علم معصوم به همه زبانها در کلام اسلامی
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث علم معصوم است. "علم معصوم به همه زبانها" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- زبان "به معنای سخن گفتن"، از مهمترین کنشهای انسان و پل ارتباط انسانها و انتقال خواستهها و افکارشان به یکدیگر است و به همین دلیل، از رفتارهای تکرارپذیر انسان بوده و از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.[۱]
علم انبیاء به زبان حیوانات
- در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا از امور پنهان از حس را تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند، پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد.[۲] برخی از این آیات اشاره به آشنا بودن حضرت داوود و سلیمان(ع) با زبان پرندگان و حیوانات دارد:[۳] «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ»[۴] این آشنایی و آگاه بودن از مقصود آنان چیزی جز آگاهی از غیب نیست.[۵] هیچ قرینه و شاهدی در این آیات نمیبینیم که نشان دهد این تعابیر، استعاره و مجاز هستند. بنابراین در مجموع میتوان گفت که سخن گفتن آن حضرت با پرندگان، حیوانات و جنیان، حکایت هایی استعاری و مجازی نیستند، بلکه از رخدادهای حقیقی و واقع شده خبر میدهند.[۶] و یا در آیاتی دیگر به آگاه بودن حضرت سلیمان از زبان مورچگان: «حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ * فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّن قَوْلِهَا وَ قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلىََّ وَ عَلىَ وَالِدَىَّ ... .»[۷] و یا فهمیدن زبان هدهد: «وَ تَفَقَّدَ الطَّيرَْ فَقَالَ مَا لىَِ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائبِين ... فَمَكَثَ غَيرَْ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تحُِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِن سَبَإِ بِنَبَإٍ يَقِينٍ»[۸] اشاره شده است.[۹] و خداوند اگر اراده کند میتواند زبان های مختلف را به هرکسی بیاموزد.[۱۰]
علم به منطق الطیر موجب کمال نبوت
- مسألۀ آگاهى بعضى از پیامبران از «مَنطِقُ الطَّیرِ» و سخن گفتن با پارهاى از حیوانات نه به عنوان یک علم ضرورى براى اداى رسالت، بلکه به عنوان علمى است که سبب کمال نبوّت میشود،[۱۱] این آگاهی از باب سیطرۀ نفس ایشان بر ملکوت آنها و درک مقصود آنها از راه احاطۀ نفسانی بر آنهاست نه از باب تعلیم و تعلم لغات. نفس مؤمن چنانچه تقویت شود و از هوی و هوس عبور کند سعه و احاطهای پیدا میکند که بر ملکوت موجودات واقف میشود، چه پرنده و چه درنده و چه آدمیان و جن، و چه حیوانات بحری و دریایی، و چه نفس نباتات و اشجار و جمادات، و در این صورت مؤمن محیط و مسیطر بر نفوس، با نفس هر موجودی تکلم و گفتگو میکند اعم از این که زبان خود را هم طبق لسان آنها به حرکت در بیاورد و یا نیاورد. و تکلم با مردمان غیر همزبان با زبان مادری مؤمن نیز از همین قبیل است.[۱۲]
علم امامان به تمام زبان ها
- بر اساس روایات، امامان(علیهم السلام) به تمام زبانهایی که مردم با آن سخن میگویند واقف بوده، میتوانند همانگونه و به همان لهجه و با فصاحت کامل سخن بگویند[۱۳] و کلام هیچ کس از آنان پوشیده نیست.[۱۴] هم اکنون دانشمندان زبانشناسی در یک گزارش، تعداد زبانهای زنده جهان را بین دو هزار و پانصد تا پنج هزار زبان تخمین زدهاند[۱۵] که امام همۀ آنها را میداند و قادر است با آن زبانها سخن بگوید.[۱۶]
- یکی از دلایل علم امام به لغات گوناگون، رهبری و ولایت بر تمام انسان هاست، از آنجا که ولایت امامان(علیهم السلام) به عرب زبان ها محصور نبوده و شامل تمام زمان ها و مکانهاست، ضروری است امام بتواند با سایر امت ها و نژادها ارتباط برقرار کند.[۱۷] از جمله چیزهای که علم امام به همه لغات را تأیید میکند این است که اگر نزد امام دو نفر متخاصم آمدند برای قضاوت و زبان عربی نمیدانستند، اگر امام زبان آنها را نداند و مترجم هم نباشد تعطیل احکام لازم آمده و باعث نقض غرض میگردد.[۱۸] به عبارتی دیگر امام چون جنبۀ رهبری و زمامداری انسانها را به عهده دارد، باید به تمامی زبانهایی که خداوند متعال به بشر به عنوان آیهای از خود[۱۹] عطا فرموده است، احاطه داشته باشد تا بتواند تکلیف خود را به تمام معنا ادا کرده و انسانها را به سر منزل مقصود برساند.[۲۰] اصولاً یکی از از ویژگی های امام شناخت این زبان بوده است، و اگر امامی چنین علمی را نداشته باشد به عنوان امام انتخاب نمیشود.[۲۱]
علم امامان به زبان حیوانات
- امامان(علیهم السلام) هم با توجه به اینکه تمام کمالات انبیاء سلف را دارا هستند[۲۲] نه تنها به تمام لغات بشری بلکه به نطق پرندگان و نطق همه حیوانات آگاهند.[۲۳] مرحوم تنکابنی می گوید: "بدون شک پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) افضل از سلیمان بن داوود هستند، چطور میشود سلیمان عالم به منطق الطیر باشد اما پیامبر و امامان عالم به آن نباشند؟"[۲۴] اهل بیت به طریق اولی زبان حیوانات را می دانند؛[۲۵] حتی علامۀ مجلسی قایل است[۲۶] اگر کسی علم اهل بیت(علیهم السلام) به منطق الطیر را انکار کند، قرآن را انکار کرده است، چون مسئله منطق الطیر در قرآن کریم با صراحت بیان شده است.[۲۷]
دلیل علم امامان به زبان حیوانات
- یکی از دلایل علم امام به لغات گوناگون، رهبری و ولایت بر تمام انسان هاست، از آنجا که ولایت امامان(علیهم السلام) به عرب زبان ها محصور نبوده و شامل تمام زمان ها و مکانهاست، ضروری است امام بتواند با سایر امت ها و نژادها ارتباط برقرار کند.[۲۸] از جمله چیزهای که علم امام به همه لغات را تأیید میکند این است که اگر نزد امام دو نفر متخاصم آمدند برای قضاوت و زبان عربی نمیدانستند، اگر امام زبان آنها را نداند و مترجم هم نباشد تعطیل احکام لازم آمده و باعث نقض غرض میگردد. در قرآن کریم نیز گفتگوی عفریت جنی با سلیمان و آگاهی او از زبان پرندگان و هدهد و مورچه بیانگر علم غیرعادی آن حضرت است که این علم از راه ولایت بوده و فقط نصیب انبیاء و اولیا میشود و چون امامان وارث علوم انبیاء بوده و اعلم از آنها است لذا دانش سلیمان به طریق اولی برای ائمه ثابت است.[۲۹] اصولاً یکی از از ویژگی های امام شناخت این زبان بوده است، و اگر امامی چنین علمی را نداشته باشد به عنوان امام انتخاب نمیشود.[۳۰]
نظر برخی از بزرگان شیعی
- مشایخ بزرگ حدیثی[۳۱] و بزرگان شیعی مانند شیخ مفید در الاختصاص[۳۲] و شیخ طوسی با توجه به روایاتی که در منابع روایی آمده است آگاهی امامان بر زبان حیوانات را قبول کرده[۳۳] و حتی گفته اند: گرچه صحبت با حیوانات از طرف عقل ثابت نمیشود اما وقوعش ممتنع نیست، حتی با توجه به این روایات این مسأله را از ویژگی های امامِ به حق می دانند و این، راهی است برای تشخیص حجت حق از مدعی دروغین.[۳۴]
- علامۀ مجلسی می نویسد: "اما این مطلب که ائمه(علیهم السلام) به لغات عالم هستند، مبتنی بر روایاتی است نزدیک به حد تواتر؛ و با توجه به روایاتی که به صورت عام به علم ائمه(علیهم السلام) اشاره دارد، در این ویژگی منحصر به فرد برای ائمه(علیهم السلام) شکی باقی نمیگذارد. اما حکم عقل در لزوم این ویژگیها علم لغت و صنعتهای مختلف توقف است و این، در حالی است که آن را ممتنع نیز نمیداند".[۳۵]
بررسی روایات
- در تاریخ زندگانی پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به روایات و حکایاتی برمیخوریم که بر اساس آنها، اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) به زبانهای گوناگونی همچون سریانی، عبری، ترکی، روسی و فارسی سخن گفتهاند،[۳۶] در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: "فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها"[۳۷] و در بابی دیگر آمده است: "فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر"[۳۸] در این باب اشاره به روایاتی شده که امامان زبان حیوانات و پرندگان را هم می دانند.[۳۹]
- برخی از این روایات عبارتند از:
- اباصلت هروی می گوید:[۴۰] امام رضا(علیه السلام) با مردم با لغاتشان تکلم میفرمود و به خدا سوگند فصیحترین مردم و عالمترین ایشان به هر زبان و لغتی بود. روزی به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، تعجب میکنم از شناخت شما به این لغتها با اختلافی که دارند، حضرت فرمود: «ای اباصلت، من حجت خدا بر مردم هستم، و خداوند کسی را که به لغات مردم شناخت نداشته باشد حجت نمیگیرد، آیا سخن امیرالمؤمنین(علیه السلام) به تو نرسیده است: "به ما فصلالخطاب داده شده است."؟ آیا فصلالخطاب جز شناخت به لغتها است؟»[۴۱]
- در روایتی دیگر ابوبصیر از امام کاظم(علیه السلام) دربارۀ نشانه های امام سؤال می کند، امام بعد از بیان چند نشانه یکی از نشانها ها را علم به تمام زبان ها معرفی می کنند:[۴۲] «به هر زبانی سخن گوید. سپس حضرت فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکردهای نشانهای به تو ارائه میدهم. راوی می گوید: طولی نکشید، مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمیدانید، لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبانهاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانیها نباشد امام نیست.»[۴۳] چنین روایتی توسط ابوالجارود[۴۴] از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است.[۴۵]
- خادم امام عسکری(علیه السلام) میگوید:[۴۶] بارها میدیدم آن حضرت با غلامان خود به زبانهای رومی و صقلبی و ترکی سخن میگوید، به گونهای که تعجب مرا برمی انگیخت. پیش خود گفتم او متولد مدینه است و مسافرتی نکرده و با کسی هم مراوده نداشته است تا این زبانها را بیاموزد، امام باطن مرا خواند و فرمود: «خدای تعالی حجتش را از میان مردم برانگیخته و علم لغات و انساب و حوادث و خبر مرگ افراد را به او نمایانده است وگرنه فرقی بین او و دیگران نبود.»[۴۷] از این که حضرت میفرماید، اگر امام علم به لغات نداشته باشد بین امام و مأموم فرقی نخواهد بود، میتوان فهمید، اگر امام این صفت را نداشته باشد امام نیست؛ بنابراین از شرایط امام، دانستن همه زبانها خواهد بود. علامۀ مجلسی ضرورت وجود چنین صفتی برای امام را چنین بیان میکند: "اگر دو نفر غیر عرب برای برطرف کردن اختلاف، به امام مراجعه کنند و ایشان را قاضی قرار دهند و مترجمی حضور نداشته باشد، در این صورت، عدم آگاهی امام به زبان آنها، منجر به تعطیل شدن احکام میشود و این نقض غرض از وجود امام خواهد بود"[۴۸] زیرا یکی از غرضهای وجود امام، تبیین و اجرای احکام و معارف دین میباشد.[۴۹]
- امام حسن(علیه السلام) فرمودند:[۵۰] «خداوند به غیر از این خورشید خورشیدهای بسیار دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این ماه، ماههای دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این عالم هفتاد هزار عالم دیگر آفریده است که میان آنها فاصله بسیار زیاد است و در هر یک شهرهایی و در هر شهر زبانی است و هیچ لغتی نیست مگر آن که امام آنرا میداند و ما حجت خدا در همه این مکانهاییم.»[۵۱]
- علی بن مهزیار میگوید:[۵۲] وارد بر امام هادی(علیه السلام) شدم، ایشان رو به من کرده و با من به زبان فارسی سخن گفت. در روایت دیگری، غلام بلغاری علی بن مهزیار که برای کاری خدمت امام هادی(علیه السلام) فرستاده شده بود، در مراجعت از نزد امام، بسیار تعجب کرده و از اینکه امام هادی(علیه السلام) با او به زبان خودش تکلم کرده بود در شگفت بود.[۵۳]
- محمد بن فضل هاشمی می گوید: "هنگامی که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) شهادت یافت، وارد مدینه شدم و خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم و به آن حضرت به عنوان "ولی امر" سلام کردم و تمام اموالی را که نزدم بود به آن حضرت تقدیم داشتم. سپس از حضرت راجع به نشانه های امامت سؤال کردم تا برای اهل بصره بیان کنم. حضرت ودایع امامت را که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نزدشان بود، به من نشان دادند و فرمودند: «به شیعیان ما در بصره و اطراف آن بگو من نزد آنها خواهم آمد.» عرض کردم: "چه موقع؟" فرمود: «سه روز بعد از رسیدن شما به بصره.» من وارد بصره شدم و جریان را برای شیعیان شرح دادم. چون روز سوم شد، حضرت رضا علیه السلام وارد بصره شدند و به منزل حسن بن محمد رفتند. ایشان فرمودند: "تمام کسانی که به دیدن محمد بن فضل آمده اند و شیعیان دیگر و همچنین “جاثلیق” (بزرگ نصرانی ها) و “رأس الجالوت” (بزرگ یهودیان) را حاضر کن تا هر کس هر سؤالی دارد، بپرسد". (...) ابتدا عمرو بن هدّاب گفت: این محمد بن نفس چیزهایی از شما می گوید که قلب نمی پذیرد. او می گوید: شما تمام زبانها و لغات را می دانید! حضرت فرمود: بله، راست می گوید. عمر بن هداب گفت: "حالا شما را آزمایش می کنیم". رفتند و افرادی که به رومی و هندی و فارسی و ترکی سخن می گفتند، حاضر کردند و حضرت با تمام آنها به لغت خودشان صحبت کرد و پرسش های آنان را جواب فرمود. حاضرین همه تعجّب کرده و متحیّر شدند. آنها اقرار کردند آن حضرت از خود آنها به زبانشان فصیح تر و رساتر سخن می گوید.[۵۴]
- علامه مجلسی میفرماید: "دانا بودن امامان(علیهم السلام) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است. و اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده میشود، زیرا در این اخبار، بسیار آمده امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست "وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ" را میداند.[۵۵] شیخ مفید[۵۶] هم چنین علمی را بر اساس روایات برای امام قبول می کند.[۵۷]
- و اگر در روایتی آمده است، امام زبانی را متوجه نشده اند، دلایلی دارد، مانند اینکه می خواسته اند این فضیلت را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از دانش غیبی استفاده نمی کردند.[۵۸]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج 7، صفحه؟؟؟؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 18
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 16
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ ر.ک. خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 18
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 18 و 19
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 20 ـ 22
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ ر.ک. خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 18
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج 7، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. طهرانی، سیدمحمد حسین، امام شناسی، ج ۱۲، ص 295
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 189؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص 143 ـ 145
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ مجلۀ ترجمان وحی، شماره ۱۱، اسفند ۱۳۸۰، ص ۱۰۶
- ↑ ر.ک. سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۶، ص ۱۵۳؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ سورۀ روم، آیۀ 22
- ↑ ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ رفیعی، رمضانعلی، تاریخ زندگانی ائمه (امام محمد تقی(علیه السلام))، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین(علیه السلام) با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین(علیه السلام) با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۷۳
- ↑ ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۳۰
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 285؛ عيون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۲۸
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص ۲۹۳
- ↑ ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 333
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 341
- ↑ ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 189؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵، ح ۷
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ ابن بابویه، معانی الأخبار، ص ۱۰۲
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص 251
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۶، ص ۱۵۳
- ↑ ر.ک. داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر، ج ۱۰، ص ۵۱۰
- ↑ ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص 143 ـ 145
- ↑ صفار، محمد بم حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۳۳
- ↑ ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70
- ↑ مکاتبۀ اختصاصی سید علی هاشمی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه رشد
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ مفید، محمد بن محمد اوائل المقالات، ص ۶۷
- ↑ ر.ک. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، ش 45، ص 316
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83