زندگی در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث زندگی است. "زندگی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

زندگی‌ به‌معنای حضور انسان در پهنه آفرینش در دیدگاه‌ها و مکتب‌ها مختلف تعابیر گوناگون دارد. گرچه در تلقی عمومی، دوره عمر این جهانی را زندگی می‌نامند، اما در مکتب دین، دوره‌های مختلفی در زندگی آدمی متصور است. عالم ذرّ، دوره ابتدایی زندگی آدمی است که انسان ماهیتی ذره‌ای داشته است. خداوند سبحان در آیه‌ای به عالم ذرّ اشاره می‌کند و می‌فرماید: پروردگار تو از پشت بنی‌آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید "آیا من پروردگارتان نیستم؟" گفتند: "آری، گواهی می‌دهیم" تا در روز قیامت نگویید ما که از آن بی‌خبر بودیم[۱][۲].

علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌نویسد: "اعتراف فرزندان نوع بشر به ربوبیّت خدای سبحان در عالم ذر، ناشی از فقر ذاتی انسان به خداست. امام علی (ع) نیز در خطبه‌ای از نهج البلاغه خداوند را سپاس می‌گوید با این عبارت "سپاس خداوندی را که گرفت و عطا کرد"[۳]. برخی از شارحان این کلام را تفسیری بر آیه فوق می‌دانند. میرزا حبیب الله خویی در منهاج البراعة معتقد است که این کلام علی (ع) بر اخذ میثاق در عالم ذرّ دلالت دارد[۴].

دوره بعدی، دوره صلبی است که آدمی در پشت پدران خویش از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. خداوند در قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده است: و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید خدا به او] فرمود: "من تو را پیشوای مردم قرار دادم." ابراهیم] پرسید: "از دودمانم [چطور]؟" فرمود: "پیمان من به بیدارگران نمی‌رسد."[۵][۶].

افزون بر این، علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۷۲ سوره اعراف[۷] می‌نویسد: "فرزند را از پشت پدر و مادر گرفته و آن را که تاکنون جزئی از ماده پدر و مادر بوده موجودی مستقل و انسانی تمام‌عیار گردانیده و از پشت این فرزند نیز فرزند دیگر أخذ کرده و هم‌چنین تا آن‌جا که اخذ تمام شود و هر جزئی از هر موجودی که باید، جدا شود و افراد انسان‌ها موجود و منتشر شوند و هر یکی از دیگری مستقل و برای هر فردی نفسی مستقل درست شود تا سود و زیانش عاید خودش شود." این امر، خود، گواه بر تأیید حیات صلبی آدمی است[۸].

امام علی (ع) نیز در فرازی از نهج البلاغه اشارتی دارد که مؤیّد حیات صلبی است: چون خداوند امام (ع) را در نبرد با اصحاب جمل پیروز ساخت، یکی از یاران حضرت گفت: "دوست داشتم برادرم فلان، با ما در این کارزار حاضر بود تا می‌دید خداوند به چه طریق تو را بر دشمنانت پیروز کرد." امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "آیا برادرت دوستدار ماست؟" عرض کرد: "آری." فرمود: "او هم در این جنگ با ما هستند. زود است که روزگار ایشان را مانند خونی که ناگهان از بینی انسان بیرون می‌آید ظاهر گرداند و ایمان به‌ واسطه آن‌ها نیرو گیرد."[۹][۱۰].

سپس دوره ارحامی است که نطفه آدمی در رحم مادران نهاده می‌شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اوست که شما را در رحم مادران به هر سان که خواسته باشد می‌نگارد. نیست خدایی جز او که پیروزمند و حکیم است[۱۱]. امام علی (ع) در فرازی از نهج البلاغه در بیان ستایش و عظمت خداوند به آگاهی و دانش خداوند از درون رحم‌ها اشارت دارد[۱۲][۱۳].

پس از این دوره، دوره دنیایی، یعنی فرصت زندگی آدمی در دنیای کنونی است. سپس دوره برزخ فرا می‌رسد، یعنی دوره‌ای است که آدمی پس از وفات به آن منتقل می‌شود. خداوند سبحان در قرآن کریم می‌فرماید: ... شاید، کارهای شایسته‌ای را که ترک کرده بودم به جای آورم منظور جهان برزخ]. هرگز؛ این سخنی است او می‌گوید و پشت سرشان تا روز قیامت مانعی است که بازگشت نتوانند[۱۴][۱۵].

امام علی (ع) در فرازهایی درباره عالم برزخ سخن رانده است. ایشان در تفسیر آیه شریفه ﴿﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ [۱۶] می‌فرماید: اینان گذشتگانتان هستند که از دروازه مرگ گذشتند و پیشتازانتان که فرودجای و سرچشمه آماده ساختند. آنان که شخصیت‌هایی بزرگ و فخر آفرینانی بنام بودند[۱۷]. و سرانجام دوره قیامت فرا خواهد رسید که آدمیان به‌سوی معاد جسمانی پیش می‌روند و نسبت به عقاید و اعمال خود پاسخ‌گو خواهند بود[۱۸].

همه ادواری که نام برده شد، مسیر حرکت انسان است تا به مرحله پایانی یعنی جهان آخرت و عالم ابدیّت برسد و در جایگاه خودساکن شود[۱۹]. از این‌رو زندگی آدمی تنها در زندگی این جهانی خلاصه نمی‌شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: آیا پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به نزد ما بازگردانده نمی‌شوید؟[۲۰][۲۱].

ویژگی خاصی که حیات این جهانی آدمی را از دیگر دوره‌های زندگی متمایز و ممتاز می‌سازد، قدرت انتخاب و صیرورت انسان در مسیر تکامل و تعیین سرنوشت خویش است. خداوند سبحان در قرآن کریم بازگشت همه امور را به‌سوی خود می‌داند[۲۲]. گویی انسانی که بنا بر حکمت و مشیّت الهی حرکت زندگی خویش را آغاز کرده و سه دوره از حیات خویش را تا زندگی دنیایی گذرانده است، در زندگی دنیوی خویش این فرصت را می‌یابد تا سرنوشت و آینده خویش را رقم زند. عنصر اختیار در کنار موهبت عقل، بزرگ‌ترین موهبت در زندگی این جهانی انسان و عامل تعیین سعادت و شقاوت اوست از این‌رو عمر کوتاه آدمی نسبت به هستی ابدی‌اش، فرازی حساس از مجموعه دوره‌های زندگی او را تشکیل می‌دهد. در دوره زندگی تمام فضیلت‌ها به کمک انسان می‌آیند تا او بتواند در سایه شناخت صحیح موفق به ترک رذائل شود و در سایه اختیار، راه سعادت را بر خود هموار کند. در مسیر زندگی این جهانی، نکاتی چند دارای اهمیّت است[۲۳]:

  1. ابزار و وسایل مورد نیاز برای حرکت تکاملی همه موجودات بر حسب استعداد آن‌ها در اختیارشان قرار گرفته است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:خداوندی که به هر چیز، آنچه باید باشد، عطا کرده و در مسیر هدایت و کمال قرار داده است[۲۴]. آدمی با ایجاد ارتباط با نظام احسن و هماهنگی با آن می‌تواند در مسیر صحیح زندگی قرار گیرد. هم‌چنین نظام احسن الهی با دو ویژگی به مدیریت می‌پردازد: مخلوقاتی ظرفیّت خاصّی دارند و در محدوده زمان تحت قوانین طبیعی به پیش می‌روند و به تدریح از جوانی به پیروی و سرانجام به مرگ و فنا می‌گرایند، امام علی (ع) می‌فرماید: هر که بر اسب سیاه و سفید زمان رکاب می‌زند و بر شب و روز می‌راند، خواه‌ناخواه راهی سفری است و دست تقدیر او را به سرمنزل اصلی پیش می‌راند، گرچه بایستد و در بین راه بیاساید[۲۵][۲۶].
  2. هشدار نسبت به عمر کوتاه زندگی دنیا و اشاره به فرصت‌هایی که از دست می‌روند: زندگی نفس‌هایی شمرده شده‌اند (هر روزی که بر انسان می‌گذرد قطعه‌ای از وی کم می‌شود)[۲۷][۲۸].
  3. همه پدیدگان در مسیری حساب‌شده به‌سوی هدفی معیّن و دقیق در حرکت‌اند و سرانجام وعده‌های الهی تحقّق می‌یابند و آفریدگان هر روز به آن هدف نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند و هیچ قدرتی نمی‌تواند در اراده الهی و تعیین مسیر آن اختلال و مانع ایجاد کند. بنابراین زمان نباید موجب غفلت شود[۲۹].
  4. نظام آفرینش برای سعادت و رشد مخلوقات، به‌ویژه انسان آفریده شده است. اما این نظام در برابر کسانی که مخالفت می‌کنند و از زمینه‌های مثبت و مساعد آن روی گردان‌اند و آنان‌که تسلیم فرامین الهی شده‌اند، یکسان عمل نمی‌کند. این‌چنین نیست که مؤمن متوکل از امدادهای ویژه الهی بی‌بهره باشد، بلکه همواره مشمول کفایت، عطا و پاداش است و پشتوانه‌ای از مهر گسترده پروردگار او را یاری و حمایت می‌کند. همان گونه که گردن‌کشان و قانون‌شکنان حریم الهی نیز به کیفر کردار خود خواهند رسید. مخالفت با قوانین و دستورهای خداوند، تأثیری در قدرت آفریدگار ندارد و بهره‌ای برای شخص عاصی به ارمغان نخواهد آورد، بلکه تنها بهره آن نادانی و بی‌خبری از حقایق زندگی و از دست دادن فرصت‌ها و امکانات است. امام علی (ع) می‌فرماید: خدا بر هر که گردن‌کشی کند و بر او عزّت و قدرت فروشد، پیروز است[۳۰]. این امر واکنش مخالفت و قانون‌شکنی است[۳۱].
  5. هشدار امام علی بر فریبندگی‌های دنیا و انذار مردمان از غفلت نسبت به آن. نقل است که امام علی (ع) در حالی که در محراب عبادت چون مار به خود می‌پیچید، فرمود: ای دنیا، ای دنیا، از من دور شو! آیا می‌خواهی مرا به خود مشغول داری یا شیفته من شده‌ای؟ نه، هنوز نتوانی که علی را بفریبی، هرگز، هرگز، برو این دام بر مرغ دگرِ نِه. من به تو نیازی ندارم و تو را سه طلاقه کردم و دیگر به سویت رجوع نخواهم کرد، زیرا زندگانی‌ات کوتاه است و ارزشت اندک و آرزویت ناچیز[۳۲][۳۳].
  6. هشدار امام علی نسبت به سفر پر فراز و نشیب انسان در عرصه زندگی و ضرورت توشه‌برگیری از فرصت‌های دنیا. در ادامه حکمت فوق فرمود: آه از کمیِ توشه و دازیِ راه و دوریِ سفر و سختیِ منزل[۳۴]. هم‌چنین در سفارش به امام حسن مجتبی (ع) فرمود: بدان که راهی دراز و رنجی توان‌فرسا در پیش داری و در آن، از دو چیز بی‌نیاز نیستی؛ نخست جست‌وجوی بهترین و نزدیک‌ترین راه، و دو دیگر ره‌توشه‌ای که سبک‌بار به منزل رسی. پس بیش از توان برمدار که سنگینی‌اش زمین‌گیرت کند. امّا اگر درویشی یافتی که بارت را تا رستاخیز بر دوش کشد و در فردای قیامت که بدان نیازمندی در اختیارت گذارد، از این فرصت سود جو و تا آن‌جا که توانی ره‌توشه‌ات را بر دوشش گذار، که اگر او را از کف دهی شاید دیگر بار نیابی‌اش. و اگر در "صبح توانمندی‌ات"، نیازمندی از تو وام خواست تا در "غروب تنگ‌دستی‌ات" آن را به تو بازگرداند، فرصتی است که باید آن را غنیمت شمری[۳۵][۳۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ؛سوره اعراف، آیه ۱۷۲
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 446.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 446.
  5. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ نیز نک: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ؛سوره بقره، آیه ۱۲۸
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 446.
  7. مربوط به عالم ذرّ
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 446-447.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۱۲: «فَقَالَ لَهُ (علیه السلام) أَهَوَى أَخِيكَ مَعَنَا؟ فَقَالَ نَعَمْ. قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا، وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي عَسْكَرِنَا هَذَا [قَوْمٌ] أَقْوَامٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَيَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ يَقْوَى بِهِمُ الْإِيمَان»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 447.
  11. ﴿هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ؛ سوره آل عمران، آیه ۶.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۸۹
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 447.
  14. ﴿ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ؛ سوره مؤمنون، آیه۱۰۰
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 447.
  16. سوره تکاثر، آیه ۱- ۲
  17. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۲: «أُولَئِكُمْ سَلَفُ غَايَتِكُمْ وَ فُرَّاطُ مَنَاهِلِكُمْ. الَّذِينَ كَانَتْ لَهُمْ مَقَاوِمُ الْعِزِّ وَ حَلَبَاتُ الْفَخْرِ»
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 447.
  19. ﴿ ذَلِكَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ؛ سوره فصلت، آیه ۲۸ و ﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً ؛ سوره نساء، آیه ۵۷
  20. ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ ؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 448.
  22. ﴿ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ ؛ سوره شوری، آیه ۵۳
  23. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 448.
  24. ﴿ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ؛سوره طه، آیه ۵۰
  25. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعا»
  26. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 448.
  27. غررالحکم، ۱
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 448.
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 449.
  30. نهج البلاغه، خطبه ۸۹: «قَاهِرُ مَنْ عَازَّهُ، وَ مُدَمِّرُ مَنْ شَاقَّهُ، وَ مُذِلُّ مَنْ نَاوَاهُ، وَ غَالِبُ مَنْ عَادَاهُ»
  31. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 449.
  32. نهج البلاغه، حکمت ۷۴: «يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي؛ أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ؛ هَيْهَاتَ، غُرِّي غَيْرِي؛ لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ؛ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا؛ فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ»
  33. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 449.
  34. نهج البلاغه، حکمت ۷۴: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ»
  35. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ»
  36. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 449- 450.