پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت
مدخل اصلیعصمت جبری

پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

احمد حسین شریفی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر شریفی و آقای دکتر یوسفیان در کتاب «پژوهشی در عصمت معصومان» در این‌باره گفته‌‌اند:
«اگر کسی بر جبری دانستن عصمت تأکید ورزد. چاره‌ای جز این ندارد که به خاطر پیامد‌های ناپسندی که جبر در پی دارد.دست از ظهور آنها کشیده، این متشابهات را به اصول و محکمات ارجاع دهد. در اینجا برخی از اشکالات جبری انگاری عصمت را یادآور می‌شویم:
روشن است که برای الگو واقع شدن، تنها برخورداری از شکل و شمایل و صورت انسانی کافی نیست؛ بلکه همچون سایر افراد بشر که دارای آزادی و گزینش و انتخاب زنند، الگوی آنان نیز باید این خصیصه اصلی و بنیادین را دارا باشد. حال اگر فرض شود که عصمت و پاکی معصومین و کارهای خوب آنان معلول یکسری اسباب و عوامل غیراختیاری و ماوراء‌الطبیعی است که احراز آنها برای آدمیان مقدور نیست، چگونه می‌توان از ایشان پیروی کرد؟ در این صورت، آنها همانند کسانی هستند که سوار بر مرکب خوبی‌ها شده‌اند و بدون هیچ مانعی و بی‌اختیار به راه خود ادامه می‌دهند، در حالی که در مسیر حرکت سایر انسان‌ها، انواع و اقسام موانع درونی و بیرونی قرار داده شده است.
  • برتری نداشتن بر سایرین: بی‌شک، یکی از موجبات برتری انبیا بر سایر انسان‌ها عصمت آنان از هر گونه عیب و نقصی می‌باشد. حال اگر فرض شود که پیراستگی‌شان غیر اختیاری است و آنان بی‌آنکه بخواهند، کارهای نیک را انجام می‌دهند و از بدی‌ها دوری می‌گزینند، این پرسش پیش می‌آید که وجه برتری آنان بر دیگران چیست؟ چرا انبیا افضل‌العباد شمرده شده‌اند؟ و اینکه قرآن کریم در تکریم انبیا(ع) می‌فرماید: وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۴] و یا وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ[۵] چگونه توجیه می‌پذیرند؟
اگر معصومین آن‌گونه باشند که هر گاه اراده کار ناپسندی را کنند، بندهای نامرئی ناخودآگاه از ناحیه غیب فرود آمده، بر دست و پای آنان زده شود. تا قدرت انجام گناه را از آنان بستاند و یا اینکه نیروهای غیبی و ماوراءالطبیعی آنها را بی‌اختیار به سوی کارهای خوب و شایسته سوق دهند، در این صورت مقایسه آنان با دیگر انسان‌ها و برتری آنها بر دیگران بی‌معنا خواهد بود؛
حتی عده‌ای، از آنجا که عصمت را ملازم با جبری بودن دانسته‌اند، برای حفظ فضیلت و برتری معصومین بر سایرین، بهتر آن دیده‌اند که اصل عصمت آنان را در بعضی از مراتب انکار کنند. یکی از نویسندگان معاصر در این باره می‌گوید: فلو أن النبي معصوم لما كان له من فضل فيما يأتي به او بدع، و لكن بقاء حياة الرسول بدون عصمة ترفع من شأنه و تدل على نجاحه في جهاده لنفسه و فهمه للافضل و اتباعه للاحسن في أغلب الأحوال[۶]؛
اگر پیامبر معصوم باشد، فضیلتی بر دیگران- در کارهایی که انجام می‌دهد یا ترک می‌کند- نخواهد داشت، امّا زندگی پیامبر بدون عصمت، شأن و منزلت او را بالا می‌برد. و نشانه این است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف صحیح را شناخته و از آن پیروی کرده است.
  • ناسازگاری با تکلیف: یکی از شرایط تکلیف "قدرت" است. و قدرت بدین معناست که فاعل به گونه‌ای باشد که «إِنْ شَاءَ فَعَلَ وَ إِنْ شَاءَ تَرَكَ‌»؛ اگر بخواهد انجام دهد و اگر بخواهد ترک کند. حال اگر فرض شود که تنها یک راه در پیش‌روی معصومین نهاده شده است، و آن توانایی بر انجام کارهای نیک است. در این صورت مکلف بودن آنان بی‌معنی خواهد بود؛ زیرا معصیتی در حق آنها تصور نمی‌شود تا مکلف به ترک آن شوند[۷].
  • بی‌معنا بودن عصمت: کسی را می‌توان معصوم نامید که آلوده شدن وی به گناه، قابل تصور باشد: مثلاً نمی‌توان اطفالی را که هنوز به سن تکلیف نرسیده‌اند معصوم دانست؛ زیرا جایی برای تصور گناه درباره آنان نیست. و اگر گاه، تعبیر "اطفال معصوم" در محاورات عامیانه به کار می‌رود، از سر تسامح است[۸]. حال، با توجه به اینکه عصمت جبری را ناسازگار با تکلیف دانستیم، مفسده دیگری که بر مفسده پیشین بار می‌شود، این است که اثبات عصمت جبری مساوی است با نفی آن؛ زیرا از یک سو، مقتضای جبری بودن این است که معصومین تکلیفی نداشته و گناهی در حق آنها قابل تصوّر نباشد. از سوی دیگر، عصمت در جایی قابل اطلاق است که ارتکاب گناه متصوّر باشد. در همین ارتباط مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمایند: و لو كان كذلك لم تتصور في حقهم معصية كسائر من لا تكليف عليه فلم يكن معنى لعصمتهم[۹]؛ اگر [اعصمت انبیا جبری باشد و] مکلف نباشند، معصیتی در حق آنها تصوّر نمی‌شود؛ مانند موجودات دیگری که مکلف نیستند. بنابراین، عصمت آنها هم بی‌معنا خواهد بود.
  • عدم استحقاقپاداش[۱۰]: انسان‌هایی که بی‌اختیار عمری را در اطاعت و عبادت الهی سپری کنند، هیچ‌گونه پاداش و ثوابی را سزاوار نخواهند بود. و حال آنکه خداوند بهترین و ارزشمند‌ترین پاداش‌ها را به معصومین وعده داده است. مثلاً درباره حضرت داود و سلیمان(ع) می‌فرماید: وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ[۱۱].
این خلاف عدالت خداوند است که ارزشمند‌ترین پاداش‌ها را به کسانی وعده دهد که بدون آن‌که بخواهند، پاک و شایسته شده‌اند. اما سایر افراد بشر را در معرض ارتکاب انواع گناهان قرار داده، اگر هم گناهی از آنان سر زند، به عذاب اخروی گرفتارشان سازد»[۱۲].

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های وابسته


منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.
  2. ر.ک: فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۸.
  3. «بگو: اگر بر زمین فرشتگانی می‌بودند که با آرامش راه می‌پیمودند (باز هم) بر آنان از آسمان فرشته‌ای را به پیامبری می‌فرستادیم» سوره اسراء، آیه ۹۵.
  4. «و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.
  5. «و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.
  6. مقارنة الادیان، ج۳ (الاسلام)، ص۱۲۶.
  7. شرح العقائد النسفیه، ص۱۰۰؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ ارشاد الطالبین، ص۳۰۱.
  8. جزوه راه و راهنما‌شناسی، ص۶۷۳.
  9. المیزان، ج۱۷، ص۲۹۰.
  10. ارشاد الطالبین، ص۳۰۱؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۰۰؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳.
  11. «و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵.
  12. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۴۵-۴۹.