نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۹ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«اهل سنت در این که مهدی موعود از نسل پیامبر و از فرزندان زهرای اطهر است و اینکه زمین را پر عدل و داد میکند، پس از آنکه پر از جور و ستم شده باشد و اینکه عیسی مسیح(ع) از آسمان نازل شده و پشت سر آن حضرت نماز میخواند، و اینکه مردم در عصر آن حضرت در رفاه زندگی میکنند و اینکه مهدی حسینی بوده از نسل امام حسین است تردیدی نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای امام حسین، او را میشناسند و به دلیل روایات متواتری که در این باب از پیامبر(ص) وارد شده، ابداً نسبت به وجود آن حضرت به خود تردید راه نمیدهند، گرچه اکثر آنها انکار میکنند که آن حضرت پسر بلاواسطه امام عسکری و خلیفه دوازدهم رسول خدا(ص) باشد به دلیل شبهات واهی که دارند (از قبیل اینکه پنجساله چگونه به مقام امامت میرسد و یک انسان چگونه این همه عمر میکند و...) با شیعه در شخص امام عصر همعقیده نیستند، ولی در اصل مهدویت و اینکه آن موعود ملل، حضرت مهدی است، بحثی ندارند. در این مورد، روایات بسیاری را نقل کرده و بسیاری از آنها ادعای تواتر[۱] آن روایات را دارند، به عنوان مثال، حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی متوفای سال ۶۵۸ (ه.ق) در کتاب البیان خود میگوید: "تَوَاتَرَتِ الأَخْبَارُ واسْتَفَاضَتْ بِكَثْرَةِ رُوَاتِهَا عَنِ الْمُصْطَفَى (ص) فِي أَمْرِ الْمَهْدِيِّ"[۲]؛ احادیث پیامبر اکرم(ص) درباره مهدی (ع) به دلیل راویان بسیاری که دارد به حد تواتر رسیده است. ابن حجر عسقلانی شافعی متوفای سال ۸۵۲ ه.ق، در کتاب "فتح الباری" که در شرح "صحیح بخاری" نوشته است، در این مورد میگوید: "تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارُ بِأَنَّ الْمَهْدِيَّ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَنَّ عِيسَى (ع) سَيَنْزِلُ وَ يُصَلِّي خَلْفَهُ"[۳]؛ اخبار متواتر رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی (ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدی نماز خواهد خواند. به دلیل همین عقیده است که قاضی محمد شوکانی یمنی، رساله خود را "التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح" نامیده است و در این باره میگوید: "...وَ جَمِيعُ مَا سُقْنَاهُ بَالِغٌ حَدَّ التَّوَاتُرِ، كَما لا يَخْفَى عَلى مَنْ لَهُ فَضْلُ اطِّلاعٍ فَتَقَرَّرَ بِجَمِيعِ مَا سُقْناهُ اَنَّ الْأَحَادِيثَ الْوَارِدَة فِي الْمَهْدِيِّ اَلْمُنْتَظَرِ مُتَوَاتِرَةٌ"[۴]؛ به جز اینها عالمان دیگر اهل سنت نیز اخبار وارده در مورد حضرت مهدی را متواتر معرفی کردهاند[۵]. مرحوم علامه مجلسی در بحار از مرحوم اربلی در کشف الغمه نقل میکند که او از حافظ ابونعیم اصفهانی، صاحب کتاب "حلیة الاولیاء" و "اربعین" نقل میکند که این عالم بزرگ سنی، چهل حدیث را با سند از پیامبر(ص) در مورد حضرت مهدی (ع) جمع و نقل کرده، کتاب "اربعین" را نوشته است که مرحوم اربلی از آنجا و مرحوم علامه مجلسی در بحار از کشف الغمه اربلی تمام چهل حدیث را نقل کرده که همگی از پیامبر(ص) و در مورد وجود و زندگی و حکومت و مشخصات فردی آن حضرت است[۶]. این موضوع، که مسأله مهدی (ع) مسألهای اسلامی و قطعی است به قدری مسلّم و مشهور بود که حتی لغتنویسان و واژهشناسان اهل سنت نیز در ذیل کلمه "مهدی" آن را مطرح کردهاند؛ به عنوان مثال جمال الدین، ابن منظور افریقی مصری، متوفای سال ۷۱۱ ه.ق، در لغتنامه بزرگ و معتبر خویش "لسان العرب" چنین میگوید: "المَهْدِيُّ: الَّذي قَد هَداهُ اللهُ إِلَى الحَقِّ، وَ قَدِ اسْتُعْمِلَ فِي الأَسماءِ، حَتّى صارَ كَالأَسماءِ الغالِبَةّ وَ بِهِ سُمِّيَ المَهْدِيُّ، الَّذي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ (ص)، أَنَّهُ يَجِيءُ في آخِرِ الزَّمانِ"[۷]. همچین محدث و ادیب واژهشناس معروف عرب، مجد الدین ابن اثیر شافعی متوفای ۶۰۶ ه.ق، در کتاب "النهایه" و مرتضی زبیدی حنفی متوفای سال ۱۲۰۵ ه.ق، در فرهنگ "تاج العروس" به این موضوع اشاره کردهاند، لکن زیبدی در آخر، این جمله دعا را نیز افزوده است که: "جَعَلَنَا اللّٰهُ مِنْ أَنْصَارِهِ"؛ یعنی خداوند ما را از جمله یاران مهدی قرار دهد.
اینها و دهها کتاب دیگر اختصاصاً در مورد وجود حضرت مهدی منتظر نوشته شد. برای آگاهی بیشتر به اخباری که اهل سنت در مورد وجود مهدی موعود نقل کردهاند، علاوه بر اینها میتوانید به کتابهای: بحارلانوار، ج ۵۱ و منتخب الاثر و... مراجعه کنید که از کتب آنها نقل کردهاند. بنابراین، اهل سنت نیز همانند شیعه به وجود مهدی موعود معتقدند»[۱۰].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«سوء استفاده از عنوان مهدی و مهدویت در عصر عباسیان رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای اموی نیز با این نام مورد خطاب شاعران قرار گرفته یا حتی لقب داده شدهاند. گروهی عمر بن عبدالعزیز را مهدی دانستهاند[۱۱]. مسعودی میگوید: سلیمان بن عبدالملکمهدی لقب داشت[۱۲] و جریر و فرزدق هم در شعر خود او را مهدی خطاب کردهاند[۱۳]. حارث بن سریج را نیز که علیه امویان در خراسان قیام کرد مدعی مهدویت دانستهاند[۱۴]. در آستانه سقوط پادشاهی بنی امیه، فرزندان علی بن عبدالله بن عباس و دعوتگران آنان برای همراه کردن مردم با خود کاملا از عنوان مهدی بهرهبرداری کرده و مبارزه او با ظلم و ایجاد عدالت را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از ابن عباس نقل کردند که مهدی و منصور و سفاح از ما هستند و همو گفته است که حسن و حسین (ع) گمان میکنند مهدی از نسل آنان است؛ اما بدانید که سفاح و منصور و [[امام مهدی از فرزندان من هستند[۱۵]. مسعودی میگوید: سفاح ابتدا مهدی لقب داشت[۱۶] و یعقوبی شعری آورده که در آن سفاح، مهدیبنی هاشم خطاب شده است[۱۷]. هنگامی که مردم با سفاح بیعت کردند عمویش داوود بن علی بر منبر گفت: خلافت در دست ماست تا آن را به عیسی بن مریم تسلیم کنیم [۱۸] و آنگاه که عمر سفاح رو به پایان بود و از فتح سند و آفریقا خبردار شد گفت: شنیدهام وقتی سند و آفریقا گشوده شود قائم آل محمد (ص) خواهد مرد[۱۹]. این از موارد نادری است که کلمه قائم آل محمد (ص) بر غیر از امام دوازدهمشیعیان اطلاق شده است. جالبتر آنکه در روایات ملاحم و گاه آنچه به عنوان علائم ظهور رواج داده میشود، میخوانیم که رسول خدا (ص) فرمود: در آخر الزمان و هنگام آشکار شدن فتنهها، مردی از اهل بیت من خروج میکند که به او سفاح گفته میشود[۲۰]. ابو دلامه شاعر در شعری خطاب به ابو مسلم گفته است: "آیا قصد خیانت در دولت مهدی را داشتی؟!"[۲۱]. لقب مهدی برای سومین خلیفه عباسیان نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن رسول خدا: "مهدی هم نام و هم کنیه من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام فرزند من است" را اینگونه تحریف کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است"[۲۲]. چون نام و نسب این مهدی "محمد بن عبدالله" بود. شاید هم بنی حسن آن را برای محمد بن عبداللهنفس زکیه ساختند. درباره پنجمین خلیفه عباسی هم تعبیر مهدی آمده و ابو العتاهیه خطاب به هارون الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و هدایت گرفته شدهاند: یکی رشید و دیگری مهدی"[۲۳]. از خلفا که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و مهدویت افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای راوندیه درباره ابو مسلم خراسانی[۲۴] یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و حسین بن منصور حلاج در سال ۳۰۹ ق[۲۵]»[۲۶].
«اهل سنت در اینکه مهدی موعود (ع) از نسل پیامبر (ص) و از فرزندان زهرای اطهر (س) است و اینکه زمین را از عدل و داد پر میکند، پس از آنکه از جور و ستم پر شده باشد، اینکه عیسی مسیح (ع) از آسمان نازل شده و در پشت سر آن حضرت نماز میخواند، و اینکه مردم در عصر آن حضرت در رفاه زندگی میکنند و اینکه مهدی، حسینی بوده و از نسل امام حسین (ع) است، تردید نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای امام حسین (ع) او را میشناسند و به دلیل روایات متواتری که در این باب از پیامبر (ص) وارد شده، ابداً نسبت به وجود آن حضرت به خود تردید راه نمیدهند. اگرچه بیشتر آنها انکار میکنند که آن حضرت پسر بلاواسطه امام حسن عسکری (ع) و خلیفه دوازدهم رسول خدا (ص) باشد، به دلیل شبهات واهی که دارند (از قبیل اینکه پنجساله چگونه به مقام امامت میرسد و انسان چگونه میتواند اینهمه عمر کند) با شیعه در شخص امام عصر (ع) همعقیده نیستند؛ ولی در اصل مهدویت و اینکه آن موعود ملل، حضرت مهدی (ع) است بحثی ندارند[۲۷].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ مقصود از خبر متواتر خبری است که راویان آن در هر عصر در حدی هستند که تواطیء، و اجتماعشان بر کذب بهطور عادی محال باشد، لذا حدیث متواتر قطعی الثبوت است، مخصوصاً رواة احادیث حضرت مهدی به گونهای هستند که اجتماعشان ابداً امکان نداشت. زیرا بعضی مکی و بعضی مدنی، کوفی، بصری، بغدادی، رازی قمی، شیعی، سنی، اشعری و معتزلی بودند و بعضی در اوائل عصر اول و بعضی در اعصار بعدی بودند.
↑همه احادیثی که آوردهایم به حد تواتر میرسد، چنانکه بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین، با توجه به همه احادیث مذکور، مسلّم گشت که احادیث رسیده درباره مهدی منتظر متواتر است؛ منتخب الاثر، ص ۴-۵.
↑ صاحب منتخب الاثر در پاورقی ص ۳ تا ۶ از بسیاری از دانشمندان اهل سنت ادعای تواتر اخبار در مورد وجود مهدی را نقل کرده است.
↑مهدی کسی است که خداوند راه حق را به او نشان داده است، این کلمه (که از نظر دستوری وصف است)، به صورت اسم به کار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذاری کردهاند) تا جایی که عَلَم بِالغَلَبه شده است و همین کلمه مهدی، نام آن کسی است که پیامبر (ص) مژده داده است که در آخرالزمان میآید؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۷۸۷.
↑"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.
↑ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنانکه لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آنکه به دلیل خونریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).
↑"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).
↑ممکن است شباهت دو روایت: "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.
↑"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).