عام الوفود در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عام الوفود است. "عام الوفود" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عام الوفود (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

زمان و علت ورود وفود به مدینه

وفد ثقیف

وفد بنی تمیم

وفد عامر بن صعصعه

وفد قبیله طی

وفد ربیعه (عبدالقیس)

وفد بنی‌اسد

  • در آغاز سال نهم هجری، ده گروه از این قبیله به حضور پیامبر(ص) آمدند. "حضرمی بن عامر" یکی از افراد این قبیله به حضرت عرض کرد: "ما در خشکسالی در حالی که شب‌های تاریک را تا صبح راه پیموده‌ایم به حضور شما آمده‌ایم؛ در حالی که شما کسی را سراغ ما نفرستادی"[۴۱].
  • در این باره آیه ۱۷ سوره حجرات نازل شد: ﴿يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۴۲][۴۳].

وفد فزاره

وفد کلاب

وفود

فتح مکه جایگاه ویژه رسول خدا(ص) را در جزیرة العرب استوار ساخت. از آن پس، ورود نمایندگان به حضور ایشان، پس از بازگشت به مدینه افزایش یافت؛ به گونهای که سال نهم هجری را «عام الوفود؛ سال نمایندگان سیاسی» نامیدند. حضور وفود در مدینه به انگیزههای گوناگونی بود. پذیرش اسلام و آگاهی از اصول و برنامههای دین جدید، از جمله اهداف برخی از این هیئتها به شمار میآمد، ولی به نظر میرسد بسیاری از آنها که تعدادشان به بیش از هفتاد مورد میرسد، برای گرفتن تأمین از دولت مدینه که اینک قدرت و غلبه نظامی آن کاملا آشکار گشته بود، بدان شهر رو آوردند. تلاش رسول خدا(ص) در این دیدارها، آشنا کردن قبایل با تعالیم اسلام و آموزش حساسیتهای فرهنگی و سیاسی دین اسلام بود. آن حضرت هر چند آگاه بود که پذیرش اسلام از سوی برخی از این قبایل به صورت ظاهر است، اما تلاش میکرد قبایل پراکنده در سراسر جزیرة العرب مطیع حکومت مرکزی مدینه شوند و از آن پیروی کنند. ایشان با وجود پذیرش تقاضاهای مالی این قبایل و اعطای امتیازهای مالی به آنها، از پذیرش تقاضاهای سیاسی و زیاده خواهی آنان خودداری کرد. برخی از نمایندگان خواستار شراکت در قدرت با پیامبر بودند. از جمله این گروهها، بنی حنیفه بودند که تقسیم قدرت را میان خود و پیامبر خواستار شدند[۵۰]، ولی آن حضرت بر یگانگی قدرت مرکزی اصرار داشتند. در حقیقت اعلام اسلام از سوی نمایندگان قبایل، اعترافی ضمنی به یگانگی دولت و قدرت مرکزی مستقر در مدینه، آن هم بدون هیچگونه قید و شرطی بود. رسول خدا(ص) را بر قبایلی که اسلام آورده بودند، خواستههای سنگین و شرطهای سخت قرار نمیداد. آنان نیز همچون مسلمانان باید رسالت نبوی را میپذیرفتند و دستورات دین را به جا میآوردند و حقوق مالی را به دولت مدینه میپرداختند، اما سرزمین، بزرگان و نظم خود را همچنان محفوظ نگاه میداشتند. بنابراین، با پذیرش اسلام، نظم کهن و روابط میان عشایر و قبایل و ساکنان دهکدهها و شهرها، همچنان پایدار بود. البته فردی که به عنوان امیر یا رئیس مورد تأیید حکومت مرکزی قرار میگرفت، لازم بود از دستورات دولت مدینه پیروی کند و ارتباط خویش را با آن دولت محفوظ دارد.[۵۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۴۶۵.
  2. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۵۹؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۵ ص۴۰.
  3. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۰.
  4. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۵۹.
  5. شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۰.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۰؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال و الحفدة و امتاع، ج۲، ص۸۹.
  7. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۰؛ واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۴۹۷؛ بنا به نقل عمده مفسران نزول سوره فتح بعد از صلح حدیبیه بوده است.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۵.
  9. حمیدرضا شیخی، فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص۴۳.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۲-۲۶۹.
  11. محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۸-۲۲.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۴.
  13. رسول جعفریان، سیره رسول خدا، ص۶۵۶.
  14. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۰-۳۸۲.
  15. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۰؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۰.
  16. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.
  17. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.
  18. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۹۹.
  19. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۲.
  20. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۵۲.
  21. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۶۰.
  22. يا محمد جئناك نفاخرك؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۲.
  23. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۶-۱۷.
  24. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۷.
  25. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۷.
  26. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵.
  27. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۳.
  28. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.
  29. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۹.
  30. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.
  31. «الأمر الى اللّه يضعه حيث يشاء »؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.
  32. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.
  33. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.
  34. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۴.
  35. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۹۴.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۷۷.
  37. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۴.
  38. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.
  39. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.
  40. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۵.
  41. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.
  42. «بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید» سوره حجرات، آیه ۱۷. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۴۱۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.
  43. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۵.
  44. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۱؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۱.
  45. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۲.
  46. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۵-۳۸۶.
  47. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.
  48. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.
  49. حاجی‌زاده، یدالله، وفود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۸۶.
  50. ذهبی، ج۲، ص۶۸۳؛ ابن سیدالناس، ج۲، ص۲۹۲.
  51. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۰-۳۱.