ظلمستیزی در معارف و سیره سجادی
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- ظلمستیزی در قرآن | ظلمستیزی در حدیث | ظلمستیزی در نهجالبلاغه | ظلمستیزی در سیره پیامبران | ظلمستیزی در سیره پیامبر خاتم | ظلمستیزی در معارف و سیره علوی | ظلمستیزی در معارف و سیره سجادی | ظلمستیزی در معارف دعا و زیارات | ظلمستیزی در فقه سیاسی | ظلمستیزی در اخلاق اسلامی | ظلمستیزی در معارف مهدویت | ظلمستیزی در معارف انقلاب اسلامی | ظلمستیزی از دیدگاه اهل سنت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلمستیزی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
الزامات و مصادیق ظلمستیزی از منظر امام سجاد(ع)
شناسایی حق
- مفهومشناسی حق
- گونهشناسی حقوق اجتماعی در آموزههای امام سجاد(ع)
سببشناسی وقوع ظلم
ویژگیهای ظالمان
- ریاکاری و نفاق
- طغیانگری
- حسد
- کینه
- ناسپاسی
- حیلهگری
- افشاگری عیوب دیگران
- سرزنشگری
- سیاه شدن چهره ظالم در قیامت
گونههای مواجهه با ظالمان
- مواجهه سلبی
- انتقاد از مردم کوفه
- انتقاد از حاکم کوفه (عبیدالله بن زیاد)
- انتقاد از مردم شام
- انتقاد از حاکم شام و خلیفه وقت (یزید بن معاویه)
- انتقاد از اندیشههای ظلمپرور
- مبارزه علیه جبرگرایی
- مبارزه علیه صوفیگری
- مواجهه ایجابی
راهبرد خنثیسازی فساد
مؤلفههای ظلمستیزی از منظر امام سجاد(ع)
مؤلفههای فردی در ظلمستیزی
- خداجویی
- غفلتزدایی
- پناه بردن به خدا
- یاریطلبیدن از خدا: "خدایا! بر محمد و آل اودرود فرست و در مقابل کسی که بر من ستم روا دارد، دستی (برای جلوگیری از ستم) و در مقابل کسی که با من ستیزه جوید، زبانی (برای روشن ساختن حق) و بر آنکه با من دشمنی کند،پیروزی عنایت فرما و در مقابل آنکه درباره من حیله پیشه کند، راه چاره و در برابر آنکه بر من آزار رساند، توانایی عطا کن و بر آنکه به من ناسزا گوید یا از من عیبجویی کند، قدرت تکذیب و در برابر آن کس که مرا تهدید کند،امنیت عنایت فرما"[۱][۲].
- اندیشهورزی
- توکل
- توبه و اعتذار
- عینیتبخشی به آموزهها
مؤلفههای اجتماعی در ظلمستیزی
- محکومیت توجیهگران مظالم
- عدم پیروی از ستمگران
- اعلام برائت از ستمگران
- هجرت
- یاریرسانی به مظلومان
- دعا و دلسوزی برای هدایتیابی ظالم
- دستگیری از بیچارگان و تهیدستان
- برخورد عتابآمیز و تند
- امر به معروف و نهی از منکر
- سنن خداوندی و سرنوشت تجاوزپیشهگان
- تربیت شاگردان مجاهد: پس از این که امام حسین(ع) به شهادت رسید، خفقان شدیدی بر جامعه حاکم گشت. به گونهای که "مسعودی" مینویسد: "علی بن الحسین(ع)،امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهدهدار گردید"[۳]. به این جهت امام(ع) به تربیت انسانهایی همت گمارد که بتوانند با روشنگری و توضیح معارف الهی مسیر اسلام راستین و تشیع سرخ علوی را استمرار بخشند. یکی از این شاگردان "یحیی بن ام طویل" است که در مسجد پیامبر(ص)، در مدینه، برای مردم سخن میگفت و طرفداران ستمگران را این چنین مخاطب قرار میداد: "ما مخالف شما و منکر راه و روش شما هستیم. میان ما و شما دشمنی آشکار و همیشگی است. هر کس به امام علی(ع)دشنام دهد، لعنت خدا بر او باد و ما از آل مروان و آنچه غیر خدا میپرستید، بیزاریم[۴]. به همین جهت "حجاج بن یوسف" دستها و پاهای او را قطع کرد و این شاگرد مکتب عشق با شهادت، که هنر مردان خدا است،دنیا را وداع کرد"[۵]. اصولاً شخصیت امام زین العابدین(ع) به عنوان نمونهای متعالی از مبارزه علیه حکومت اموی مطرح بود مردم او را با همین جهتگیری میشناختند. در همین راستا نام و یاد آنان از نظر خلفای بنی امیهجرم محسوب میشد و کسانی که آن حضرت از آنان ستایش و یا تعریف میکرد، به زندان افکند از "بیت المال" محروم میساختند. چنانکه فرزدق شاعر همین عاقبت و فرجام را یافت و او که فقط شعری در مدح علی بن الحسین(ع) خواند به زندان افتاد و نامش از دیوان مالی حذف شد. بدینخاطر بود که دشمنان نتوانستند حضرت سجاد(ع) را تحمل کنند و در سال ۹۵ هجری قمری، در سن پنجاه و هفت سالگی، به دست هشام بن عبدالملک و به نقلی ولید بن عبدالملک به شهادت رسید و با غروب غمگینانه خویش جهان تشیع را عزادار ساخت[۶][۷].
- مبارزه با عامان درباری: "محمد بن مسلم زهری" که از دانشمندان دینی آن عصر به شمار میآمد، در زمان حکومت "عبدالملک مروان" جذب دربار شد و تا آخر عمر با دربار بنی امیه همکاری نزدیک داشت. امام سجاد(ع) در نامهای او را توبیخ و سرزنش کرد. به فرازهایی از آن پیام توجه کنید:
- در آغاز نامه خطاب به او مینویسد: تو در حالتی قرار گرفتهای که هر کس از این وضع تو اطلاع یابد سزاوار است به حال تو ترحم کند.
- بدان کمترین چیزی که کتمان کردی و سبکترین چیزی که بر دوش گرفتی، این است که وحشت ستمگر را به آرامش تبدیل کردی و چون به او نزدیک شدی و دعوت او را اجابت نمودی، راه گمراهی را برای او هموار ساختی.
- آنگاه که چیزهایی به تو دادند که حق تو نبود، گرفتی و به فردی نزدیک شدی که هیچ حقی را به کسی باز نگردانده است و هنگامی که تو را به خود نزدیک ساخت، هیچ باطلی را برطرف نکردی و کسی را که دشمن خداست، به دوستی خویش گزیدی.
- اینک از تمام منصبهای خویش کنارهگیری کن تا به پاکان و صالحان پیشین ملحق شوی.
- نزدیکترین وزیران و قویترین یارانشان به قدری که تو فساد آنها را در چشم مردم صلاح جلوه دادی، نتوانستهاند به آنان کمک کنند[۸][۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۲۰ (مکارم الاخلاق).
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ اثبات الوصیه، ص۱۶۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، باب مجالسة اهل المعاصی، ص۳۷۹-۳۸۰.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳.
- ↑ وفات حضرت را در دوازدهم، هجدهم یا بیست و پنجم محرم سال ۹۵ یا ۹۴ هجری نقل کردهاند.
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ تحف العقول، «سخنان امام زین العابدین(ع)».
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد