هویت اجتماعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث هویت است. "هویت اجتماعی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هویت اجتماعی اجتماعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

هویت اجتماعی یکی از ابعاد هویت است به معنای اینکه فرد نقش‌ها و وظایف اجتماعی خود را بشناسد و انتظارات جامعه را از خود بداند. هویت اجتماعی از نگاه منابع دینی، به دو عنصر تعهد نسبت به آرمان‌های الهی و اطاعت از رهبری بستگی دارد. به همین جهت، اگر جامعه ای از امام حق تبعیت کند، دارای هویت اجتماعی سالم است و در صورت پیروی از امام ناحق، هویت اجتماعی آن جامعه شکل ناهنجار به خود می‌‌گیرد.

تعریف هویت

هویّت در لغت فارسی یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد[۱]، هویت حقیقت شیء یا شخص است که مشتمل بر صفات اصلی اوست و هویت در لغت عربی به معنای شخصیت، ذات، هستی و وجود است[۲].

هویت، مرز ما با دیگران است و آنچه ما را‌ از‌ دیگران متمایز می‌سازد هویت ماست[۳]. این واژه، بیانگر چه کسی بودن است که از نیاز بشر به شناسانده شدن به چیزی یا جایی ناشی می‌‌شود. به عبارت دیگر، وقتی از "هویّت شخصی"سخن به میان می‌‌آید، مراد همان ویژگی‌های است که شخص را از دیگری متمایز می‌کند و به دیگران امکان اشاره با ضمیر "او"، (برای تشخّص این فرد از دیگر افراد) را می‌دهد؛ زیرا این شخص به گونه‌ای است که به علل و عواملی از جمله رفتار یا صفات خاص از دیگران متمایز شده و تشخص یافته است. البته، در تبیین هویت باید در نظر داشته باشیم همیشه معنایی ارزشی به همراه ندارد؛ چه‌بسا فرد یا ملتی ویژگی‌های ناپسندی نیز داشته باشند که‌ بخشی‌ از هویت آنان را می‌سازد[۴].

چیستی ماهیت جامعه و رابطۀ فرد با آن

قبل از ورود به بحث هویت اجتماعی، این مسئله باید حل شود که اساساً، رابطه فرد و جامعه چگونه است؟ ماهیت جامعه چیست؟ آیا جامعه واقعاً وجود دارد یا اینکه وجود جامعه، اعتباری است؟ اصولاً، جامعه مجموعه ای از افراد است یا وجودی مستقل دارد؟ درباره ماهیت جامعه و رابطۀ فرد با آن، که یکی از مهمترین مسائل علوم اجتماعی است، دیدگاه‌های مختلفی از سوی صاحب نظران، ارائه شده است که می‌توان آنها را در سه دیدگاه جامعه‌گرایان (که اصالت را از آن جامعه می‌دانند)، فردگرایان (که اصالت را از آن فرد می‌دانند) و قائلان به تعامل متقابل فرد و جامعه طبقه‌بندی کرد.

  1. دیدگاه جامعه‌گرایان: این گروه، جامعه را واقعیتی عینی تلقی می‌کنند که از افراد تشکیل دهندۀ آن متمایز است و آثار و خواص ویژه‌ای دارد که در یکایک افراد، مشاهده نمی‌شود. به تعبیر دیگر، آنان معتقدند تنها جامعه است که واقعیتی اصیل دارد و واقعیت فرد، تَبَعی (به تبعیت وجود جامعه) است[۵].
  2. گرایش‌های فردگرایانه: این عده، بر خصیصۀ فردی بودن پدیده‌های اجتماعی تکیه می‌کنند و معتقدند، فقط انسان‌های منفرد وجود دارند که به مجموعه آنها جامعه گفته می‌شوند[۶].[۷]
  3. دیدگاه تعامل متقابل فرد و جامعه: در کنار دو مکتبِ جامعه‌گرایانه و فردگرایانه، تلاش‌هایی نیز برای آشتی آنها انجام شده است که می‌توان آن را دیدگاه سومی دانست. بر اساس این دیدگاه، در انسان دو وجدان وجود دارد، یکی از آنها حاوی حالات مربوط به هر یک از ما که وجه مشخص ماست و دیگری حالاتی که در تمام جامعه مشترک است. وجدان اول، فقط گزارشگر شخصیت فردی ما و قوام بخش آن است و وجدان دوم، مبین و نمایندۀ تیپ جمعی است که بدون آن، جامعه وجود ندارد[۸].

اندیشمندان اسلامی و ماهیت جامعه

بر اساس آیات قرآن و احادیث، اجتماع از یک وجود عینی برخوردار است. زیرا، قرآن برای "امت‌‌ها" (جامعه‌ها) سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم و شعور، عمل، طاعت و عصیان قائل است[۹]. بدیهی است که "امت"، اگر وجود عینی نداشته باشد، سرنوشت، فهم، شعور، طاعت و عصیان معنی ندارد؛ بنابراین، می‌‌توان گفت، از منظر قرآن کریم، وجود حیات جمعی یک حقیقت است، همچنان که مرگ جمعی نیز یک حقیقت است؛ زیرا می‌فرماید: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[۱۰]. در این آیه، سخن از یک حیات و زندگی است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است، نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی؛ این حیات به "امت" تعلق دارد نه به افراد[۱۱]. در حقیقت، از واژۀ "امت"، به عنوان یک واحد کلان اجتماعی، یاد می‌شود که از یک سو، توانایی هویت‌سازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان خلق می‌کند؛ به نحوی که، هویت‌های کم رنگتر همچون هویت منطقه‌ای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد[۱۲]. از سوی دیگر، شواهد فراوانی در کتاب و سنت هست که اصل تاثیر فرد بر جامعه مورد تأیید قرار می‌‌گیرد؛ زیرا این شواهد از یک سو، دلالت بر سلسله انبیای الهی می‌کند که هیچ جامعه بشری از تأثیر آن بی بهره نبوده است و از سوی دیگر، دال بر وجود مستکبران ستمگری همانند فرعون است که منشا آثاری منفی و نامطلوب می‌شده‌اند. به همین سبب قرآن کریم از دو دسته پیشوا و رهبر یاد می‌کند: ائمه هدی و ائمه ضلال؛ که هر یک از این دو دسته هم در دنیا، در سرنوشت پیروان و رهبران خود موثرند و هم در آخرت و این نشانه عمق و وسعت تاثیری است که در امور و شئون حیات فردی و جمعی تابعان خود دارند[۱۳]. همچنان که در نهج‌البلاغه چنین آمده است: «هان ای مردم! آنچه مردم را گرد هم می‌آورد، خرسندی و نارضایتی است. ناقۀ ثمود را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی خداوند، همه را کیفر کرد؛ زیرا همه آنان از کار او خرسند و راضی بودند، لذا خداوند فرمود: ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ[۱۴]. بر این اساس رضایتمندی از یک رفتار اجتماعی به معنای پیوستن به جمع عاملانِ آن رفتار تلقی شده است به نحوی که هویت هر جامعه با رضایت مندی و نارضایتی یا موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد[۱۵]. بنابراین، دربارۀ ماهیت جامعه و رابطۀ فرد با آن، که از جمله مباحث بنیادین در شناخت هویت اجتماعی است، می‌‌توان گفت از نظر منابع اسلامی، اجتماع از یک سو، دارای وجود عینی است و از سوی دیگر، افراد در جامعه تأثیر گذار هستند؛ این تأثیرگذاری تا جایی است که قرآن کریم از دو دسته پیشوا یاد می‌‌کند؛ امامان هدایت و ائمه ضلال.

معنای هویت اجتماعی از دیدگاه اسلام

هویت اجتماعی، یعنی اینکه فرد نقش‌ها و وظایف اجتماعی خود را بشناسد و انتظارات جامعه را از خود بداند[۱۶]. بر اساس منابع اسلامی، هویت جامعۀ اسلامی به دو عنصر اساسیِ تعهد به آرمان‌های اسلامی و اطاعت از رهبری جامعه بستگی دارد. از این رو، هویت اجتماعی هیچ‌گاه از رهبری جامعه قابل تفکیک نیست و به همین دلیل در متون اسلامی، شناخت رهبر ملاک مسلمانی شناخته شده و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، فاقد هویت اسلامی شمرده شده است[۱۷]. در نتیجه، اگر جامعه ای از امام حق، تبعیت کند، دارای هویت اجتماعی سالم است و در صورت پیروی از امام ناحق و شیطانی، هویت اجتماعی آن جامعه، شکل ناهنجار به خود می‌‌گیرد.

کارایی هویت اجتماعی

در متون اسلامی کارایی هویت اجتماعی از یک سو، در برابر در برابر هویت‌های فردیِ مغایر با هویت اجتماعی و از سوی دیگر، در مقابل هویت‌های اجتماعی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است:

  1. کارایی هویت اجتماعی در مقابل هویت فردی: در تقابل هویت اجتماعی با هویت فردی، بر این نکته تاکید شده است که هویت فردی می‌تواند در دو صورت اعتراض یا هجرت، در برابر هویت اجتماعی فاسد، مقاومت کند. از این رو، برای فرار از ذوب شدن در هویت اجتماعی فاسد، یکی از دو راه را باید برگزید: اعتراض یا هجرت.
  2. کارایی هویت اجتماعی در برابر هویت اجتماعی دیگر: در آنجا که دو هویت متقابل اجتماعی، وجود داشته باشد که هر یک خواهان نفی دیگری و جویای تسلط بر روابط اجتماعی و نهادهای جامعه باشند؛ در این صورت، هویتی پیروز خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد[۱۸].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۵ش، چاپ دهم، ج ۴، ص ۵۲۲۸.
  2. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۴، چاپ بیست و هفتم، ص ۱۲۶۵.
  3. ر.ک: عرفان، امیر محسن و واسعی، سید علی رضا، باورداشت آموزه‌های مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی.
  4. ر.ک: عرفان، امیر محسن و واسعی، سید علی رضا، باورداشت آموزه‌های مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی.
  5. ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۷۳-۱۰۷.
  6. ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۵۵.
  7. ر.ک: فوزی، یحیی، «هویت جمعی از دیدگاه امام خمینی»، مجله متین، ۱۳۸۲، شماره ۱۹.
  8. دورکیم، امیل، تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، ۱۳۵۹، انتشارات قلم، ص ۱۲.
  9. مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.
  10. «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
  11. مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.
  12. ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.
  13. ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۸۴-۱۰۹.
  14. «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.
  15. ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.
  16. ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.
  17. ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۳.
  18. ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۵-۸۱.