نداد و ناسزا نگفت، چنان که در خبر عایشه آمده است: لم يكن (النبي(ص)) فاحشا و لا متفحشا، و لا صخّابا[۲۱]؛ «پیامبر نه دشنامگوی بود و نه بدزبان؛ و نه هیاهوکننده و فریادزن».
دشنامدهی و ناسزاگویی در راه و رسم نبوی کاملاً مطرود بود و تربیتشدگان این راه و رسم، آن را پاس میداشتند و هیچ حریمی را نمیشکستند، تا چه رسد به نزدیکترین اشخاص. در منطق دین، دشنامدهی و ناسزاگویی حتی به دشمن در حال جنگ نیز مجاز نیست. امیر مؤمنان علی(ع) وقتی شنید گروهی از یاران او شامیان را در جنگ صفین دشنام میگویند[۲۲]، فرمود[۲۳]: «من خوش ندارم شما دشنامگو باشید. لکن اگر کردههای آنان را بازگویید و حالشان را فریاد آرید به صواب نزدیکتر بُوَد و در عذرخواهی رساتر و به جای دشنام بگویید: خدایا ما و آنان را از کشته شدن بِرَهان! و میان ما و ایشان سازش قرارگردان و از گمراهیشان به راه راست برسان تا آن [کس] که حق را نمیداند بشناسد و آن [کس] که به راه دشمنی میرود و بدان آزمند است، باز ایستد»[۲۴].
ناسزاگویی فاقد هرگونه منطقی است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست، چنان که خداوند حتی از ناسزاگویی به بتها نهی کرده است: ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾[۲۵]. رسول خدا(ص) در روز جنگ بدر از دشنام دادن به کشته شدگان مشرکان در بدر نهی کرد و فرمود: «لَا تَسُبُّوا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُ لَا يَخْلُصُ إِلَيْهِمْ شَيْءٌ مِمَّا تَقُولُونَ وَ تُؤْذُونَ الْأَحْيَاءَ إِلَّا أَنَّ الْبَذَاءَ لُؤْمٌ»[۲۶]؛ «اینان را دشنام ندهید؛ زیرا چیزی از گفتههای شما به آنان نمیرسد، در حالی که زندگان را میآزارید. بدانید که دشنام، نشانه پستی و فرومایگی است». دشنامدهی و ناسزاگویی تا بدان پایه نکوهیده است که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «الْجَنَّةُ حَرَامٌ عَلَى كُلِّ فَاحِشٍ أَنْ يَدْخُلَهَا»[۲۷]؛ «ورود به بهشت بر هر دشنامدهندهای حرام است».
ب) مسخره کردن: از زشتترین جلوههای خشونت گفتاری و بدزبانی، مسخره کردن است و اگر میان زن و مرد رخ دهد، چه انتظاری برای دوستی، مهربانی، همدلی و همراهی میتوان داشت؟ به تعبیر امام صادق(ع): «لَا يَطْمَعَنَّ الْمُسْتَهْزِئُ بِالنَّاسِ فِي صِدْقِ الْمَوَدَّةِ»[۲۸]؛ «کسی که مردم را مسخره میکند نباید به دوستی خالصانه آنان چشم امید بندد». همسرانی که یکدیگر یا وابستگان و نزدیکان و یا فرهنگ و آداب و رسوم یکدیگر را مسخره میکنند، توجه ندارند که چه بنیانی را تخریب میکنند و چه گیاهان هرزی را در درون یکدیگر میکارند. تمسخر برای این است که طرف مقابل خوار و تحقیر شود؛ دهانش بسته شود و سکوت اختیار کند؛ احساس کهتری به او القا شود و تسلیم و رام و مطیع شود. تمسخر، شیوه ستمگران کوتهبین است. خداوند در قرآن کریم از مسخره کردن به شدت نهی کرده و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۲۹].
ج) سرزنش نمودن: سرزنش کردن یکدیگر و زبان گشودن به بیان اشتباهاتِ هم و ابراز آن چیزی که یکی از اعضای خانواده انجام داده و خود در صدد اصلاح آن برآمده است و تمایل ندارد که گفته شود، از جمله صورتهای زشت و مخرب خشونت گفتاری و بدزبانی است. رسول خدا(ص) برای نشان دادن نکوهیدگی این عمل و پرهیز از آن، فرموده است: «مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَةً كَانَ كَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَيْءٍ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْكَبَهُ»[۳۰]؛ «هرکس زشتکاری و گناهی را فاش کند، مانند کسی [است] که آن را انجام داده است و هر که مؤمنی را به چیزی سرزنش کند، نمیرد تا خود مرتکب آن شود».
سیره پیامبر اکرم(ص) چنین بود که هرگز کسی را سرزنش نمیکرد؛ حتی آنان که زشتترین سخنان را به وی گفتند و سرزنشها کردند. یکی از اصحاب پیامبر(ص) میگوید: مردی را دیدم که مردم از سرچشمه اندیشهاش سیراب میشدند و هر سخنی که از دهانش خارج میشد، مردم آن را میقاپیدند. از آنان پرسیدم: این مرد کیست؟ گفتند: او پیامبر خدا(ص) است... و به او گفتم: مرا سفارشی فرمایید، فرمود: «لا تسبن أحدا. (قال: فما سببت بعده حر و لا عبدا و لا بعيرا و لا شاة. قال:) و لا تحقرن شيئا من المعروف... و إن امرء شتمك و عيرك بما يعلم فيك فلا تعيره بما تعلم فيه فإنما و بال ذلك عليه»[۳۱]؛ به هیچ کس ناسزا مگو. (از آن پس، نه آزادهای را دشنام دادم، نه بردهای را، نه شتری را و نه گوسفندی را. فرمود: (هیچ کار خوبی را کوچک مشمار و دست کم مگیر... اگر کسی به تو ناسزا گفت و به عیبی که از تو میداند سرزنشت کرد، تو به واسطه عیبی که از او سراغ داری سرزنشش مکن؛ در این صورت گناهش به گردن او خواهد بود. پیامبراکرم(ص) در میان خانواده هرگز زبان به بیان اشتباهات کسی نگشود و هیچ یک از اعضای خانواده را سرزنش نکرد، چنان که در خبر انس بن مالک آمده است[۳۲].
د) بهتان زدن: نسبت دادن دروغ به یکدیگر و افترا بستن، از دیگر جلوههای زشت و مخرّب خشونت گفتاری و بدزبانی است که قرآن کریم آن را چنین تصویر کرده است: ﴿وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا﴾[۳۳]. همسرانی که به سبب کجخلقی، بدفهمی، سوء ظن، تربیت غلط و تعصب نابهجا به یکدیگر افترا میبندند، خود را اسیر نکوهیدهترین خشونت گفتاری میکنند و روابط نیک خود را تباه میسازند و عذابی سخت را برای خود تدارک میکنند، چنان که رسول خدا(ص) فرموده است: «مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيهِ»[۳۴]؛ «هر کس به مرد یا زن مؤمنی بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبرّا است خداوند در روز رستاخیز وی را بر تلّی از آتش نگه میدارد تا این که از آنچه درباره او گفته است خارج شود (و آن را اثبات کند)».
در منطق پیشوایان دین، بهتان زدن چنان آسیب زاست که امیرمؤمنان علی(ع) درباره آن فرموده است: «لَا قِحَةَ كَالْبُهْتِ»[۳۵]؛ «هیچ وقاحتی چون بهتان زدن نیست». برخی بهتانها آن قدر وقاحت دارد که سخن گفتن از آن نیز سنگین است. پیامبر اکرم(ص) درباره چنین مواردی فرموده است: «مَنْ قَذَفَ امْرَأَتَهُ بِالزِّنَا خَرَجَ مِنْ حَسَنَاتِهِ كَمَا تَخْرُجُ الْحَيَّةُ مِنْ جِلْدِهَا وَ كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ أَلْفُ خَطِيئَةٍ»[۳۶]؛ «هرکس به همسرش تهمت زنا زند، از نیکیهایش خارج شود، چنان که مار پوست میاندازد و به شماره هر مویی که در بدنش باشد برای او هزار گناه نوشته شود».
ه) لعنت کردن: گشودن زبان به لعن و نفرین در خانواده نسبت به هرکسی مطرود است، و در نگاه نبوی چنان نکوهیده شمرده شده که رسول خدا(ص) فرموده است: «لَعْنُ الْمُؤْمِنِ كَقَتْلِهِ»[۳۷]؛ «لعنت کردن مؤمن، مانند کشتن اوست». و همچنین فرمود: «لا يكون المؤمن لعانا»[۳۸]؛ «مؤمن لعنتگر نیست». پیامبر اکرم(ص) به تکرار سفارش میکرد که اعضای خانواده به سبب مسائل و مشکلات پیشآمده، زبان به لعن و نفرین نگشایند، چنانکه میفرمود: «لا تدعوا على أنفسكم، و لا تدعوا على أولادكم و لا تدعوا على أموالكم و لا توافقوا من الله ساعة يسأل فيها عطاء فيستجيب لكم»[۳۹]؛ «نه خود را نفرین کنید، نه فرزندانتان را، و نه اموالتان را. مبادا در ساعتی باشد که بخشش الهی فرود میآید و مورد اجابت قرار گیرد». رسول خدا(ص) در شرایط سخت زندگی نیز سفارش میکرد که اعضای خانواده زبان به لعن و نفرین نگشایند، چنانکه میفرمود: «لا تمنوا هلاك شبابكم و إن كان فيهم غرام»[۴۰]؛ «نابودی جوانانتان را آرزو مکنید، گرچه بدیهای بسیار در آنان باشد».
و) منت گذاشتن: منت گذاشتن همسران بر یکدیگر و بر فرزندانشان، صورتی از خشونت گفتاری و بدزبانی و عامل تباهی نیکی و خدمتگزاری است. در اداره خانواده جایی برای منتگذاری نیست و اگر راه آن گشوده شود، روابط لطیف میان زن و مرد و فرزندان را به شدت آسیب میزند. امیر مؤمنان علی(ع) در آموزههای مدیریتی خود فرموده است: «وَ إِيَّاكَ وَ الْمَنَ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ... فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ»[۴۱]؛ «بپرهیز که با نیکی خویش بر رعیت خود منتگذاری یا آنچه را کردهای بزرگ شماری... که منت نهادن اجر نیکی را ببرد و کار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند». برای حفظ روابط مطلوب خانوادگی لازم است از منتگذاری پرهیز شود (علیرغم خدمات و زحماتی که زن و مرد متحمل میشوند) تا شیرینی آن به تلخی نگراید و پاداش آخرتی آن تباه نشود. امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند: «أَحْيُوا الْمَعْرُوفَ بِإِمَاتَتِهِ فَإِنَ الْمِنَّةَ تَهْدِمُ الصَّنِيعَةَ»[۴۲]؛ «با میراندن (فراموش کردن) احسان خود، آن را زنده گردان؛ زیرا یاد کردن و منت گذاشتن احسان را ویران میکند».
ادب انسانی حکم میکند که زن و مرد خوبی و لطف و خدمت دیگری را به خود فراموش نکنند و آن را پیوسته پیش چشم داشته باشند و خوبی و لطف و خدمت خود را فراموش کنند و از اینکه پیوسته آن را در نظر آورند و به رخ دیگری بکشند پرهیز نمایند. امیر بیان، علی(ع) در آموزهای والا فرموده است: «إِذَا صُنِعَ إِلَيْكَ مَعْرُوفٌ فَاذْكُرْ، إِذَا صَنَعْتَ مَعْرُوفاً فَانْسَهُ»[۴۳]؛ «هرگاه به تو خوبی شد، آن را یادآوری کن و هرگاه تو خوبی کردی، آن را از یاد ببر». خوبی و لطف و خدمت، آن زمان ماهیت خود را حفظ میکند که از منت گذاشتن عاری باشد چنان که امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: «مِلَاكُ الْمَعْرُوفِ تَرْكُ الْمَنِ بِهِ»[۴۴]؛ «معیار خوبی کردن، منت ننهادن به آن است».
ز) مشاجره نمودن: مشاجره میان همسران از موارد برجسته و رایج خشونت گفتاری و بدزبانی است که با آن حقی اثبات نمیشود و جز دامن زدن به تیرگی روابط ثمری ندارد. امیر مؤمنان علی(ع) درباره آن فرموده است: «الْمُخَاصَمَةُ تُبْدِي سَفَهَ الرَّجُلِ وَ لَا تَزِيدُ فِي حَقِّهِ»[۴۵]؛ «مشاجره، نادانی انسان را آشکار میکند و چیزی به (مطلب) حق او نمیافزاید». رسول خدا(ص) هرگز مشاجره نمیکرد و هرگاه برخی همسران آن حضرت به مشاجره با حضرت مشغول میشدند، پیامبر(ص) سکوت اختیار میکرد و با آنان مقابله نمینمود. موارد یاد شده نمونههایی از بدزبانی است که در راه و رسم نبوی به شدت منع شده است و با وجود آنها زندگی خانوادگی، رنگ سرزندگی نمییابد و روابط اعضای خانواده سامان نمیپذیرد.[۴۶].
منابع
پانویس
- ↑ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِ رِجَالِكُمْ قُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ مِنْ شِرَارِ رِجَالِكُمُ الْبَهَّاتَ الْجَرِيءَ الْفَحَّاشَ» الکافی، ج۲، ص۲۹۲، ح۱۳.
- ↑ «أَيُّمَا امْرَأَةٍ آذَتْ زَوْجَهَا بِلِسَانِهَا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتْ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَيْلَهَا وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ حَمَلَتْ عَلَى جِيَادِ الْخَيْلِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ فِي أَوَّلِ مَنْ يَرِدُ النَّارَ وَ كَذَلِكَ الرَّجُلُ إِذَا كَانَ لَهَا ظَالِماً»؛ الفقیه، ج۴، ص۱۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۱۱، ح۲۵۴۵۵.
- ↑ غرر الحکم، ص۲۱۲، ح۴۱۰۹.
- ↑ تحف العقول، ص۳۱۹.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۲۲، ح۳.
- ↑ کنز العمال، ج۱۵، ص۹۱۵.
- ↑ الزهد، ص۸۷؛ بحار الأنوار، ج۶، ص۲۱۷، ح۹.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ص۵۲۲؛ مداراه الناس، ص۳۵.
- ↑ جامع الاخبار، ص۹۳؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۲۸۶.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ص۹۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ منیه المرید، ص٢١٢؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۶۳، ح۱۲.
- ↑ «و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
- ↑ الفقیه، ج۳، ص۴۴۰، ح۴۵۲۴.
- ↑ ر.ک: احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۰۴ - ۱۵۷؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۱۹۰ - ۲۸۸.
- ↑ غرر الحکم، ص۲۲۳، ح۴۴۹۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۶۰، ح۳.
- ↑ غرر الحکم، ص۲۱۴، ح۴۱۷۳.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ص۵۹۸.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۲۴، ح۴.
- ↑ مداراه الناس، ص۳۴.
- ↑ فتح الباری، ج۶، ص۴۱۹.
- ↑ وقعه صفین، ص۱۰۳.
- ↑ نهج البلاغه، کلام ۲۰۶، ص۳۲۳.
- ↑ «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ»؛ الصمت و آداب اللسان، ص۱۷۸؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۱۵.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ الصمت و آداب اللسان، ص۱۷۹؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۱۵.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۴۳۴.
- ↑ حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۵۶، ح۲.
- ↑ سنن ابی داود، ج۲، ص۳۷۸.
- ↑ «خَدَمْتُ النَّبِيَّ(ص) تِسْعَ سِنِينَ فَمَا أَعْلَمُهُ قَالَ لِي قَطُّ هَلَّا فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَا عَابَ عَلَيَّ شَيْئاً قَطُّ»؛ (مکارم الاخلاق، ص۱۶).
- ↑ «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار میکنند بیگمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.
- ↑ عیون الخبار، ج۲، ص۳۳، ح۶۳.
- ↑ غرر الحکم، ص۲۲۱، ح۴۴۳۸.
- ↑ جامع الخبار، ص۱۵۷؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۴۸، ح۳۴.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ح۶۱۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۳.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ص۶۱۵.
- ↑ کنز العمال، ج۳، ص۶۱۴.
- ↑ حلیة الأولیاء، ج۵، ص۱۱۹.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۴۴.
- ↑ غرر الحکم، ص۳۸۱، ح۸۶۲۷.
- ↑ غرر الحکم، ص۳۹۰، ح۸۹۵۸.
- ↑ غرر الحکم، ص۳۹۰، ح۸۹۴۵.
- ↑ غرر الحکم، ص۴۶۱، ح۱۰۵۶۵.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۴۳-۱۵۴