بحث:امام مهدی
نویسنده: آقای پورانزاب
مقدمه
- همنام پیامبر اسلام(ص) و واپسین تن از چهارده معصوم است. به سال ۲۵۵ ه. در سامراء زاده شد. پدر ارجمندش حسن بن علی(ع)- امام یازدهم- و مادرش نرجس است. از القاب مشهور آن امام همام(ع) است: حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظَر و صاحب الزمان. کنیه مبارکش ابوالقاسم است[۱][۲].
فضائل و مناقب
- بنابر بیان صریح قرآن، صالحترین بندگان خدا، وارث زمین خواهند شد[۳] و حضرت مهدی(ع) مصداق اتم صالحان در آخرالزمان است. از آن رو که کسان کم شماری توفیق یافتهاند به حضور او رسند، ویژگیهای شخصی و فضیلتهایش را باید در روایات پدران پاکش پی جست. امام باقر(ع) فرموده است: "نُه تن از فرزندان حسین بن علی اماماند و واپسین تن، برتر از دیگران است"[۴]. مراد این روایت از برتری، نه برتری در مقام ولایت است؛ بلکه مراد این است که امام مهدی(ع)، کوششها و آرمانهای دیگر امامان(ع) را به بار مینشاند و اثر اسلام را بر جامعه انسانی آشکار میسازد[۵].
- اینکه مهدی موعود(ع) از نسل پیامبر(ص) است، در اخبار متواتر شیعه و سنی تأیید شده است[۶]. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) فرمود: "مهدی از فرزندان من است. او همنام من است و کنیهاش همچون کنیه من است"[۷]. همچنین در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: "یکی از نشانههای قائم این است که سن او بسیار، ولی جوان است. هر کس او را میبیند، میپندارد چهل ساله یا جوانتر است و تا هنگام رحلت از دنیا، اثری از پیری در او آشکار نمیگردد"[۸]. نیز امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "او دو خال بر چهره دارد. یکی از آنها شبیه خال پیامبر(ص) است. چون پرچم قیام او افراشته شود، میان مشرق و مغرب را روشن میکند و آن گاه که دستِ مهر بر سر بندگان خدا نهد، قلبشان همچون پاره آهن محکم میشود و هر کس نیروی چهل تن پیدا میکند"[۹] و امام باقر(ع) میفرماید: "مهدی، جوانی میان قامت و خوشرو... است. درخشندگی صورتش بر سیاهی محاسن او غلبه دارد. خداوند بلا را به واسطه او از شیعیان و کسانش دفع میکند"[۱۰]. در روایات فراوانی آمده است که رفتار و خُلق و خوی او همانند پیامبر(ص) و امامان پیشین(ع) است[۱۱] هنگامی که ظهور میکند، بیشتر احکام دین خدا بر زمین مانده است؛ ولی از گذر مجاهدت و برکت او، کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) زنده میشود[۱۲]. امام مهدی(ع) اعلم زمان خود است؛ چنان که حضرت علی(ع) در وصف او فرموده است: "زره دانش بر تن دارد و... همواره در پی حکمت است"[۱۳]. از فضیلتهای امام مهدی(ع) آن است که ویژگیهای هفت پیامبر(ع) را همراه دارد: از آدم و نوح(ع) طول عمر را به ارث برده است و از ابراهیم(ع)، ولادت پنهانی و کنارهگیری از مردمان را و از موسی(ع)، خوف و غیبت را و از عیسی(ع)، اختلاف مردم درباره شخصیت و تولدش را و از ایوب(ع) فَرَج بعد از شدت را و از محمد(ص) قیام به شمشیر را[۱۴][۱۵].
امامت
- حضرت مهدی(ع) در پنج سالگی امامت مسلمانان را بر عهده گرفت. روایاتِ امامت آن امام همام(ع) در حد تواتر است و از دیگر امامان بیشتر است. این بدان سبب است که در این باره، هم از پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) روایاتی در دست است و هم از یازده امام معصوم(ع)[۱۶]. برای نمونه از جابر بن عبدالله انصاری نقل است که پیامبر(ص) فرمود: "پس از حسن بن علی الزکی، فرزند او- قائم به حق و مهدی امت من- جانشین پدر میشود. مهدی، همان است که زمین را پر از عدل و داد میکند؛ همان سان که پیش از آن پر از ظلم و جور میشود"[۱۷]. در روایتی دیگر آمده است که چهل نفر از شیعیان خاص امام حسن عسکری(ع) به محضرش رسیدند و درباره جانشین او پرسیدند. امام حسن(ع) فرزند خویش، حضرت مهدی(ع) را به دست نشان داد و فرمود: "این است امام شما پس از من و خلیفهام در میان شما. از او فرمان برید و به تفرقه نیفتید که دین خود را از کف میدهید و هلاک میشوید"[۱۸][۱۹].
روزگار پیش از امامت
- حکومت عباسی از روزگار امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) بر خشونت و خودکامگی و ستمکاری خویش افزود. عباسیان، امامان معصوم(ع) و پیروانشان را به زندان میانداختند، تبعید میکردند و به قتل میرساندند و از این رهگذر در پی آن بودند که مانع نشر آیین تشیع شوند و پایگاههای مردمی امامان(ع) را از میان بردارند. این سیاست، امامان معصوم(ع) را بر آن داشت تا فعالیتهای خویش را پنهان سازند و تعالیم، فرمانها و توصیههای خویش را محتاطانه به واسطه مأمورانی ویژه به مردم برسانند. از آن سو،اخبار متواتر گواهی میداد که واپسین وصی رسول خدا(ص) منجی عالم است و حکومتهای جور را از زمین برمیدارد[۲۰].
این اخبار عباسیان را به ترس و اضطراب انداخته بود؛ به حدی که مصلحت در آن دیدند که امام حسن عسکری(ع) را در جایی زیر مراقبت گیرند تا ببینند آیا خدا فرزندی بدو میدهد یا نه. حتی وقتی آن امام همام(ع) از دنیا رحلت کرد، همسرش نرجس خاتون را دو سال زیر نظر داشتند؛ هر چند به مقصود خویش نرسیدند[۲۱]. از این رو، زندگی امام مهدی(ع) تا هنگام امامت همواره در خفا بود و جز چند نفر کسی از ایشان خبر نداشت[۲۲].
روزگار امامت
- حضرت مهدی(ع) به سال ۲۶۰ ه. امامت را بر عهده گرفت و تا امروز امامت آن امام همام(ع) برقرار است. شرایط نامناسب جامعه مسلمانان و فشار حکومت موجب شد تا حضرت مهدی(ع) از همان آغاز از نظرها پنهان گردد.
- غیبت صغری: از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ ه. ادامه داشت. امام(ع) در این مدت از طریق نواب خاص با مردم در ارتباط بود. نواب خاص عبارتاند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمَری.
- غیبت کبری: از سال ۳۲۹ ه. آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است. امام مهدی(ع) در روزگار غیبت کبری، نایب خاص ندارد و مردم میتوانند مشکلات و مسائل دینی خود را از طریق فقیهان جامع الشرائط و در رأس آنان ولی فقیه، رفع نمایند[۲۳].
علت غیبت
- ترس حکومت عباسی از امامان معصوم(ع) موجب گشت تا همواره آنان را در مراقبت گیرند و حتی سه امام معصوم(ع)- امام نهم، دهم و یازدهم- را در سامراء نگاه دارند و مدتی بعد آنان را به شهادت رسانند. مردم نیز آماده دفاع از امامان(ع) نبودند. این نشان میدهد که اگر عباسیان به امام مهدی(ع) دست مییافتند، جان ایشان به خطر میافتاد. بنابر قاعده لطف مصلحت الهی بر آن گشت تا واپسین جانشین پیامبر(ص) از دیدگان غایب شود و مسلمانان از فیض وجود او محروم نگردند و حجت خدا همچنان برقرار مانَد. بنابر روایات معتبر و قطعی، احکام و تعالیم اسلام و نیز عدالت- که بشر در سایه آن به سعادت میرسد- تنها به دست مبارک امام دوازدهم(ع) به صورت کامل اجرا میشود و تحقق میپذیرد. این وعدهای آسمانی است و تا برآورده نشود- بنابر مصلحت و حکمت الهی- از دنیا نخواهد رفت. آمادگی مردم جهان برای پذیرفتن حکومت الهی، از شرطهای بنیادی ظهور حضرت مهدی(ع) است[۲۴].
پانویس
- ↑ اعیان الشیعة، ۲/ ۴۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 126.
- ↑ انبیاء، ۲۱.
- ↑ دلائل الامامة، ۴۵۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 127.
- ↑ زندگی حضرت صاحب الزمان، ۱۷۱.
- ↑ دعائم الاسلام، ۲/ ۱۸۸.
- ↑ اثبات الهداة، ۷/ ۳۹۸.
- ↑ همان، ۴۰۰.
- ↑ همان، ۴۱۴- ۳۴۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۵۰ و....
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۸۲.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 127.
- ↑ بحارالانوار، ۵۱/ ۱۶۲- ۶۵؛ کمال الدین، ۶۰۶- ۴۸۲.
- ↑ کمال الدین، ۴۸۶.
- ↑ الغیبة، ۳۵۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ پیشوایان ما، ۲۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 129.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 129.