نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پلورالیسم دینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
کلمه "پلورالیسم" به معنای وجود نژادهای گوناگون یا عقایددینی و سیاسی گوناگون در جامعه است[۱]. از شاخههای پلورالیسم، کثرتگرایی دینی است که در دو معنا آن را به کار میبرند: یکی برداشتهای متفاوت از دین و به عبارت دیگر، قرائتهای مختلف از دین، و دیگر، همسنگ دانستن همه ادیان برای رسیدن به حقیقت. بنابر این معنا، ادیان مختلف، راههای گوناگونی برای رسیدن به یک حقیقتاند[۲]. بنابر معنای نخست، که آن را "کثرتگرایی در فهمدین" میخوانند، انسانها برای رسیدن به سعادت، میتوانند قرائتهای مختلفی از آموزههای دینی فراچنگ آورند. به عبارتی دیگر، رسیدن به سعادت، تنها از گذر یک قرائت ممکن نمیشود؛ بلکه قرائتهای مختلفی دارد و هر کس میتواند از آن طریق به سعادت دست یابد. معنای دوم نیز- که آن را "کثرتگرایی دینی" نام کردهاند- بر آن است که انسانهای سعادتطلب میتوانند هر یک از ادیان الهی را که میخواهند برگزینند و به تعالیمش عمل کنند و به حقیقت متعالی برسند. رگههایی رقیق از کثرتگرایی دینی را میتوان در آثار علمای متقدم مسلمان همچون یوحنای دمشقی، اماممحمد غزالی، اخوان الصفا و محی الدین ابن عربی بازیافت[۳]؛ اما بروز و نمود فعلی آن وامدار دغدغههای فکری اندیشهمندان غربی در دهههای اخیر است. مواجهه با کاستیهای تعالیم کتاب مقدس، نگرانی برای یافتن راه حلی برای زندگی مسالمتآمیز پیروانمذاهب گوناگون و آرزوی سعادت برای همه افراد بشر، از مهمترین علل پدید آمدن کثرتگرایی دینیاند[۴].
شیعیان معتقدند که آموزههای اسلامی بر دو بخشاند: یکی ضروریات دینی که تغییر نمیپذیرند، و دیگر، قوانین متغیر[۵]. اگر مراد کثرتگرایان این است که میتوان از اصول ثابت اسلام قرائتهای گوناگون به دست داد، باید گفت که اصول ثابت، ضروری دیناند و تغییر و قرائتهای گوناگون نمیپذیرند و وحی الهیاند که بر پیامبر(ص) نازل شده است[۶]. بنابر گفتار صریح پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)، اصول ثابت اسلام، ابدیاند و هیچگاه دگرگونی نخواهند پذیرفت[۷]. از این قوانین است حرمتظلم، وجوب عدل، لزومادای امانت و دفع غرامت و وفا به عهد. بدینسان، پلورالیسم- به معنای تغییر اصول ثابت اسلام- نزد همه علمای شیعه مردود و مطرود است[۸]. چنانچه مراد کثرتگرایان این است که میتوان از قوانین متغیر اسلام، برداشتهای گوناگون به فهم آورد، شیعه نیز- با شرایطی- آن را پذیرفته است. بنابر باورهای شیعیان، پیش آمدن وقایع نو در عرصه زندگی فردی و اجتماعیانسان، مقرراتی جدید طلب میکند و وظیفه وضع این مقررات بر عهده علمای دین است. عالم دینی با بهرهگیری از روش استنباط و ادله اربعه، میکوشد تا برای نیازهای نوپیدای انسان، پاسخ بیابد. این کوشش- که روشمند و منضبط است- "اجتهاد" نام دارد. اجتهاد از آن رو که از روشی ویژه بهره میبرد و شرطهایی دارد، با اباحیگری و استنباطهای غیر مستند متفاوت است[۹].
شیعیان بر آناند که دین، کثرت نمیپذیرد و یکی بیش نیست. حقیقتدین، یکی است که همانا تسلیم در برابر خداوند است؛ خداوندی که سلطه و حاکمیت مطلق و آفریدگاری از آنِ او است و پرستش تنها او را میسزد؛ اما هر امتی بسته به توانایی و دانایی و عصر و دوره زندگیاش، به این دین یگانه فراخوانده شده است[۱۳]. از نظرگاه اسلامی، همه شریعتهای پیشین در روزگار خویش حقانیت داشتهاند[۱۴]؛ اما پس از ظهور اسلام، نسخ شده و کنار رفتهاند و از آن پس، حقانیت تنها از آنِ دین اسلام است[۱۵][۱۶].
دلیل عقلی: بسیاری از آموزههای ادیان پیشین که امروزه در دسترساند، با یکدیگر در تعارض و ناسازگاریاند[۲۰]. بنابر حکم عقل، یا همه این آموزهها برحقاند یا همگی بر باطلاند و یا پارهای برحق و پارهای دیگر بر باطل. فرض نخست به حکم عقل ممکن نیست؛ زیرا اجتماع نقیضین حاصل میآید. فرض دوم نیز ممکن نیست؛ زیرا خداوندحکیم راه هدایت را بر بشر نمیبندد. نتیجه عقلی این است که فرض سوم درست است[۲۱].