نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۲ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
ابن عبد البر درباره او گفته است: کدام فرد را میتوان والاتر از کسی دانست که رسول خدا(ص) او را سرور و سالار نامیده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبی) باد که انسانیبردبار، پروا پیشه و اندیشمند بود. ورع و تقوا و فضل و دانشش، او را به رها ساختن خلافت و دنیا واداشت تا به اجر و پاداش الهی دست یابد و خود فرمود: از آن زمان که به سود و زیان خود پی بردم، علاقهمند نبودم رهبریامت رسول خدا(ص) را به گونهای که حتی قطره خونی بر زمین بریزد، به دست گیرم[۱].
محمد بن اسحاق درباره امام حسن(ع) میگوید: پس از نبی اکرم در مجد و عظمت، کسی به رتبه امام حسن مجتبی(ع) نرسید[۴]. بیرون خانهاش فرشی برای امام گسترده میشد هرگاه حضرت از خانه خارج میشد و جلوس میفرمود به احترام آن بزرگوار هیچکس از آن مسیر عبور نمیکرد و بدینترتیب راه بسته میشد، امام(ع) به مجرّد اطلاع از این وضعیت به پا میخاست و وارد منزل میشد و آنگاه عبور و مرور مردم آغاز میشد. در راه مکه او را دیدم پیاده حرکت میکرد و در آن مسیر هرکس امام را مشاهده میکرد به احترامش از مرکب خود پیاده میشد و پای پیاده راه میپیمود حتی سعد بن ابیوقاص را دیدم به احترام او پیاده حرکت میکرد[۵].
محمد بن طلحه شافعی درباره آن حضرت گفته است: خداوند به وی هوشی فزاینده و سرشار عنایت کرد تا در مشکلاتی که فرا رویاش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو اندیشهای نافذ بخشید که به اصلاح پایه و ارکان آیین الهی بپردازد و وجود مبارکش را از انواع علوم و معارف آکنده ساخت[۶].
سبط ابن جوزی در مورد امام مجتبی میگوید: وی از برجستهترین انسانهای اهلکرم و بخشش و از اندیشهای درخشان برخوردار بود و رسول اکرم(ص) شدیدا به او عشق میورزید[۷].
↑وفي حديث أبي بكرة في ذلك: وإنه ريحانتي من الدنيا. ولا أسود ممن سماه رسول الله (ص) سيدًا، وكان (ع) حليمًا ورعًا فاضلا، دعاه ورعه وفضله إلى أن ترك الملك والدنيا رغبة فيما عند الله، وقال: والله ما أحببت منذ علمت ما ينفعني وما يضرني أن ألي أمر أمّة محمد (ص) على أن يهراق في ذلك محجمة دم. استیعاب، ج۱، ص۳۸۵، چاپ مصر ۱۳۸۰. اگر سلطنت و حکومت برای بهپاداری احکام الهی در زمین باشد، رها کردن آن را زهد و ورع نمیتوان دانست، اینکه امام حسن(ع) از خلافت و حکومت گذشت، چون مسئولیت شرعی امام در آن شرایط چنین اقتضایی داشت.
↑الحسن بن علي بن أبي طالب أبو محمد سبط سيدنا رسول اللهالگو:ص، وريحانته، وأحد سيدي شباب أهل الجنّة. مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۵.
↑الحسن بن علي بن أبي طالب (ع): أبو محمد، سبط رسول الله الگو:ص وريحانته وآخر الخلفاء بنصّه. تاریخ الخلفاء، ص۷۳.
↑محمد بن إسحاق في كتابه قال : ما بلغ أحد من الشرف بعد رسول الله ما بلغ الحسن. به مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۴۸ مراجعه شود.
↑كان يُبسط له على باب داره، فإذا خرج وجلس انقطع الطريق، فما مرّ أحد من خلق الله إجلالاً له ، فإذا علم قام ودخل بيته فمرّ الناس، ولقد رأيته في طريق مكّة ماشياً فما من خلق الله أحد رآه إلّا نزل ومشى، حتّى رأيت سعد بن أبي وقّاص يمشي.الحسن المجتبی، ص۱۳۹، به نقل از مناقب، ج۲، ص۱۴۸.
↑كان اللّه عزّ وجلّ قد رزقه الفطرة الثاقبة في إيضاح مراشد ما يعانيه، ومنحه الفطنة الصائبة لإصلاح قواعد الدين ومبانيه، وخصّه بالجبلة التي درت لها أخلاف مادّتها بصور العلم. مطالب السئوول، ص۶۵.
↑كان من كبار الأجواد؛ و له الخاطر الوقاد، و كان رسول الله (ص) يحبّه حبّاً شديداً. تذکرة الخواص، ص ۶۵.
↑الحسن بْن عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب بْن عَبْد المطلب بن هاشم بْن عبد مناف، القرشي الهاشمي، أَبُو مُحَمَّد، سبط النَّبِيّ الگو:ص وأمّه فاطمة بِنْت رَسُول اللَّهِ الگو:ص، سيدة نساء العالمين، وهو سيد شباب أهل الجنة، وريحانة النَّبِيّ الگو:ص وشبيهه، سماه النَّبِيّ الگو:ص الحسن، وعقّ عنه يَوْم سابعه، وحلّق شعره، وأمر أن يتصدّق بزنة شعره فضّة، وهو خامس أهل الكساء. اسد الغابه، ج۲، ص۹.