غیبت امام مهدی در کلام اسلامی
متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث غیبت امام مهدی است. "غیبت امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل غیبت امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- از باورهای بنیادی شیعه، اعتقاد به غیبت امام دوازدهم(ع) است. روایات فراوانی از پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) درباره غیبت امام دوازدهم(ع) نقل شدهاند. این روایات، حقایقی را درباره غیبت، فلسفه آن، ویژگیهای روزگار غیبت و وظایف شیعیان در این روزگار بیان میکنند. اهمیت غیبت و فراوانی روایات غیبت، علمای شیعه را واداشته است که حتی در روزگار حضور امامان معصوم(ع) نیز کتابهایی در این باره تألیف کنند؛ مانند کتابهای الملاحم و القائم، نوشته علی بن مهزیار اهوازی، نزدیک امام نهم(ع) و کتاب مشیخه، نوشته حسن بن محبوب[۱]. وجود این روایات موجب شده است که راه انکار امام غایب(ع) بسته گردد و شیعیان از نظر فکری و روحی، برای روزگار غیبت آماده شوند[۲][۳].
غیبت صغری و غیبت کبری
- غیبت امام زمان(ع) از نظر زمانی به دو بخش تقسیم شده است.
- غیبت صغری، از وفات امام یازدهم(ع) (۲۶۰ ق.) آغاز میشود و تا ۳۲۹ ق.، شصت و نه سال، ادامه مییابد[۴].
- غیبت کبری یا تامه، از پایان غیبت صغری آغاز میشود و تا حال ادامه دارد[۵]. غیبت صغری زمینهای بود تا شیعیان برای غیبت کبری آماده گردند. در این دوره، امام(ع) از طریق چهار نماینده با مردم در ارتباط بود و به نیازهای علمی و معنوی آنان پاسخ میگفت[۶].
- نمایندگان را "نواب اربعه" میخوانند که اسامی آنان به ترتیب نیابت عبارت است از:
- امام(ع) پیش از رحلت سمری- آخرین نایب- نامهای به وی نوشت و از رحلت آگاهش ساخت و از او خواست که پس از خود، کسی را به نیابت خاص نگمارد[۸]. بنابر شواهد تاریخی، کسان دیگری نیز از آن حضرت، "وکالت" داشتند. اینان از طریق نواب اربعه با امام(ع) در ارتباط بودند. زیارت امام(ع) در روزگار غیبت صغری، ویژه نواب اربعه نبود و برخی کسان دیگر نیز گاهی به فیض ملاقات میرسیدند. شیخ صدوق از سیزده وکیل و چهل و شش نفر عامه شیعیان نام برده است که مدعی شدهاند امام را در این دوران دیدهاند[۹]. در این میان، برخی نواب را انکار کردند و خود- به دروغ- مدعی نیابت شدند. از این کساناند: ابو محمد حسن شریعی، محمد بن نُصیری و احمد بن هلال کرخی[۱۰][۱۱].
- آغاز غیبت کبری و قطع ارتباط با امام و حملههای اعتقادی مخالفان، موجب حیرت و سرگردانی شمار بسیاری از شیعیان شد؛ چنان که در روایات نیز پیشبینی شده بود[۱۲]. از این رو، علمای شیعه امامیه مجبور شدند کتابهایی درباره غیبت امام(ع) بنگارند. از این گونه کتابهایند: الغیبة نوشته نعمانی و کمال الدین نوشته شیخ صدوق[۱۳].
- از اواخر قرن چهارم، علمای امامیه، در کنار احادیث، از استدلالهای کلامی و عقلی نیز برای اثبات غیبت امام زمان(ع) سود بردند. شیخ مفید از پیشگامان این حرکت است. وی در کتاب الفصول العشرة فی الغیبة میکوشد تا وجود امام غایب را با دو اصل ثابت کند: یکی ضرورت وجود امام(ع) در هر دوره زمانی و دیگر، عصمت امام(ع). دانشمندان دیگر امامیه، مانند سید مرتضی و شیخ طوسی شیوه او را پی گرفتند. شیخ طوسی کتابی به نام الغیبة نوشت و جدیدترین استدلالهای روایی و کلامی را برای توجیه غیبت کبری به کار گماشت[۱۴]. بنابر روایات، در روزگار غیبت، فقهایی که دارای شرایط ویژهای باشند، نیابت عام دارند و مناصب امام- قضا، حکومت و بیان احکام- را برعهده میگیرند[۱۵][۱۶].
فلسفه غیبت
- در روایات علل گوناگونی برای غیبت بیان شده است؛ اما علت حقیقی غیبت، تا زمان حضور روشن نخواهد شد[۱۷]. برخی از عللی که در روایات آمدهاند، عبارتاند از:
- بیم از کشته شدن: بنابراین روایات، یکی از دلایل غیبت امام(ع) این است که دشمنان در پی کشتن اویند. در تاریخ نیز آمده است که بنی عباس از روایات اسلامی فهمیده بودند کسی در خاندان پیامبر(ص) به دنیا میآید که حکومت ستمکاران را نابود میکند. از این رو در پیاش بودند تا او را بیابند و بکشند.
- به گردن نداشتن بیعت: از مصالح غیبت، این است که امام مهدی(ع) ناچار نمیشود پیش از ظهور، از راه تقیه، با زمامداران و حاکمان بیعت کند. از این رو، وقتی ظهور میکند، بیعت کسی بر گردنش نیست[۱۸].
- آماده کردن و آزمودن شیعیان: در برخی روایات آمده است که آماده نبودن شیعیان و اختلاف آنان با یکدیگر موجب میشود غیبت امام(ع) طولانی گردد. در این روزگار، شیعیان آزموده میشوند[۱۹][۲۰].
شبهههای غیبت
- مخالفان شیعه، از آغاز غیبت تاکنون، مسئلهها و شبهههای فراوانی را درباره غیبت ساخته و پرداختهاند[۲۱].
- در برابر، دانشمندان شیعه کوشیدهاند به آنها پاسخ دهند. برخی از مهمترین شبههها عبارتاند از:
- شیعیان معتقدند که امام معصوم، نقشی بسیار حیاتی در هدایت جامعه اسلامی و مسلمانان دارد. حال، چگونه ممکن است چنین کسی غایب شود؟[۲۲] برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به عقیده شیعه درباره جایگاه امام معصوم در جهان بنگریم. شیعیان معتقدند که امامت مراتبی دارد و حکومت، قضاوت و بیان معارف و تعالیم الهی، تنها از مراتب ظاهری امامت است. امامت دارای مرتبهای باطنی نیز هست. امام(ع) بر اساس ولایت باطنی است که سبب بقای جهان و نزول برکات الهی میشود و هدایت معنوی و باطنی مؤمنین را برعهده میگیرد[۲۳]. در روایات آمده است که اگر زمین از حجت خدا خالی باشد، ساکنانش را فرو میبرد[۲۴]. پس امام(ع) هنگام غیبت نیز زنده است و زندگی میکند؛ اما وجود او همچون خورشید در پس ابر پنهان است. هر چند دیده نمیشود، اهل جهان را نور و گرما میبخشد[۲۵][۲۶].
- اگر علت غیبت، خطری است که جان امام(ع) را تهدید میکند، چرا امامان معصوم(ع) دیگر غیبت نکردند؟ چرا او همانند نیاکان خود، ظاهر نمیشود تا یا پیروز گردد و یا به شهادت رسد؟ دانشمندان شیعه در پاسخ به این مسئله گفتهاند: امام زمان(ع) مأمور است که دادگری و یکتاپرستی را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی تقیه با ستمگران بیعت کند. ظهور آن حضرت، پیش از آماده شدن شرایط، موجب میشود که نتواند به وظایف خویش عمل کند و به اهداف الهی دست یابد. امامان پیشین چنین وظایفی برعهده نداشتهاند[۲۷][۲۸].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۲۲.
- ↑ آخرین امید، ۶۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 352.
- ↑ الغیبة، شیخ طوسی/ ۲۴۲؛ تاریخ الغیبة الصغری، ۳۴۵.
- ↑ الاصول من الکافی، ۱/ ۲۷۵/ ۱۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 352.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 352.
- ↑ الغیبة، شیخ طوسی/ ۲۴۲.
- ↑ اکمال الدین، ۲/ ۴۴۲؛ آخرین امام، ۷۷ و ۱۱۴.
- ↑ الغیبة، ۲۴۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 353.
- ↑ بحارالانوار، ۵۱/ ۶۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 353.
- ↑ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۲۲۳.
- ↑ البیع، امام خمینی/ ۲/ ۴۶۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 353.
- ↑ کمالالدین، ۲/ ۴۸۲.
- ↑ کمالالدین، ۴۸۱/ ۲- ۴؛ امامت و مهدویت، ۲/ ۳۵۰.
- ↑ بحارالانوار، ۵۱/ ۲۲۲ و ۵۲/ ۱۱۰ و ۱۱۱؛ الاصول الکافی، ۲/ ۲۷۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 354.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 354.
- ↑ مصنفات الشیخ المفید، ۳/ ۱۱۵- ۱۱۳.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ۴/ ۸۴۹- ۸۴۵؛ شیعه در اسلام، ۱۵۲.
- ↑ الاصول من الکافی، ۱/ ۱۳۷.
- ↑ منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 354.
- ↑ امامت و مهدویت، ۲/ ۳۴۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 355.