الله در معارف و سیره سجادی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل الله (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
الله اسم خاص برای ذات واجب الوجودِ جامع همه اوصاف کمال است[۱] معمولاً در فارسی برابر این واژه، کلمه “خدا” قرار میگیرد. الله همان “الإله” است که همزه آن حذف شده و به معنای تنها معبودی است که مستحق پرستش باشد[۲] و یا ذاتی که خِرَدها در آن متحیرند[۳]. خدا را اِله گفتهاند چون افهام و افکار درباره او متحیر است[۴]. در روایتی از امام محمدباقر(ع)، در تفسیر “اله” آمده است که: “اله”، یعنی کسی که مردم از درک چیستی و چگونگی او در میمانند، چه به حس و چه در وهم؛ زیرا او خود، پدیدآورِ وهمها و آفریدگار حسهاست”[۵].
برخی از واژهشناسان گفتهاند: اِله در اصل “ولاه” (عشق ورزیدن) بوده است و از آن جهت به خدا اِله گفته شده که همه موجودات، شیفته و عاشق اویند. چهارمین معنای اِله (از لاهَ یَلوه) به مفهوم مستور بودن است و خدا را از این جهت اِله گفتهاند که از احساس و ادراک خلق محجوب است[۶]. همه این معانی میتواند پذیرفته شود زیرا هر کدام از یک منظر و دیدگاه به معرّفی خدا پرداختهاند، چنانکه هر چهار معنا در روایتی از امام علی(ع) در کنار یکدیگر و در تفسیر معنای “الله” بیان شده است[۷].
“الله” اسم خاص خداوند و جامع همه اسمها و صفات خداوند است و خود نیز میتواند به هر یک از صفتهای نیکوی خداوند متصف شود، و در مَثَل میتوانیم بگوییم: خدای (الله) رحمان و رحیم، خدای دانا و حکیم، خدای بخشنده و کریم، خدای خبیر و شنوا و... ولی عکس آن کاربرد ندارد، یعنی نمیتوان گفت دانای الله. “الله” در آیات بسیاری از قرآن کریم، از جمله در آیه معروف به “آیةالکرسی” این چنین الله تعریف شده است: ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ...﴾[۸] کلمه “الله” خاص خدای یگانه است و هیچ موجود دیگری را نمیتوان با این واژه نام برد.
امام علی(ع) میفرماید: «الله بزرگترین نام از نامهای خداوند است و آن، نامی است که نامیدن جز خدا به آن سزا نیست و هیچ مخلوقی هم به آن نامیده نشده است». همانگونه که پیشتر یادآور شدیم الله نامی است که دیگر نامها و اوصاف خدا را دربردارد، حال آنکه هر یک از دیگر نامهای خدا- غیر از الله- تنها، معنای خاصی از خدا را القا میکند مثل حیِّ قیوم (زنده پایدار) و... از این رو در روایات چندی از پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت پیامبر(ص) از الله به عنوان اسم اعظم (یعنی برترین نام خدا) یاد شده است و در روایتی از امام سجاد(ع) نیز آمده است: «من یک سال، خدای سبحان را پس از هر نماز میخواندم تا اسم اعظم را به من بیاموزد. پس روزی نماز صبح را خوانده بودم که در همان حالتِ نشسته، خواب چشمانم را در ربود و دیدم مردی پیش رویم ایستاده و به من میگوید: از خدای متعال خواستهای که اسم اعظم را به تو یاد دهد؟ گفتم: آری. گفت: بگو: خدایا! من از تو میخواهم به اسمت الله، الله، الله، الله که جز او خدایی نیست، صاحب عرش با عظمت و سترگ». امام زینالعابدین در ادامه میفرماید: «به خدا سوگند، چیزی را بدان از خدا نخواستم، مگر آنکه کامیاب شدم»[۹].
امام زینالعابدین(ع) در فرازی از نیایش پنجاه و دوم صحیفه سجادیه، خدا را اینچنین میخواند: «خداوندا! از تو میخواهم به حق خود که بر همگان واجب گردانیدهای و به نام مهینِ تو «بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ» که پیامبرت را فرمودهای که تو را بدان نام تسبیح گوید و به عظمت ذات بزرگوار تو که نه کهنه میشود و نه تغییر مییابد و نه فنا میپذیرد.»...
بخش مهمی از صحیفه سجادیه به بیان صفات جمال و جلال حضرت حق و ذات مقدس الله اختصاص دارد و در آن معمولاً از خدا با خطاب الهی یا اللّهم (یا الله) یاد میشود. هرچه شناخت نیایشگر نسبت به الله جلّوعلا- بیشتر باشد و در دعا و راز و نیاز با او از القاب شایستهتر و ستایشآمیزتر استفاده کند راه خود را به سوی حضرت حق هموارتر کرده است. بنابراین گزاف نیست اگر گفته شود اساسیترین بخش صحیفه سجادیه و معارف آن درباره شناخت الله و نامها و اوصاف نیکوی حضرت باریتعالی است. این آشنایی است که آتش عشق به معبودِ راستین را در دل نیایشگر شعلهور میسازد و او را به گفتوگو با الله ترغیب مینماید.
در مجموعه پنجاه و چهار دعای صحیفه، بیش از ۲۶۰ بار نام مبارک الله، در آغاز درخواستهای امام سجاد(ع) آمده و خداوند عزیز با عنوان اللّهم (یا الله) خوانده شده است که نمونههایی از آن مورد اشاره قرار میگیرد:
- «اللَّهُمَّ إِنَّكَ مَنْ وَالَيْتَ لَمْ يَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِينَ»؛ «خداوندا! هرکس را که تو یاری نمودی خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند»[۱۰].
- خداوندا! و هر گاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آنکه زودگذر است قرار ده»[۱۱].
- خداوندا! بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس»[۱۲].
- خداوندا! ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید»[۱۳].
- «خداوندا! و مرا از یکتاپرستان و ایمانآورندگان به خود قرار ده»[۱۴].
بر این پایه، گرچه خدا را به هر یک از نامهای نیکویش میتوان خواند و از این طریق او را صدا زد و چیزی طلب نمود ولی جامعترین نامی که در دعاهای امام سجاد(ع) بیشترین کاربرد را دارد نام مبارک الله است. چراکه “الله” مبدأ و فرجام هستی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ»؛ «ستایش خدای را، آن نخستین بیپیشین را و آن آخرین بیپسین را، خداوندی که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و اندیشه واصفان از وصف او فرما ماند.».. [۱۵].
برخی دیگر از نیایشهای امام در مقابل ساحت با عظمت الله بدین قرار است:
- «بارخدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و سلامت دلهای ما را در یاد بزرگی و عظمت خود قرار ده.»..[۱۶].
- «ای خداوند یکتایی که در آسمان و زمین چیزی بر تو پوشیده نیست»[۱۷].
- «تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست، کریم و بخشنده، عظیم، در نهایتِ عظمت، بزرگ و برتر هستی و تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست، والا و متعال هستی.».. [۱۸].
- «تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست، نزدیکی در نهایت بلندی، و بلندمرتبهای در نزدیکی، تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست، دارای بها و مجد و کبریا و ستایشی»[۱۹].[۲۰]
وظایف ما در برابر الله
بر پایه آنچه درباره الله گفتیم از نظر صحیفه سجادیه، مهمترین وظایف ما در پیشگاه خداوند متعال عبارت است از:
- شناخت خدا و دوری از شرک: «سپاس خداوند را بر آنچه از معرفت خود به ما عنایت کرد، و بر شکر خود به ما الهام نمود، و بر ابواب دانش به ربوبیت خویش که به روی ما گشود، و ما را در اخلاصورزی در یگانگیاش راه نمود و از الحاد و تردید در امر خود دور داشت»[۲۱].
- ایمان به خدا: «معبودی جز تو نیست. تنهایی و شریکی نداری، به تو ایمان آوردم، و فرستادگانت را تصدیق کردم، و کتابت را پذیرفتم، و به هر معبودی غیر تو کفر ورزیدم، و از هر که جز تو را پرستد بیزاری جستم»[۲۲].
- گواهی بر یگانگی خدا: «خدایا! من گواهی میدهم که تویی آن خدایی که جز تو خدایی نیست»[۲۳].
- محبت خدا: «خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و دلم را از هر محبتی تهی گردان تا تنها جای محبت تو باشد و به یاد خود مشغول دار و اُنس خود و دوستان خود و بندگان فرمانبردارت را نصیب من کن»[۲۴].
- پرستش خدا: «بارخدایا، به حق خودت، که بر همه آفریدگانت واجب آمده و به نام بزرگت، که به پیامبرت دستور دادی تا تو را با آن تسبیح گوید، و به بزرگی ذات کرامندت، که کهنگی و دگرگونی در آن راه ندارد و تغییر نمیکند و فانی نمیشود، از تو میخواهم که بر محمد و خاندان او درود فرستی، و با عبادت خود مرا از هر چیز دیگری بینیاز کنی، و با خون خودت مرا از غم دنیا تسلّی دهی، و به وسیله رحمتت مرا با کرامتهای فراوانت بازگردانی»[۲۵].
- فرمانبرداری از خدا: «حمد خداوندی را که در پیکر ما ابزارهایی نهاد که توانِ بست و گشادمان باشد و به نعمت روح، زندگیمان عنایت فرمود و اندامهایی دارد که به نیروهای آنها کارها توانیم ساخت و ما را از هرچه خوش و گوارنده است روزی داد و به فضل خویش بینیاز گردانید و به منّ و کرم خود سرمایه بخشید. و تا فرمانبرداری و سپاسگزاریمان بیازماید، به کارهایی فرمان داد و از کارهایی نهی فرمود»[۲۶].
- دعا و نیازخواهی از خدا: «ای خداوند! این منم که به سوی تو آمدهام، مطیع فرمان توام آنجا که فرمان دادهای که بندگانت دست به دعا بردارند. اینک خواهم به آن وعده اجابت که دادهای وفا کنی، که تو خود گفتهای: بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم»[۲۷].
- رضایت داشتن به حکم خدا: «سپاس خدای را که به حکم او خشنودم»[۲۸].
- یاد خدا: «بارخدایا! تویی که به وسیله وحی که از عالم غیب فرستادی و به ترغیب خویش، آدمیان را به چیزهایی راه نمودی که اگر پنهان میداشتی، از دیدگانشان پنهان میبود. گوششان از شنیدن آواز آن ناتوان و اندیشههایشان از تصور آن عاجز میآمد، که تو خود گفتهای: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. مرا سپاس گویید و ناسپاسی مکنید»[۲۹].
- بازگشت دائمی به سوی خدا: «با توبه به سوی خدا بازگردید، بازگشتی خالص»[۳۰]. بار خدایا! شام را به بامداد میآورم و بامداد را به شام میرسانم در حالی که عمل خویش اندک میشمارم و به گناه خود اعتراف میکنم و به خطای خویش اقرار میآورم[۳۱]. «بارخدایا! به سوی تو میگریزم، از تو میترسم، به درگاه تو استغاثه میکنم، به تو امید میبندم، تو را میخوانم، به تو پناه میجویم، اعتمادم به توست و از تو یاری میخواهم، به تو ایمان میآورم و بر تو توکل میکنم و به جود و کَرَم تو متّکی هستم»[۳۲][۳۳].[۳۴].[۳۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ کشف الاسرار، ج۱، ص۶؛ الاسماء والصفات، ج۱، ص۴۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۱-۲، ص۹۳.
- ↑ المیزان ج۱، ص۱۸.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، لسان العرب.
- ↑ بحارالانوار، ج۳، ص۲۲۴.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن.
- ↑ بحارالانوار، ج۳، ص۲۲۲.
- ↑ «هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ مکارم الاخلاق، ج۲، ص۱۵۹؛ بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ نیایش پنجم.
- ↑ نیایش نهم.
- ↑ نیایش هجدهم.
- ↑ نیایش سیودوم.
- ↑ نیایش چهلوهشتم.
- ↑ نیایش اول.
- ↑ نیایش پنجم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ باقریفر، علی، مقاله «الله»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۶۸.
- ↑ نیایش یکم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ نیایش ششم.
- ↑ نیایش بیستویکم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ نیایش یکم.
- ↑ نیایش سیویکم.
- ↑ نیایش سیوپنجم.
- ↑ نیایش چهلوپنجم.
- ↑ نیایش چهلوپنجم با اقتباس از قرآن کریم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ همچنین نک: مدخلهای پروردگار، توحید، خداشناسی، شرک و کفر.
- ↑ الاسماء و الصّفات، احمد بن الحسین البیهقی (م ۴۵۸ق)، تحقیق: عبدالله بن محمد الراشدی، جدہ: مکتبة السوادی؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت: مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق؛ راهنمای موضوعی صحیفه سجادیه، دکتر علی شیروانی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، چاپ ششم، ۱۳۸۵ ش؛ فرهنگنامه موضوعی صحیفه سجادیه، سیداحمد سجادی، مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش؛ قرآن کریم، ترجمه سیدعلی موسوی گرمارودی، انتشارات قدیانی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش؛ کشفالاسرار، رشیدالدین میبدی (م ۵۲۰ق) به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضلبن حسن طبرسی (امین الاسلام) (م ۵۴۸ق)، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی و سید فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت: دارالمعرفة، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ق؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ترجمة مصطفی رحیمی نیا، نشر سبحان، چاپ دوم، ۱۳۸۸ ش؛ مکارم الاخلاق، فضلبن حسن طبرسی (امین الاسلام) (م ۵۴۸ق) تحقیق: علاء آل جعفر، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، قم: اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۳۹۴ ق.
- ↑ باقریفر، علی، مقاله «الله»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۰.