رفتار با دشمنان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آداب هم‌نشینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

بردباری در دعوت از مشرکان

  • از آنجا که هدف پیامبر (ص)، هدایت و رهبری مردم بود و نه دشمنی و جنگ با آنان، در این راه، بردباری بسیاری از خود نشان داد. آن حضرت در دعوت از مشرکان به مشقت‌های بسیاری دچار شد و رفتارهای بسیار ناپسندی از آنان دید؛ ولی هیچ‌گاه از دعوت و موعظه آنان دست برنداشت.پیامبر (ص) مانند طبیبی دلسوز برای طبابت روح افراد به سراغ آنان می‌رفت؛ چنانکه علی (ع) در این باره می‌فرماید: "پیامبر، طبیبی سیار برای درمان بیماران است (خود، نزد بیماران می‌رود). او مرهم‌های شفابخش را آماده و ابزار داغ کردن زخم‌ها را گداخته است و او برای شفای قلب‌های کور و گوش‌های ناشنوا و زبانهای لال، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است"[۵]؛ این، همان طبیب سیاری است که دنبال بیماردلان مکه می‌رفت و در برابر آزارهای آنان بزرگوارانه می‌فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ »[۶][۷].

دعوت دشمن به پذیرش اسلام، پیش از جنگ

نهی از کشتن کسی که مسلمان می‌شود

گذشت، پس از پیروزی

  • هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد که پیامبر(ص) پس از پیروزی در صدد انتقام بر آید؛ بلکه با رحمت الهی، اخلاق پسندیده و رفتار سازنده‌اش آنها را می‌بخشید و این‌گونه سبب جذب بسیاری به اسلام می‌شد. خداوند در قرآن کریم، مدارای پیامبر را این‌گونه می‌ستاید: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۲۱][۲۲].
  • بر اساس همین رأفت و مدارا بود که آن حضرت پس از فتح مکه، وقتی دشمنان دیرینه‌اش مانند ابوسفیان را دید که حتی قصد کشتنش را داشتند، به انتقام و یا حتی تأدیب و سخت گیری بر آنان نیندیشید؛ بلکه در جواب بعضی یارانش که آن روز را روز جنگ و انتقام فریاد دانسته، باعث نگرانی ابوسفیان شده بودند، آن را روز بزرگداشت کعبه دانست و به همه امان داد[۲۳] و از آنان پرسید: «مَا تَظُنُّونَ وَ مَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ ؟» آنان با شناختی که از پیامبر داشتند، گفتند: "گمان نیکی داریم. تو برادر بزرگوار و فرزند برادری بزرگوار و با گذشت هستی که هم اکنون پیروز شده ای"[۲۴]؛پیغمبر فرمود: "همان سخنی را می‌گویم که برادرم یوسف گفت؛ او گفت: "امروز بر شما نکوهشی نیست، خداوند شما را می‌آمرزد و او بخشنده‌ترین بخشندگان است"[۲۵]. بروید که شما آزادشدگان اید"[۲۶]. آن حضرت حتی زمانی که قاتل عمویش، حمزه را دید، رویش را از او برگرداند و به وی فرمود: "برو که هرگز نمی‌خواهم تو را ببینم"[۲۷][۲۸].

بخشش کسانی که قصد کشتن او را داشتند

مدارا با اسیران، زنان و فرزندان دشمن

پاسخ به تجاوز و پیمان‌شکنی

امین مشرکان

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  2. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۷.
  3. البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۱۵۳ و نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۸۷.
  4. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۷.
  5. «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ»؛ نهج البلاغه، ص ۱۵۶.
  6. صحیح بخاری، ص ۱۵۱.
  7. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۷-۱۸۸.
  8. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۶۳.
  9. حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج۱، ص ۵۳۵،؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۳۷.
  10. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۸.
  11. تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹؛ المغازی، ص۱۷۶-۱۷۷ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸
  12. المغازی، ج ۱، ص ۱۷۶؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۴، ص ۱۷۹.
  13. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۸-۱۸۹.
  14. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج ۴، ص ۲۳ - ۲۴.
  15. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۹.
  16. البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۵ - ۵۷۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.
  17. البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.
  18. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۹.
  19. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۲۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و المغازی، ج ۲، ص ۸۲۲.
  20. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۸۹.
  21. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  22. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۰.
  23. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۶ و المغازی، ج ۲، ص ۸۲۲.
  24. طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۲۵؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۶۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۰؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۱۲ و المغازی، ج۲، ص۸۳۵.
  25. سوره یوسف، آیه ۹۲.
  26. اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۲۶؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۶۰؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۱.
  27. سبل الهدی و الرشاد، ج ۴، ص ۲۱۷؛ الکامل، ج ۲، ص ۲۵۱؛ الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۲۷، ص ۲۵۳ و القندوزی، ینابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱.
  28. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۰-۱۹۱.
  29. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۷۲ - ۴۷۴؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۳۵۵ - ۳۵۶، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۶۱ - ۶۶۲ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۱۴ - ۳۱۵.
  30. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۱.
  31. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۶؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۲۶۴؛ نویری، نهایة الأرب، ج ۱۷، ص ۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۴۷ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۲، ص ۱۴۰.
  32. امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۹۵ - ۳۲۴؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۹۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۵۸؛ دلائل النبوه، ج۴، ص۳۴؛ الکامل، ج ۲، ص۱۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۶۰۱؛ مسند احمد، ج۳، ص۴۸۸ و عبدالرزراق صنعانی، المصنّف، ج۵، ص۲۰۱.
  33. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۱.
  34. جویریه، دختر رئیس قبیله بنی مصطلق، حارث بن ابی ضرار، بود که در جنگ به اسارت در آمد و بهای آزادی‌اش، نُه اوقیه بود. وی برای پرداخت آن از رسول خدا (ص) کمک خواست و آن حضرت پس از پرداخت، او را به همسری گرفت و تعداد زیادی از اسیران را در قبال مهریه وی آزاد کرد.
  35. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۵۰، المغازی، ج ۱، ص ۴۱۲ و ابن جوزی، المنتظم، ج ۳، ص۲۱۹.
  36. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۹؛ امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۲۰۶؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۱۲ و نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۶۵.
  37. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۲.
  38. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۲.
  39. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۳۵؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۴۶۹؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۶ و السیرة النبویه، ج ۲، ص۳۱۸.
  40. جوامع السیره، ص ۱۷۷ - ۱۷۸ و المغازی، ج ۲، ص ۷۸۳ – ۷۸۴.
  41. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۲.
  42. سبل الهدی الرشاد، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ المغازی، ج۲، ص۷۸۶-۷۹۲ و امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۴۹.
  43. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۳.
  44. ینابیع الموده، ج۱، ص۶۶؛ ماوردی، اعلام النبوه، ص۲۱۳؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص ۲۹۰ و السیرة النبویه.، ج ۱، ص ۱۹۷.
  45. قاضی ابرقوه، سیرت رسول اللّه، ج ۲، ص ۸۳۷: السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۴۴ - ۳۴۵؛ عیون الاثر، ص ۱۸۵ و الإکتفاء، ج ۱، ص ۴۸۵.
  46. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۳.