نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۳ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
سرشت همه انسانها رو سوی کمال دارد و از هرگونه نقص نیز به دور است. این میل به کمال و دوری از نقص سرمنشأ تمام حرکات و تلاشهای آدمیان است. اما انسانها در کمالطلبی خویش ممکن است به اشتباه بیفتند و چیزی را کمال بپندارند که در واقع کمال مطق نیست، از اینرو نمیتوانند به مسیری درست رهنمون شوند. سعادت و نیکبختیانسانها نیز تشخیص درست ان کمال مطلوب است. برای مثال بیشتر انسانها از مرگ میترسند، چون نسبت به مرگ اطلاع کافی ندارند و مرگ را نقص و نابودی میپندارند و بنابر فطرت خویش از نقص دوری میجویند. اما کسی که از مرگشناخت کامل دارد و مرگ در نظر او معبری برای رسیدن به کمال است، از مرگ ترسی ندارد و عشق به شهادت نیز از اینجا نشئت میگیرد. از اینرو امام (ع) در فرازهایی از کلام خویش به این موضوع اشاراتی دارد: به خداسوگند، دلبستگی پسر ابوطالب به مرگ از دلبستگی کودک به پستان مادر بیشتر است[۲].
بر اساس فطرتعشق به کمال و دوری از نقص، انسانها فطریات و سرشتهایی پیدا میکنند که عبارتاند از:
ستایش:انسان براساس فطرت پرستشگر خود، رو به سویِ موجودی دارد که او را بستاید و نیایش کند و بر او تکیه زند. مربیان الهی که سرآمد آنها پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) هستند، سعی بر این دارند که این انگیزه فطری را به سوی پروردگارهدایت کنند تا انسانها گرفتار معبودهای دروغین نشوند: خداوندا، تو شایسته زیباترین توصیفهایی و شایسته آن که فراوان بستایندت. اگر کسی آرزو در تو بندد، بهترین کسی هستی که میتوان آرزو در آن بست و اگر به تو امیدوار شوند، بهترین کسی هستی که به او امیدوار توان بود. بارخدایا، مرا نعمت خود چندان ارزانی داشتهای که دیگر نیازی به ستودن دیگری نیست و جز تو را ستایش نگویم. کسانی را نستایم که مرا نومید گردانند و گمان دارم که بر من احسان نکنند. آفریدگارا، تو زبان مرا از ستایشآدمیان نگاه داشتی و از ستایش آفریدگانت در امان نهادی. بار خدایا، هرکس سخنی در ستایش کسی گوید از آنکه ستایشش کرده، پاداش یا عطایی بطلبد و من که تو را ستایش میگویم، امید دارم که مرا به رحمت و گنجینههای آمرزشت راه بنمایی. پروردگارا، اینجا که من ایستادهام جای کسی است که تو را به یکتایی میستاید و این یکتایی فقط از آنِ تو است و بس. جز تو کسی شایسته این ستایشها و مدایح نیست و مرا به تو نیازی است که جز به فضل و رحمت تو جبران آن نشود و سختی آن را جز بخشش و کرم تو از میان نبرد[۴].
گرایش به خیر اخلاقی:انسان بر مبنای سرشت و فطرت خویش بهسوی نیکیها و فضیلتهای اخلاقی گرایش دارد و از رذیلت و نادرستی گریزان است. انسانها به تناسب پاکتر بودن سرشت طبیعی خود، گرایش بیشتری به خیر اخلاقی دارند. امام علی (ع) انسانها را به دریافت فضیلتها و دوری از رذیلتها رهنمون شده است: ارزش هر کس به اندازه همت اوست و راستیِ او به اندازه جوانمردی او، شجاعت او همتای شرم و حیای او، و عفت او همپای غیرت او[۶].
گرایش به زیبایی: سرشت و فطرتانسان رو بهسوی زیبایی و زیبادوستی دارد. امام (ع) از این گرایش انسانی بهره میبرد و انسانها را متوجه خالق زیباییها میکند. جلوههای آفرینش که در کلام امام مطرح است، حس زیبادوستی را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را متوجه آفریننده زیباییها میگرداند: و از همه (پرندگان) شگفتتر، آفرینش طاووس است. خداوند آن را در نیکوترین و استوارترین شرایط بیافرید و در زیباترین شکل رنگ آمیزی کرد. پرهای آن را تماشا کن که چگونه کوتاه و بلند، در کنار هم تنظیم و چه زیبا طبقهبندی شده. شگفتا که چگونه به وسیله سلسله اعصاب و استخوانها به حرکت درآید و باز و بسته شود و دُمی بلند که چون لباس عروسان روی زمین کشیده شود. آنگاه که بهسوی طاووس ماده خرامد پرهای خویش به کرشمه گشاید و چون چتری سایه بر سرش اندازد، گویی بادبان کشتیِ "دارین" است که ناخدا آن را برافراشته[۷][۸].