ظلمناپذیری
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث نفی ظلم است. "نفی ظلم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نفی ظلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
ظلم که در نقطه مقابل عدالت قرار دارد، از اسباب متلاشی شده جامعه محسوب شده و از معدود مسائلی است که هر عقل به قبح آن آگاهی دارد و رفع آن از برترین دلمشغولیهای جوامع بوده و نهادینه کردن راهکاری جهت نفی ظلم و ستم که اسباب آرامش و امنیت را در جامعه فراهم میآورد، از آرزوهای دیرین بشریت است.
امام خمینی به مانند سایر اندیشمندان شیعه، قباحت ظلم را به عقل مستقل و بدیهی مستند کرده و در حوزه فقه نیز به قاعده ملازمه حکم عقل و شرع استناد کرده و لذا حکم به حرمت آن کرده است[۱]. قباحت ظلم در حوزه اجتماعی و سیاسی به گونهای است که در روایات، بقای دولت با وجود کفر و الحاد ممکن دانسته شده و با وجود ظلم و ستم غیر ممکن معرفی شده است: «فإن الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»[۲]؛ مملکت تحت کفر باقی میماند، ولی تحت ظلم باقی نمیماند.
حوزه ظلم، مصادیق زیادی داشته و جدا از موارد ظلم در حوزه فردی، ظلم و ستم در حوزه اجتماع و سیاست در موارد زیادی داشته و جلوههای متعددی مییابد. که ما دیدگاههای امام خمینی را در این حوزه، در سه بخش عمده “عدم پذیرش ظلم”، “ظلم ستیزی” و “دفاع از مظلوم” به اختصار مورد اشاره قرار میدهیم:
عدم پذیرش ظلم
در منطق فقه شیعه همانطور که ظلم و ستم نکردن، حرام بوده و مورد نکوهش قرار میگیرد، پذیرش ظلم نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و حرام محسوب میشود. این امر بر آمده از وحی الهی و آیات شریفه قرآن است که میفرماید “ظلم نکنید و مورد ظلم واقع نشوید”[۳]. امام خمینی در عبارات بسیار و در موارد زیاد به ملازمه میان این دو اشاره کرده، و نظام اسلامی را به گونهای تعریف کرده است که از هر دو حوزه ظلم نکردن و مورد ظلم واقع نشدن به دور بوده و بر اساس آموزههای اسلام عزتمندی را در سایه به دور ماندن از ظلم کردن و ظلم شدن معنا کرده است: دستور اسلام این است که نه ظلم بکنید، نه زیر بار ظلم بروید. انظلام یعنی زیر بار ظلم رفتن از ظلم کمتر نیست. انظلام به خود ظلم کردن است. به یک ملت ظلم کردن است. ظلم هم از همین قماش است. هر دویش در اسلام ممنوع است. نه شما حق دارید به کسی ظلم کنید، نه حق دارید که از کسی ظلم بکشید[۴].
امام خمینی ضمن تبیین این قاعده کلی، مصادیقی را در حوزه سیاست بر این قاعده مبتنی کرده و بر موارد متعددی به واسطه این قاعده استدلال کرده است، که برخی از این مصادیق را با عنایت به عبارات امام خمینی از نظر میگذرانیم:
- مراعات این اصل در روابط خارجی و در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روابط ما با تمام خارجیها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود. در این رابطه، نه به ظلمی تسلیم میشویم و نه به کسی ظلم خواهیم کرد. و در زمینه تمام قراردادها، ما بر اساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملت خودمان عمل خواهیم کرد[۵].
- جنگ عراق با ایران: و چنانچه توجه به تاریخ داشته باشید، عراق جزء ایران است؛ مداین از ماست و از ایران است... لکن ما از باب این که تابع اسلام هستیم و قراردادهایی که شده است محترم میشماریم، هرگز بنای این مطلب را نداریم که حتی به یک وجب از مملکت عراق - که به حسب حالا مال عراق است- تعدی کنیم. و حتی یک وجب از زمین خودمان را نخواهیم به دیگران داد. نه ظلم میکنیم به آنها؛ و نه تحت ظلم واقع میشویم[۶].
- روابط ایران با آمریکا: روابط ما با امریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است؛ روابط یک غارت شده با یک غارتگر است... آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم. امریکا آن طرف دنیاست. آنها میخواهند که بازار داشته باشند اینجا. آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند. ما که، اسلام که، بنا ندارد که ظلم به دیگری بکند، مظلوم هم نخواهد شد[۷].[۸]
ظلم ستیزی
نظام سیاسی شیعه، به گونهای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، ستیز با ظالم را نیز در برنامههای خود جهت تأمین عدالت قرار داده، بلکه علاوه بر این که ظلم به خود را بر نمیتابد، ظلم بر برادران مسلمان را نیز به مانند ظلم بر خود دانسته و ستیز با ظالمان به دیگران را نیز خواستار شده است. امام خمینی از یک سو، خود را مخالف با کشورهایی که ظلم را پیشه خود کردهاند دانسته: ما با هر کشوری که بخواهد ظلم کند مخالفیم. حال این کشور چه در غرب و چه در شرق[۹].
و در سوی دیگر دولت اسلامی را دشمن دولتهای ظالم (اعم از این که به دولت اسلامی ظلم کرده و یا این که سایر مسلمانان را مورد ظلم و ستم قرار داده باشند)، معرفی کرده است: ما با کشورها مخالفتی نداریم. ما با دولتهایی که ظالم هستند، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند، با آنها دشمن هستیم[۱۰].
مبارزه با ظلم و ستم که از محوریترین اصول در حوزه فقه سیاسی محسوب میشود، به دین اسلام و فقه شیعه اختصاص نداشته، بلکه هدف از بعثت انبیا بوده و از این روی سیره انبیا و اولیای الهی بوده و منطق تمامی کسانی که سر در گرو وحی الهی نهاده و توحید و سعادت را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و از این روی بنا به شهادت تاریخ و تأیید امام خمینی، بسیاری از پیامبران و اولیای الهی در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنجهای بسیار را تحمل کردهاند: پیغمبر هم شهید داد، انبیا هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه میکردند با طاغوت ولو این که زمین بخورند، ولو این که کشته بشوند ولو کشته بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند، و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود[۱۱].
جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار مبارزه با ظلم و ستمهای فردی و اجتماعی و در حدّ کلان، حاکمان ظالم بودند، این وظیفه از سوی آنان به مردم نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود. از این روی امام خمینی مبارزه با ظلم و فساد را علاوه بر فرهیختگان جامعه، وظیفه مردم نیز دانسته و این امر را به عنوان تکلیفی بر آنان فرض دانسته است: مسأله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدانها ستم میکنند[۱۲].[۱۳]
دفاع از مظلوم
از محوریترین موضوعاتی که در خصوص نفی ظلم و ستم در نظام سیاسی شیعه مطرح بوده این است که مسلمانان علاوه بر ظلم ستیزی میبایست به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کرده و از حقوق مظلومان دفاع نمایند. بلکه قضیه “دشمنی با ظالم و کمک به مظلوم” به صورت دو اصل اساسی از سوی حضرت علی(ع) و در وصیتنامه ایشان به امام حسن و امام حسین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است: ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیر المؤمنین(ع) در وصیت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر میدهد و میفرماید: «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[۱۴]؛ دشمن ستمگر، و یاور و پشتیبان ستمدیده باشید[۱۵].
این امر در کلام امام خمینی نیز به صورت اصلی محوری و قاعدهای اساسی مورد توجه قرار گرفته و از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برشمرده شده است: ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم[۱۶].
مسأله مبارزه با افراد ستمگر و کمک به ستمدیدگان جهت نجات از ظلم و تجاوز قدرتهای زورگو، از اصول مورد قبول در فقه شیعه بوده، بلکه مبارزه با افرادی که با ما در حال جنگ نیستند و در عین حال به ظلم و تجاوز به حقوق دیگران اقدام میکنند، محکوم به حکم جواز بلکه وجوب شده است. شهید مطهری در خصوص این مورد این گونه نگاشته است: ممکن است طرف با ما نخواهد بجنگد، ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسانها شده است و ما قدرت داریم آن انسانهای دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفتهاند، نجات بدهیم. بله این هم جایز است، بلکه واجب است[۱۷].
این قضیه که از اصول مسلم فقه سیاسی شیعه برشمرده میشود در سایه معارف فقهی و تأکیدات امام خمینی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز راه یافته است. بر اساس اصل صد و پنجاه و چهار قانون اساسی، دولت جمهوری اسلامی ایران، در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین حمایت میکند[۱۸].
امام خمینی جهت دستیابی به این هدف متعالی، راهکارهایی را مد نظر قرار داده که از آن جمله میتوان به کمک به بیداری و هوشیاری ملتها جهت خروج از تحت سلطه ستمگران و اتحاد همه مسلمانان و مظلومین جهان جهت مبارزه فراگیر با ستمگران جهانی اشاره کرد. و ما تنها به عباراتی محدود از امام خمینی در این باب اشاره میکنیم: ما ملت ایران که نهضت کردیم و دست ظلم را کوتاه کردیم... با هدایت این نور سایر کشورهای اسلامی و سایر مستضعفان جهان بیدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرتهای بزرگ خارج کنند[۱۹].
همه با هم ید واحده باشیم که دیگرانی که میخواهند به همه ماها تعدی کنند، چه با اسم اسلام، چه با اسم سایر مذاهب، به مسلمین جهان و به ملتهای مظلوم جهان ظلم و ستم روا میدارند، با هم تشریک مساعی کنیم در این که یک راه پیدا کنیم برای جلوگیری از ستم در تمام قشرهای انسانهای دنیا[۲۰].
بر اساس همین منطق است که امام خمینی مصادیق متعددی را در خصوص حمایت از مستضعفین و مظلومین جهان برشمرده و حمایت از آنان را از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران دانسته است: جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است[۲۱]. ما از تمام نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان، که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند، پشتیبانی میکنیم[۲۲][۲۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: الاستصحاب (امام خمینی)، ص۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۱.
- ↑ ﴿لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾ «نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۴، ص۲۴۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۸۳.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۳۵۷.
- ↑ ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۵، ص۲۹۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۵، ص۳۴۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.
- ↑ صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.
- ↑ ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ ولایت فقیه، ص۳۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۶۰.
- ↑ جهاد، ص۲۹.
- ↑ ر.ک: قانون اساسی، اصل ۱۵۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۹۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۳۸.
- ↑ ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۴.