احترام در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون احترام است. "احترام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ارج نهادن هر چیز متناسب با آن است. برای مثال، احترام انسان، تعرّض نکردن به ناموس، جان و مال او، بلکه دفاع از آنها در مقابل تعرّض کنندگان است، یا حرمت داشتن قرآن، جلوگیری از نجس شدن آن و پرهیز از هر گونه اقدامی است که موجب هتک آن می‏‌شود. از عنوان احترام به مناسبت در باب‌های بسیاری مانند طهارت، حج، جهاد، تجارت، مضاربه، مزارعه، عاریه، نکاح، طلاق، حدود و دیات سخن رفته است.

چیزهای محترم را می‌‏توان در دو دسته ذوات و افعال قرار داد:

  1. ذوات محترم: ذوات محترم، به انسان، حیوان، گیاه و جماد تقسیم می‏‌شود:
    1. انسان: در شریعت اسلام، حرمت انسان یا اصلی است یا عرضی. حرمت اصلی از آنِ مسلمان و مؤمن و ناشی از طهارت و قداست ذاتی او است که در پرتو پذیرش اسلام و ایمان به دست می‏‌آید. البته این حرمت نیز بر حسب مراتب ایمان و درجات علم و تقوا متفاوت است. بنابراین، حرمت انبیا، اوصیا و انسان‌های کامل بیش از دیگران است. کافران حرمت اصلی ندارند و تنها به سبب عقد ذمّه، امان و هدنه از حرمت عرضی برخوردار می‏‌شوند و تا هنگامی که پیمان را نشکسته‏‌اند یا مدّت آن تمام نشده، پایدار است. [۱] احترام به جان، آبرو و مال انسان محترم، واجب است. [۲] احترام جان انسان محترم؛ خواه اصلی و یا عرضی، آسیب نرساندن به آن است؛ با این تفاوت که در حرمت اصلی، افزون بر آسیب نرساندن، حفظ جان و دفاع از آن نیز واجب است. [۳] همچنین پیکر بی‌جان مسلمان مانند زنده او محترم است. از این رو، غسل، کفن و دفن آن واجب، و آنچه مانند نبش قبر که موجب هتک حرمت آن شود، حرام است. [۴]حکم آبرو و مال انسان محترم، همچون حکم جان او است، یعنی تعرّض به آنها حرام است؛ و نسبت به آبرو، حفظ و دفاع از آن واجب است. [۵]
    2. حیوان: حیواناتی که انسان از آنها برای خوردن، سواری، بارکشی، حفاظت گلّه یا باغ استفاده می‏‌کند، محترمند و بر صاحب خود حقوقی دارند که برخی ـ مانند آب و علف دادن ـ واجب، و برخی ـ مانند نزدن سیلی به صورت، بیش از اندازه توان بار نکردن و راه نبردن، وپشت حیوان را مجلس حرف زدن با دیگران قرار ندادن ـ مستحب است. [۶] حیوانات غیر دریایی که در حرم مکّه و بنابر قولی حرم مدینه زندگی می‌‏کنند، حرمت دارند. از این رو، شکار کردن آنها جایز نیست. برخی، شکار کردن حیوان حرم مدینه را مکروه شمرده‏‌اند [۷].
    3. گیاه: درختان و گیاهان حرم مکّه محترمند و بریدن و کندن آنها ـ جز برخی ـ جایز نیست[۸] و به قول مشهور، در صورت قطع کردن درخت، کفّاره ثابت است. [۹] همچنین درختان حرم مدینه محترمند؛ لیکن در حرمت یا کراهت بریدن آنها اختلاف است. البته بنابر قول به حرمت، بریدن درخت موجب ثبوت کفّاره نیست. [۱۰]
    4. جماد: برخی اشیاء، مانند کعبه، قرآن، کتاب‌های دعا و روایات معصومان(ع)، تربت امام حسین(ع)، ضریح مقدّس معصومان و آنچه در مشاهد مشرّفه از آنِ ایشان است، در شریعت اسلام محترمند. از این رو، نجس کردن آنها حرام، و زدودن نجاست از آنها واجب است. [۱۱] همچنین برخی مکان‌ها، مانند مساجد، بویژه مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص)، حرم مکّه و مدینه، مشاهد مشرّفه و برخی زمان‌ها، مانند ماه رمضان، ماههای حرام (رجب، ذیقعده، ذیحجّه و محرّم) و روز جمعه حرمت دارند. از این رو، مجازات دنیوی و عقوبت اخروی گناه در این مکان‌ها و زمان‌ها بیشتر است [۱۲] و مقدار دیه در برخی، مانند ماههای حرام افزایش می‏یابد. [۱۳]
  2. افعال محترم: عمل انسان آزاد و محترم، احترام دارد و اگر کسی، دیگری را برای انجام دادن کاری اجیرکند، باید اجرت کار او را بپردازد. در صورت نپرداختن، ضامن است. [۱۴] نسب [۱۵] و عدّه با وطی محترم (آمیزش حلال) ثابت می‏‌گردد [۱۶].[۱۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کشف الغطاء، ج۴، ص:۳۵۶ و جواهر الکلام، ج۲۱، ص:۸۱، ۲۷۷
  2. جواهر الکلام، ج۲۲، ص:۶۰؛ ج۲۷، ص:۱۹۵
  3. جواهر الکلام، ج۵، ص:۱۱۴ ـ ۱۱۸ و ج۲۱، ص:۱۶
  4. مسالک الافهام، ج۵، ص:۱۴۹؛ ج۴، ص:۸۲
  5. جواهر الکلام، ج۲۱، ص:۱۶
  6. وسائل الشیعة، ج۱۱، ص:۴۷۸؛ جواهر الکلام، ج۵، ص:۱۱۵ ـ ۱۱۶
  7. جواهر الکلام، ج۲۰، ص:۷۸ و ۲۹۴
  8. جواهر الکلام، ج۱۸، ص:۴۱۲ و ۴۱۹
  9. جواهر الکلام، ج۲۰، ص:۴۲۵ ـ ۴۲۶
  10. جواهر الکلام، ج۲۰، ص:۷۷ و ۷۹
  11. نهایة الاحکام، ج۱، ص:۸۸ ـ ۸۹؛ العروة الوثقی، ج۱، ص:۹۰ ـ ۹۱؛ جواهر الکلام، ج۲، ص:۵۱ ـ ۵۲
  12. جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۳۷۳ ـ ۳۷۴
  13. جواهر الکلام، ج۴۳، ص:۲۶ ـ ۲۹
  14. قواعد الفقهیة (مکارم)، ج۲، ص:۲۱۸ و جامع المدارک، ج۵، ص:۲۰۰؛ جواهر الکلام، ج۲۷، ص:۴۷ ـ ۴۸ و ۷۷ و ۳۷ و ۳۸
  15. جواهر الکلام، ج۲۹، ص:۲۴۳
  16. مهذب الاحکام، ج۲۶، ص:۱۴۷؛ جواهر الکلام، ج۳۲، ص:۲۱۱.
  17. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۲۸۸-۲۹۰.