پرده‌پوشی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پرده‌پوشی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

معادل این واژه در لغت عرب کلمه “سَتر” است که به معنی پوشاندن، پنهان کردن، محافظت کردن و چشم پوشی کردن است. سِتر نیز به معنی پرده و پوشش به کار می‌رود[۱]. یکی از نام‌های خداوند متعال سَتّار است. یعنی او بر روی بدی‌ها و گناهان بندگانش پرده می‌افکند و آنان را رسوا نمی‌سازد. این صفت در انسان‌ها نیز پسندیده است زیرا افشای عیوب و گناهان باعث بی‌تفاوتی شده و حساسیت نسبت به آلودگی‌ها را کم می‌کند. وانگهی غالب انسان‌ها مبتلا به عیب یا خطایی هستند و همان‌طور که دوست نمی‌داریم کسی ما را رسوا کند خود نیز نسبت به دیگران باید چنین باشیم. از امام علی(ع) نقل شده است: «کسی که بداند در خودش چیست (عیب‌های خود را بداند) عیب برادرش را بپوشاند»[۲]. امام سجاد(ع) فراوان از پرده‌پوشی و ستاریت پروردگار سخن گفته است: «يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَ‏ فَلَمْ‏ تَفْضَحْنِي»[۳]؛ «ای خداوند من، حمد باد تو را؛ بسا پرده بر عیب‌های من کشیده‌ای و رسوایم نساخته‌ای. و نیز می‌گوید: ای خداوند، حمد باد تو را که گناهان را می‌دانی و می‌پوشانی... در نهان بدی‌ها کرده‌ایم و حال آنکه تو کسی را بر بدی‌های ما راه ننموده‌ای»[۴]. هم چنین: «بار خدایا... تو به پوشیدن گناه نزدیک‌تری تا به افشا کردن»[۵].

همان‌طور که گفته شد مؤمنان هم باید نسبت به یکدیگر عیب‌پوش باشند. امام سجاد(ع) در این مورد عرضه می‌دارد: «بار خدایا، از درگاه تو پوزش می‌طلبم... اگر بر عیب مؤمنی آگاه شده‌ام و آن را نپوشیده باشم»[۶]. وی در دعا برای همسایگان و دوستانش چنین خصلتی را درخواست می‌نماید: «بار خدایا، همسایگان و دوستان مرا یاری ده که سنت تو بر پای دارند و رهنمودهای نیکوی تو را فرا گیرند: در... نهان داشتن اسرارشان و پوشیدن عیب‌هایشان»[۷].[۸].[۹]

عیب‌پوشی در اخلاق الاهی

عیب‌پوشی عبارت از آن است که انسان در صدد آگاهی عیوب و اسرار مردمان نباشد و در صورتی که از عیب کسی آگاه شد، خود از افشای آن پرهیز کند، در پوشاندن آن بکوشد و نگذارد کس دیگر مثل او آگاه شود و هرگز با یادآوری آن صاحبش را نیازارد. این خصلت، یکی از شاخه‌های خیرخواهی است.[۱۰].

اقسام عیب‌پوشی

با عنایت به توصیه‌های شرع مقدس عیب‌پوشی را می‌توان به دو قسم تقسیم کرد:

عیب‌پوشی از دیگران

همان‌طور که از روایات گذشته استفاده کردیم، افشای اسرار و عیوب دیگران کاری غیراخلاقی و غیرشرعی است؛ علاوه بر این، انسان موظف است برای پوشیدن اسرار دیگران تلاش کند. حفظ اسرار و عیوب، حقی است شرعی - اخلاقی که در وحله اول همه جامعه اهل ایمان از آن برخوردارند و انسان در برابر تک‌تک مؤمنان، به این حکم موظف است. امام باقر(ع) می‌فرماید: «يَجِبُ‏ لِلْمُؤْمِنِ‏ عَلَى‏ الْمُؤْمِنِ‏ أَنْ يَسْتُرَ عَلَيْهِ سَبْعِينَ كَبِيرَةً»[۱۱].

وجوب رازداری در مورد گناهان، با امر به معروف و نهی از منکر منافاتی ندارد؛ چون امر به معروف مستلزم افشای راز طرف مقابل نیست[۱۲]. انسان می‌تواند کسی را امر به معروف و نهی از منکر کند، بدون آنکه کسی دیگر از گناه او باخبر شود. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَنْ‏ قَالَ‏ فِي‏ مُؤْمِنٍ‏ مَا رَأَتْهُ‏ عَيْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۳]»[۱۴]. بنابراین این حفظ اسرار حقی است که همه مؤمنان برگردن هم دارند. با این حال گاهی این حق برای طایفه خاصی تأکید می‌شود. از آن جمله است:

  1. همسایگان: امام سجاد(ع) در رساله الحقوق می‌فرماید: حق همسایه است که در غیابش مدافع او باشی... و به دنبال آگاهی از عیب‌هایش نباشی و اگر به عیبی از او پی بردی، آن را بپوشانی[۱۵]. یکی از ملاک‌های خوبی همسایه این است که عیب همسایه را بپوشاند و برعکس، افشای اسرار معیاری برای بدی همسایه است. امام باقر(ع) می‌فرماید: «مِنَ‏ الْقَوَاصِمِ‏ الْفَوَاقِرِ الَّتِي‏ تَقْصِمُ‏ الظَّهْرَ جَارُ السَّوْءِ إِنْ رَأَى حَسَنَةً أَخْفَاهَا وَ إِنْ رَأَى سَيِّئَةً أَفْشَاهَا»[۱۶].
  2. خردسالان: یکی از طوایفی که پوشاندن عیبشان به طور خاص سفارش شده است، خردسالان‌اند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ‏ الصَّغِيرِ فَرَحْمَتُهُ‏ وَ تَثْقِيفُهُ‏ وَ تَعْلِيمُهُ‏ وَ الْعَفْوُ عَنْهُ وَ السَّتْرُ عَلَيْهِ... وَ السَّتْرُ عَلَى جَرَائِرِ حَدَاثَتِهِ فَإِنَّهُ سَبَبٌ لِلتَّوْبَةِ»[۱۷].[۱۸].

عیب‌پوشی از خود

انسان همان‌طور که موظف است عیوب دیگران را بپوشاند باید در حفظ آبرو و مخفی نگه داشتن عیوب خود کوشا باشد. پوشاندن عیب خویش از چنان اهمیتی برخوردار است که امام سجاد(ع) در دعا از خداوند متعال درخواست می‌کند از کارش پرده بر ندارد. عرض می‌کند: «وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي‏، وَ لَا تَكْشِفْ‏ مَسْتُورِي‏»[۱۹]. عیب‌پوشی از خویش دارای چند شاخه است.

  1. خودداری از موضع تهمت.
  2. مخفی کردن کارهای زشت خود: مخفی کردن گناهان و کارهای زشت به دو صورت ممکن است.
    1. پنهان کاری در ارتکاب گناه
    2. حکایت نکردن گناه پس از ارتکاب: از آنجا که آشکار کردن گناه - چه به صورت بازگویی و چه به صورت ارائه عمل- دارای حکم یکسانی است، ما درباره این دو قسم، با هم بحث می‌کنیم. آشکار کردن گناه به هر صورت، پرده‌ای را که خداوند متعال بر آن افکنده، پاره و میل و رغبت دیگران را به گناه تحریک می‌کند و هریک از این دو، گناه مستقلی است که به اصل گناه ضمیمه می‌شود و آن را تشدید می‌کند. اگر علاوه بر این سه، اسباب گناه برای کسی فراهم شود، یا میل و رغبتش چنان زیاد شود که دست و دامن به آن گناه بیالاید، گناه چهارمی بر مجموعه گناهان شخص افزوده می‌شود و قبح کارش را بیشتر می‌کند؛ به همین دلیل چنین گناهی حتی اگر صغیره باشد تبدیل به گناه کبیره می‌شود. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «كلّ أمّتي معافى إلّا المجاهرين و إنّ من الجاهرة أن‏ يعمل‏ الرّجل‏ سوء ثم یخبر به»[۲۰]. و می‌فرماید: «الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَهُ‏»[۲۱]. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَنْ جَاءَنَا يَلْتَمِسُ‏ الْفِقْهَ‏ وَ الْقُرْآنَ‏ وَ تَفْسِيرَهُ‏ فَدَعُوهُ‏ وَ مَنْ جَاءَنَا يُبْدِي عَوْرَةً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ»[۲۲].
  3. مراعات حیا: بی‌حیایی پرده از کار انسان بر می‌دارد و زشتی‌های او را آشکار می‌کند. کسی که حیا را مراعات نکند از آلودن به هیچ کار زشتی آیا نمی‌کند؛ بنابراین بر انسان لازم است که برای پرداختن به کارهایی که بر ملا شدن آنها به صلاحش نیست، برای خود حریمی قرار دهد. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «إنّ اللَّه تعالى حيّيي ستّير يحبّ الحياء و السّتر فإذا اغتسل‏ أحدكم‏ فليستتر»[۲۳].

قرآن کریم نیز برای مؤمنان سه نوبت خلوت در شبانه روز تعریف کرده و آنها را عورت نامیده است. طبق این قاعده در آن سه نوبت حتی کودکان از ورود به خلوت والدین بازداشته می‌شوند[۲۴].[۲۵].

منشأ عیب‌پوشی

برای اینکه بدانیم عیب‌پوشی از چه خصلتی سرچشمه می‌گیرد، لازم است منشأ عیب‌جویی را بدانیم. عیب‌جویی باواسطه و بی‌واسطه از کینه ناشی می‌شود. کینه به خودی خود منشأ عیب‌جویی است، چون انسان از رسوایی دشمن شادمان می‌شود. علاوه بر این، حسد را به بار می‌آورد و حسد نیز می‌تواند موجب عیب‌جویی شود. نقطه مقابل کینه‌توزی و حسد، خیرخواهی است که در اصطلاح اخلاق نصیحت نامیده می‌شود[۲۶]. خیرخواهی یا نصحیت عبارت از این است که انسان، بهره‌وربودن مسلمان‌ها را دوست داشته باشد و ناراحتی و ناخوشی آنها را نپسندد[۲۷]. خیرخواهی منشأ عیب‌پوشی است؛ چراکه آشکاری عیوب و اسرار جز آنجا که خداوند متعال به حکمتی خاص، اراده‌اش کند به خیر و صلاح هیچ‌کس نیست. هرکسی از برملاشدن اسرارش پریشان‌خاطر و اندوهگین می‌شود و انسان خیرخواه، پریشانی و اندوه مسلمانان را برنمی تابد.[۲۸].

آثار و پیامدها

عیب‌پوشی و عیب‌جویی همانند سایر خصلت‌ها و رفتارها در زندگی دنیوی و اخروی انسان اثرگذار هستند. حقیقت این است که آثار دنیوی و اخروی این دو خصلت چنان به هم پیوند خورده است که تفکیک آنها از هم به آسانی ممکن نیست؛ بنابراین ما بدون تفکیک دنیا و آخرت ثمرات عیب‌پوشی و پیامدهای عیب‌جویی را نام می‌بریم.

آثار و ثمرات عیب‌پوشی

مصونیت از رسوایی

یکی از آثار عیب‌پوشی که انسان در دنیا و آخرت از آن بهره‌مند می‌شود فرمود، مصونیت از رسوایی است که خداوند متعال برای عیب‌پوشان تضمین کرده است. رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ‏ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[۲۹]. و فرمود: «وَ مَنْ‏ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۳۰]. امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ سَتَرَ عَوْرَةَ مُؤْمِنٍ سَتَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَوْرَتَهُ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ»[۳۱]؛ و فرمود: «مَنْ‏ سَتَرَ عَلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ عَوْرَةً يَخَافُهَا سَتَرَ اللَّهُ‏ عَلَيْهِ‏ سَبْعِينَ‏ عَوْرَةً مِنْ عَوْرَاتِهِ الَّتِي يَخَافُهَا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[۳۲].

بهشت الاهی

هرچند همه روایات گذشته حامل این وعده زیبا بودند که عیب‌پوشی منشأ رحمت و بهشت الاهی است؛ در برخی روایات به صراحت بر این وعده تأکید شده است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «لا یری مؤمن من اخیه عورة فیسترها علیه الا ادخله الله بها الجنة»[۳۳].[۳۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ معاصر عربی به فارسی.
  2. گفتار امیرالمؤمنین علی(ع)، ج۲، ص۱۰۷۹.
  3. نیایش شانزدهم.
  4. نیایش سی‌و‌چهارم.
  5. نیایش چهل‌وهفتم.
  6. نیایش سی‌و‌هشتم.
  7. نیایش بیست‌و‌ششم.
  8. صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ فرهنگ معاصر عربی به فارسی، آذرتاش آذرنوش، نشر نی، تهران، ۱۳۷۹، چاپ اول؛ گفتار امیرالمؤمنین علی(ع)، ترجمه غررالحکم، سیدحسین شیخ الاسلامی، ج۲، انتشارات انصاریان، قم، ۱۳۷۹، چاپ پنجم.
  9. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «پرده‌پوشی»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۲۸.
  10. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۵۴.
  11. «بر مؤمن واجب است که تا هفتاد گناه کبیره برادر ایمانی‌اش را بپوشاند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۷.
  12. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی ج۹، ص۹۹.
  13. «بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹.
  14. «کسی که درباره مؤمنی چیزی را می‌گوید که دو چشمش دیده و دو گوشش شنیده از کسانی محسوب می‌شود که خدای عزوجل درباره آنها فرمود: آنان دوست دارند کار زشت در بین اهل ایمان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت» محمد بن نعمان مفید، اختصاص، ص۲۲۷.
  15. صدوق، خصال، ص۵۶۹؛ همو، امالی، ص۴۵۵.
  16. «یکی از دردهای کمرشکن که کمر انسان را خرد می‌کند، همسایه بد است که اگر نیکی ببیند، پنهان می‌کند و اگر بدی ببیند، آن را پخش می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۶۶۸.
  17. «حق کودک آن است که با او مهربان باشی، تعلیم و تربیتش کنی، او را ببخشی و بر اشتباهاتش پرده بپوشی... و گناهان نوجوانی‌اش را بپوشانی، زیرا پرده‌پوشی سبب می‌شود از گناهانش توبه کند» حسن بن علی بن شعبه، تخف العقول، ص۲۰۷.
  18. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۵۸.
  19. «الاهی امور مکتومم را آشکار مکن و کارهای پوشیده‌ام را برملا مکن» صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمدباقر موحد ابطحی، ص۱۹۳.
  20. «همه امت من بخشیده می‌شود جز آنان که تجاهر می‌کنند و تجاهر این است که انسان کار بدی انجام دهد و آن را بازگو کند» احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری ج۸، ص۳۳۰.
  21. «کسی که کار زشت خود را آشکار می‌کند، دست یاری خدا از او برداشته می‌شود کسی که عمل زشت خود را مخفی می‌کند بخشیده می‌شود» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۴۸۲.
  22. «هرکسی برای آموزش فقه و قرآن و تفسیر نزد ما می‌آید بگذارید وارد شود و هر کسی می‌آید تا عیبی را که خدا بر او پوشانده، آشکار کند، دورش کنید» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۴۴۲.
  23. «خداوند با حیا و پوشیده است، حیا و پوشیدگی را دوست دارد، پس وقتی غسل می‌کنید خود را بپوشانید» احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۲۲۴؛ ابی داود، مسند، ج۲، ص۲۵۱.
  24. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
  25. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۵۹.
  26. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۲.
  27. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۲.
  28. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۶۱.
  29. «هرکس عیب مؤمنی را بپوشاند، خداوند عیب او را در روز قیامت می‌پوشاند» احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۵۲.
  30. «هرکسی عیب مؤمنی را بپوشاند خداوند عیب او را در روز قیامت می‌پوشاند» احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۹۱.
  31. حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۶۹.
  32. «کسی که یک عیب مؤمن را که از افشای آن می‌ترسد، بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت هفتاد عیب از عیوبش را که می‌ترسد فاش شود، می‌پوشاند» صدوق، ثواب الاعمال، ص۱۳۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۰.
  33. طبرانی، المعجم الاوسط، ج۹، ص۱۷۰؛ شعرانی، العهود المحمدیه، ص۴۰۸.
  34. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۶۲.