نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۰ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
فرق بین علایم ظهور با اشراط الساعة چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
علائم به معنای نشانهها، به اموری گفته میشود که نمایانگر مقصود و مطلوب هستند. و مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم (ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی(ع) را میدهد.[۱]
“اشراط” جمع “شرط” به معنای نشانه و سرآغاز است. و اشراط الساعة یعنی نشانههای آن،[۲] "الساعه" به بخشی از بخشهای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن در اینجا قیامت است به جهت اینکه وقوع آن ناگهانی است و یا اینکه طول آن نزد خداوند مانند ساعتی از ساعات بندگان است.[۳] اشراط الساعة یعنی نشانههای قیامت.[۴] پس از سپری شدن عصر ظهور، فرجام تاریخ فرا میرسد و بساط دنیا درهم ریخته و قیامت برپا میگردد و پیش از حادث شدن قیامت، نشانههایی ظاهر میشود که از بروز قیامت خبر میدهد، این نشانهها در فرهنگ اسلامی اشراط الساعه نامیده شدهاند.[۵] خداوند میفرماید:[۶]﴿﴿فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا﴾﴾[۷] در روایات[۸] "اشراط الساعه"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثترسول اکرم (ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد.[۹]
باید توجه داشت که در برخی از منابع برخی علائم به عنوان علائم ظهور معرفی شدهاند اما برخی دیگر به عنوان اشراط الساعه مانند نزول حضرت عیسی، دجال و... که معمولا به عنوان علائم ظهور معرفی شدهاند اما در منابع اهل سنت از نشانههای قیامت دانسته شدهاند.[۱۰] دلیل این اشتباه میتواند چند امر باشد مانند:
واژۀ الساعه در برخی روایات به ظهور امام مهدی تاویل شده لذا راه برای احادیث اشراط الساعه هم باز شده است.[۱۱]
تعبیرات برخی احادیث که زمان ظهور نزدیک قیامت است، زمینۀ اشتباه میان دو علامت شده است مانند:[۱۲] «اگر یک روز از دنیا هم باقی نمانده باشد مهدی خواهد آمد.» و حال آنکه مراد این روایات قطعی بودن ظهور است.[۱۳]
نزدیک بودن و تشابه الفاظ قیام و قیامت و قائم با همدیگر دلیلی دیگر بر خلط علائم ظهور با نشانههای قیامت است.[۱۴]
نتیجه گیری
بنابراین ماهیت علایم ظهور با اشراط الساعة متفاوت است؛ زیرا علایم ظهور، نشانههایی برای ظهورامام مهدی (ع) است، ولی اشراط الساعة نشانههایی برای قیامت است.[۱۵] البته باید توجه کرد تمام نشانههای ظهور پیش از برپایی قیامت واقع خواهد شد لذا آنچه در طول غیبت کبری واقع میشود بهطور طبیعى پیش از برپایى قیامت واقع شده و در نتیجه از نشانههاى قیامت است. بر این اساس، همه نشانههاى ظهور، بهگونهاى نشانههاى قیامت هم هستند، ولى همه نشانههاى قیامت، نشانههاى ظهور نمىتوانند باشند.[۱۶]
با انتخاب "ادامه مطلب" از پاسخها ودیدگاههای متفرقه ذیل بهرهمند شوید:
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«نزول حضرت عیسی(ع) و ظهور دجال - که به عنوان نشانه ظهورمهدی(ع) شهرت دارند - در غالب منابع اهل سنت، نشانه قیامت معرفی میشوند[۱۷]. شیخ مفید، طلوع خورشید از مغرب، فرو رفتن زمینی در مشرق و مغرب را ذیل نشانههای ظهور آورده[۱۸]؛ ولی این سه، در احادیث اهل سنت، از نشانههای قیامت به شمار میروند[۱۹]. همچنین در موضوع نشانههای ظهور، از ترکان و رومیان سخن به میان آمده که در منابع اهل سنت، به عنوان نشانههای قیامت یاد میشود[۲۰]. مطالعه احادیث علائم ظهور و در کنار آن، احادیث اشراط الساعه، به خوبی نشانگر شباهت آن دو دسته اخبار به یکدیگر است. علت این امر را در چند مطلب میتوان جستجو کرد: یکی این که در برخی احادیث، کلمه "الساعه" به ظهورمهدی(ع) تأویل شده[۲۱] و راه استفاده احادیث، اشراط الساعه برای نشانههای ظهور، باز شده است. یکی از نویسندگان معاصر، احادیث اشراط الساعه را در باب علائم ظهور آورده و سپس مینویسد: "از آن جا که در برخی از روایات، الساعه به ظهور حضرت تأویل شده، روایات اشراط الساعه را به نشانههای ظهور تفسیر کردیم"[۲۲].
تعبیراتی که در برخی احادیث وارد شده، این تصور را ایجاد کرده که زمان ظهورمهدی، نزدیک زمان برپایی قیامت است. به نظر میرسد احادیثی با این مضمون که: "اگر یک روز از دنیا هم باقی نمانده باشد، مهدی خواهد آمد" یا "قیامت برپا نمیشود مگر این که مردی از اهل بیت من قیام میکند"[۲۳]، زمینهای برای آمیختن نشانههای ظهور با اشراط الساعه شده باشد. در صورتی که مراد از این احادیث، تأکید بر قیام مهدی و قطعی بودن آن است، نه این که این حرکت، نزدیک به قیامت یا آخرین روزهای جهان رخ میدهد.
ارتباط امام مهدی(ع) با پایان تاریخ است. آدمیان با هر دین و آیینی، معتقدند که پایان درخشان تاریخ، همراه با ظهور منجی عدالتگستر است و پایان قیام هم با قیامت است. به نظر میرسد که این ذهنیتها باعث شده باشد برخی راویان یا محدثان نیز در نقل معنا تسامح کرده و به خاطر مرادف دانستن اشراط الساعه با علائم ظهور، آن دو را به جای یکدیگر به کار برده باشند.
نزدیک بودن الفاظ قیام و قیامت و قائم با همدیگر و هممعنا بودن آنهاست. مثلًا نعمانی، روایتی از امیر مؤمنان(ع) آورده که با عبارت " لَا تَقُومُ الْقِيَامَةُ حَتَّى تُفْقَأَ عَيْنُ الدُّنْيَا وَ تَظْهَرَ الْحُمْرَة"[۲۴] آغاز میشود. یعنی قیامت به پا نمیشود مگر آن که نشانههایی از جمله سرخی در آسمان محقق شود؛ اما مرحوم مجلسی، همین حدیث را با عبارت " لَا يَقُومُ الْقَائِمُ حَتَّى ..." آورده است[۲۵]. این گونه تشابه و تصحیفات میتواند دلیلی دیگر بر خلط علائم ظهور، با نشانههای قیامت باشد»[۲۶].
«"اشراط" جمع "شرط" به معنای علامت و "الساعه" یکی از نامهای قیامت است. این ترکیب تنها یکبار در قرآن به کار رفته[۲۷] و مقصود از آن نشانههای قیامت است. یکی از مطالبی که با موضوع علائم ظهور ارتباط نزدیک دارد، روایاتی است که درباره نشانههای قیامت سخن میگوید. در بسیاری از منابع روایی اهل سنت و برخی جوامع حدیثی شیعه، نشانههای ظهورمهدی (ع) با علامتهای نزدیک شدن و برپایی قیامت آمیخته و برخی نشانههایی که به علائم ظهور مشهورند نشانه قیامت دانسته شده است. حتی گاهی از اصل ظهورمهدی به عنوان علامت قیامت یاد میشود. بهطور کلی صاحبان جوامع حدیثی اهل سنت بابی با عنوان "اشراط الساعه" گشودهاند و در دورههای متأخر کتابهای مستقلی با همین عنوان عرضه شدهاند[۲۸]. در اینجا به مقایسه مواردی از این علامتها در منابع دو فرقه میپردازیم: نزول حضرت عیسی (ع) و ظهوردجال که به نشانه ظهورمهدی (ع) شهرت دارند، در غالب منابع اهل سنت نشانه قیامت معرفی میشوند[۲۹]. شیخ مفیدطلوع خورشید از مغرب، فرو رفتن زمینی در مشرق و مغرب را ذیل نشانههای ظهور آورده است[۳۰]، ولی این سه در احادیث اهل سنت از نشانههای قیامت به شمار میروند[۳۱]. همچنین در موضوع نشانههای ظهور از ترکان و رومیان سخن به میان آمده است که در منابع اهل سنت به عنوان نشانههای قیامت یاد میشود[۳۲]. مطالعه روایات علائم ظهور و در کنار آن احادیث اشراط الساعه به خوبی نشاندهنده شباهت آن دو دسته اخبار به یکدیگر است. علت این امر را در چند مطلب میتوان جستوجو کرد: یکی اینکه در برخی روایات کلمه "الساعه" به ظهورمهدی (ع) تأویل شده[۳۳] و راه استفاده روایات اشراط الساعه برای نشانههای ظهور باز شده است. یکی از نویسندگان معاصر احادیث اشراط الساعه را در باب علائم ظهور آورده، مینویسد: "از آنجا که در برخی از روایات، الساعه به ظهور حضرت تأویل شده روایات اشراط الساعه را به نشانههای ظهور تفسیر کردیم"[۳۴]. دوم، تعبیرهای برخی روایات این تصور را ایجاد کرده که زمان ظهورمهدی نزدیک زمان برپایی قیامت است. به نظر میرسد احادیثی با این مضمون که: "اگر یک روز از دنیا هم باقی مانده باشد مهدی خواهد آمد" یا "قیامت برپا نمیشود مگر اینکه مردی از اهل بیت من قیام میکند"[۳۵] زمینهای برای آمیختن نشانههای ظهور با اشراط الساعه شده باشد. در صورتی که مراد از این احادیث تأکید بر قیام مهدی و قطعی بودن آن است نه اینکه این حرکت نزدیک به قیامت یا آخرین روزهای جهان رخ میدهد. سوم، ارتباط مهدی با پایان تاریخ است. همه انسانها با هر دین و آیینی معتقدند پایان درخشان تاریخ با ظهورمنجیعدالتگستر همراه است و پایان قیام هم با قیامت است. به نظر میرسد این ذهنیتها باعث شده است برخی راویان یا محدثان نیز در نقل معنا تسامح کرده و به خاطر مرادف دانستن اشراط الساعه با علائم ظهور آن دو را به جای یکدیگر به کار برند. چهارم، نزدیکی الفاظ و معانی قیام و قیامت و قائم نیز میتواند دلیلی دیگر بر خلط علائم ظهور با نشانههای قیامت باشد. چنانکه در ابتدای حدیثی از کتاب الغیبة میخوانیم: " لَا تَقُومُ الْقِيَامَةُ حَتَّى" یعنی قیامت به پا نمیشود مگر نشانههایی محقق شود. در نسخهای از این کتاب به جای "القیامه" واژه "القائم" وجود دارد[۳۶]»[۳۷].
«بر پایه مستندات اسلامی، در روند تسلسل تاریخی حوادث عظیم جهانی، نخست انقلاب مصلح کل حضرت اباصالح المهدی (ع) رخ میدهد و در پی آن دولت کریمه مهدوی شکل میگیرد و آنگاه پس از سپری شدن عصر طلایی ظهور، فرجام تاریخ فرا میرسد و بساط دنیا درهم ریخته و قیامت برپا میگردد و پیش از حادث شدن قیامت، نشانههایی ظاهر میشود که از بروز قیامت خبر میدهد، این نشانهها در فرهنگ اسلامی ما "اشراط الساعه" نامیده شدهاند (اشراط جمع "شَرَط" به معنای "علامت" است).
خداوند سبحان میفرماید: ﴿﴿ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا﴾﴾[۳۸]؛ "آیا کافران جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانههای آن پدید آمده است؟"
حال این که نشانههای بروز قیامت یا "اشراط الساعه" چه اموری هستند، بحثی است که در ادامه و ضمن بیان "نکات" مربوط به علائم ظهور بدان خواهیم پرداخت. به هر روی باید توجه کرد که هر دو واقعه "ظهور حضرت بقیة الله الأعظم (ع)" و "پدیدار شدن رستاخیز" در مقطع تاریخی موسوم به "آخر الزمان" صورت میپذیرد و احتمال اشتباه شدن آنها میرود. بر این پایه لازم است با هوشیاری کامل، آنها را شناسایی نموده و از یکدیگر تفکیک کرد و از درهم آمیختن و جابجایی آنها - خطایی که برخی از نویسندگان بدان مبتلا شدهاند - دوری گزید.
«"أشراط" جمع"شَرَط" به معنای نشانه[۳۹] یا سرآغاز یک چیز است و "الساعه" به بخشی از بخشهای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن در این جا قیامت است؛ به جهت اینکه وقوع آن ناگهانی است و یا اینکه طول آن نزد خداوند مانند ساعتی از ساعات بندگان است[۴۰]. پس مراد از "اشراط الساعه"، نشانههایی است که پیش از قیامت یا در آستانه آن، پدید میآید. واژه "اشراط" در قرآن، فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر"الساعه" به کار رفته است[۴۱].
در روایات "اشراط الساعه"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و البته همه آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست. علاوه بر واژه "اشراط" از واژههایی چون "علامات" نیز برای نشانههای قیامت استفاده شده است[۴۲].
در منابع اهل سنت روایات فراوانی درباره نشانههای قیامت نقل شده است[۴۳]. بخاری در صحیح خود از حذیفه نقل کرده است: ما در حال گفت وگو بودیم که رسول خدا (ص) حاضر شد و فرمود: از چه سخن میگویید؟ گفتیم از قیامت؛ فرمود: "انها لَن تَقُوم حتی تَرَونَ قبلَها عشر آیاتٍ فَذَکر الدُخان والدجال والدابهَ و طلوعَ الشمسِ من مغربِها و نزولَ عیسی بن مریم (ع) و یأجوجَ و مأجوجَ و ثلاثه خسوفٍ: خَسفٌ بالمشرقِ و خسفٌ بالمغرب و خَسفٌ بجزیره العرب و آخر ذلک نار تَخرُج من الیَمن تَطردُ الناسَ الی مَحشَرهم"[۴۴]؛ قیامت آشکار نمیشود، مگر اینکه ده نشانه پیش از آن ببینید: دود، دجال، جنبنده، طلوع خورشید از سمت مغرب، نزول عیسی (ع)، یأجوج و مأجوج، لرزش زمین در مشرق و مغرب و در جزیره العرب و آخرین نشانه آتشی است که از سوی یمن آشکار شود و مردم را به سوی محشر سوق دهد. آن حضرت در روایت دیگری درباره نشانههای قیامت میفرماید:"عَشْرٌ قَبْلَ الساعَهِ لَا بُد مِنْهَا السفْیَانِی وَ الدجالُ وَ الدخَانُ وَ الدابهُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی (ع)وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ إِلَی الْمَحْشَرِ"[۴۵]؛ به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی، دجال، پیدا شدن دود، جنبنده، خروج قائم (ع)، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن عیسی (ع)، فرو رفتن [در زمین] در ناحیه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزیرهالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر میخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر راهنمایی میکند. از آنجایی که روایات مربوط به نشانههای قیامت، در منابع اسلامی بهویژه اهل سنت گستره بسیار وسیعی را به خود اختصاص داده و بررسی همه آنها فرصتی فراختر را میطلبد، در اینجا مبنای درس را بر روایت نقل شده از شیخ طوسی قرار میدهیم.
بنابراین میتوان مجموعه "اشراط الساعه" را بویژه از نگاه منابع شیعی به دو بخش تقسیم کرد:
تحولات انسانی که در حلقه پایانی زندگی دنیا رخ میدهد و عبارت است از: خروج سفیانی، دجال، جنبنده، خروج قائم و فرود آمدن حضرت عیسی.
دگرگونیهای کیهانی که به فروپاشی نظام دنیا و ظهور قیامت میانجامد که عبارت است از: پیدا شدن دود، طلوع خورشید از مغربِ آن، فرو رفتن [در زمین] در ناحیه مشرق، فرو رفتن در منطقه جزیرهالعرب و آتش عدن[۴۶][۴۷].
در روایات [۴۸] بویژه احادیث اهل سنت بر تحولات اجتماعی و دگرگونیهای کیهانی که پیش از قیامت واقع میشود، "اشراط الساعه" اطلاق شده است[۴۹]. بنابراین برخی از نشانهها، به ظهور[۵۰] و برخی به قیامت [۵۱]، اختصاص دارند و برخی نیز در هر دو مشترکاند[۵۲].
در روایات "اشراط الساعة"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثت رسول اکرم(ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و البته همۀ آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست.
علاوه بر واژه "اشراط" از واژههایی چون "علامات" نیز برای نشانههای قیامت استفاده شده است [۵۳]. در منابع اهل سنت روایات فراوانی دربارۀ نشانههای قیامت نقل شده است[۵۴]. بخاری در صحیح خود از حذیفه نقل کرده است: ما در حال گفت و گو بودیم که رسول خدا(ص) حاضر شد و فرمود: از چه سخن میگویید؟ گفتیم از قیامت؛ فرمود: "قیامت آشکار نمیشود، مگر اینکه ده نشانه پیش از آن ببینید: دود، دجال، جنبنده، طلوع خورشید از سمت مغرب، نزول حضرت عیسی(ع)، یأجوج و مأجوج، لرزش زمین در مشرق و مغرب و در جزیزة العرب و آخرین نشانه آتشی است که از سوی یمن آشکار شود و مردم را به سوی محشر سوق دهد"[۵۵].
آن حضرت در روایت دیگری دربارۀ نشانههای قیامت میفرماید:"به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی، دجال، پیدا شدن دود، جنبنده، خروج قائم(ع)، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن عیسی(ع)، فرو رفتن در زمین در ناحیۀ مشرق و فرو رفتن در منطقه جزیرة العرب و آتشی که از انتهای عدن برمیخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر راهنمایی میکند"[۵۶].
بر این اساس میتوانیم "اشراط الساعة" را سلسلهای از حوادث اجتماعی و طبیعی بدانیم که از زمان بعثت رسول اکرم(ص) آغاز، و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و همه آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست[۵۹].
«بهمعناى "نشانههاى برپایى قیامت" است. در منابع روایى، از برخى نشانههاى ظهور، به عنوان نشانههاى برپایى قیامت یاد شده است. مانند: خروج دجّال، اشکار شدن خورشید در ناحیه مغرب، نزول عیسى (ع) از آسمان و... پیامبر (ص) مىفرمایند: "ده چیز، پیش از برپایى قیامت، ناگزیر رخ خواهد داد: خروج سفیانى و دجال، پیدا شدن دود و چهارپا، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب و فرود آمدن عیسى (ع) از آسمان، فرورفتن (در زمین) در ناحیه مشرق و فرورفتن در منطقه جزیرة العرب، اتشى که از انتهاى عدن برمىخیزد و مردمان را به سوى صحراى محشر مىکشاند"[۶۰]. برابر این حدیث، خروج سفیانى و دجال، طلوع خورشید از مغرب و... از نشانههاى قیامت است و حال آنکه در روایات دیگر، آنها به روشنى از نشانههاى ظهور معرفى شدهاند. البته همه این رخدادها که از وقوع آنها خبر داده شده، چه بهعنوان نشانههاى ظهور و چه بهعنوان نشانههاى قیامت، پیش از برپایى قیامت -هرچند با فاصله زیاد- واقع خواهند شد. با این حساب، آنچه در طول دوره غیبت کبرى واقع شود، بهطور طبیعى پیش از برپایى قیامت واقع شده و در نتیجه از نشانههاى قیامت است[۶۱]. بر این اساس، همه نشانههاى ظهور، بهگونهاى نشانههاى قیامت هم هستند، ولى همه نشانههاى قیامت، نشانههاى ظهور نمىتوانند باشند، زیرا ممکن است برخى از آنها پس از ظهور حضرت مهدى (ع) واقع شوند[۶۲].
«علایم از واژه عَلَم و به معنای نشانههاست که برای ظهور حضرت مهدی (ع) است و احادیثی با عنوان همین موضوع در کتابها آماده است. اما اشراط جمع شرط به معنای نشانه و سرآغاز است. اهل لغت میگویند: اولین ستاره بهاری را شَرَط میگویند؛ لذا سرآغاز هر چیزی را شَرَط نامیدهاند و اشراط الساعة یعنی نشانههای آن[۶۶] الساعة به معنای قیامت و رستاخیز است. اشراط الساعة یعنی نشانههای قیامت که کتابهایی با همین عنوان وجود دارد. یکی از مشهورترین آنها کتاب اشراط الساعة، تألیف بزرنجی، متوفای ۱۱۰۳ است.
بنابراین ماهیت علایم ظهور با اشراط الساعة متفاوت است؛ زیرا علایم ظهور، نشانههایی برای ظهور امام مهدی (ع) است، ولی اشراط الساعة نشانههایی برای قیامت است که در سوره شمس تعدادی از آنها ذکر شده است: ﴿﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ*وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ﴾﴾[۶۷]»[۶۸].
↑﴿﴿ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ﴾﴾؛ پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا میرسد؟ و به راستی نشانههای آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟؛ سوره محمد، آیه: ۱۸.
↑نام تعدادی از این کتابها در گفتار اول از فصل اول گذشت.
↑ر.ک: مسند احمد، ج ۴، ص ۶؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۶۴ و ۶۶۶ و ابن حماد، الفتن، ص ۳۵۶. این روایات به شمارههای ۸۱ و ۸۲ در گفتار چهارم فصل دوم آمده است.
↑جایگاه این بحث در میان اهل سنت سبب شده تا شمار قابل توجهی از آثار روایی آنان با همین عنوان و عنوانهای مشابه آن نام گذاری شود. نک: اشراط الساعه اثر مجدی سید ابراهیم، اشراط الساعه نوشته خالد الغامدی، اشراط الساعه الکبری تألیف البنکانی، اشراط الساعه و امور الآخره نگاشته محمد بن احمد کنعان، الموسوعه فی الفتن و الملاحم و اشراط الساعه، نوشته محمد احمد مبیض، صحیح الفتن و اشراط الساعه، اثر ابو انس صدیق، علامات القیامه و اشراطها اثر الجمیلی و نهایه العالم و اشراط الساعه نوشته منصور عبدالحکیم فقط بخشی از آثار با این عنوان است.
↑ با توجه به جایگاه و اهمیت این بحث برخی از بزرگان بخش مستقلی از کتاب خود را با این عنوان یاد کردهاند: روضة الواعظین، ج۲، ص۴۸۴، با عنوان «مجلس فی ذکر اشراط الساعة»؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۶۶، با عنوان "الباب السادس عشر فی اشراط الساعة"؛ بحار الانوار، ج۶، ص۲۹۵، با عنوان «باب اشراط الساعة و قصة یأجوج و مأجوج».
↑المصنف، ج ۱۱، ص ۲۷۴؛ مسند، ص ۲۴۸؛ المصنف، ج ۸، ص ۲۶۷؛ کتاب الاوائل، ص ۱۱۴؛ السنن الکبری، ج ۱، ص۲۵۵؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۲۹۶.
↑جایگاه این بحث در میان اهل سنت سبب شده تا شمار قابل توجهی از آثار روایی آنان با همین عنوان و عنوانهای مشابقه آن نامگذاری شود. نک: اشراط الساعة اثر مجدی سید ابراهیم، اشراط الساعة نوشته خالد الغامدی، اشراط الساعةالکبری تألیف البنکانی، اشراط الساعة و امور الآخرة نگاشته محمد بن احمد کنعان، الموسوعه فی اللفتن و الملاحم و اشراط الساعة، نوشته محمد احمد مبیض، صحیح الفتن و اشراط الساعة، اثر ابو انس صدیق، علامات القیامة و اشراطها اثر الجمیلی و نهایة العالم و اشراط الساعة نوشته منصور عبدالحکیم فقط بخشی از آثار با این عنوان است.
↑ ر.ک: صنعانی، المصنف، ج ۱۱، ص ۲۷۴؛ علی بن جعد، مسند، ص ۲۴۸؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۲۶۷؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص ۱۱۴؛ نسائی، السنن الکبری، ج ۱، ص ۲۵۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۲۹۶