سوره ضحی در علوم قرآنی
مقدمه
نود و سومین سوره قرآن و یازدهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع انقطاع موقت وحی و نعمتهای ویژه خداوند نسبت به پیامبرش. این سوره را «ضحی» مینامند زیرا که خداوند در آغاز آن به ضحی (روز و روشنایی روز) سوگند یاد کرده است.
دارای ۱۱ آیه ۴۰ کلمه و ۱۶۵ حرف است. از نظر حجم از سورههای کوچک و «مفصلات» است. بیستمین سوره از سورههایی است که با سوگند آغاز میشود (در آیه اول و دوم آن، دو سوگند یاد شده است). همچنین از سورههای چهاردهگانهای است که یکجا و به طور مجموع نازل شده است و این سوره به مسئله «انقطاع موقت وحی» و شروع ارتباط مجدد و نزول دوباره وحی اشاره میکند و به پیامبرa تسلی خاطر میدهد که خداوند از یتیمی پناهش داد و از سرگشتگی به راه هدایتش آورد و از فقر نجاتش بخشید.
به مسئله شفاعت و مقام محمود رسول خداa در قیامت و کرامات و عطایای خدا نسبت به آن حضرت اشاره میشود و در پایان سه دستور اخلاقی و اجتماعی میدهد. اول رأفت و عطوفت نسبت به یتیمان، دوم مساعدت به سائلان و نیازمندان و اجتناب از رد و بیاعتنایی نسبت به آنان، سوم شکر و سپاس و اظهار کردن و یاد کردن نعمتهای خدا و اجتناب از انکار و مخفی داشتن آنها[۱].
میبدی در تأویل سوره ضحی نوشته است: وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى[۲]. وَالضُّحَى: عبارت است از روز روشن وَاللَّيْلِ عبارت است از شب تاریک و بر لسان اهل اشارت و بر ذوق جوانمردان طریقت، مقصود از این روز و شب کشف و حجاب است. و کشف و حجاب نشان لطف و قهر است. نسیم لطفی بر عالم جمال گذر کرد، طایفهای را در صحرای فضل یافت از آن قاف قسم وَالضُّحَى حلقه عهدی ساختند و از آن سین او، سلسله ارادت بر جانها و دلهای ایشان نهادند و به درگاه سعادت باز بستند که: وَالضُّحَى. باز سموم قهری از میدان جلال بتافت. قومی را در عالم عدل دید، هم از آن قاف قسم وَاللَّيْلِ قید قهری ساختند و بر دلها و جانهای ایشان نهادند و به درگاه شفاوت باز بستند که: وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى. نه آنجا که فضل جمال بود میلی و نه اینجا که عدل جلال بود ظلمی... و گفتهاند: وَالضُّحَى اشارت است به روشنایی روی با جمال مصطفیa، وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى، اشارت است به سیاهی موی با کمال مصطفیa. رب العالمین تحقیق تشریف وی را به روی و موی او سوگند یاد میکند که مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى[۳].
روزی چند که وحی منقطع گشته بود، رسول خداa دلتنگ همی بود... رسول هر وقتی به بالای بوقبیس بر رفتی و طیلسان نبوت را در خاک کردی و به زاری بگریستی و به ضرب مثل گفتی: «إِنِّي لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْيَمَنِ».
هر شب نگرانم به یمن تا تو بر آیی، زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید. روزی عظیم دلتنگ شده بود، روی مبارک بر خاک نهاده گفت: پادشاها به حق آن نسیم صباء دولت معرفت که به هر وقت سحرگاهی بر درگاه دل دوستان گذر کند که یک بار دیگر صحرای سینه محمد را به آن نسیم وحی پاک خوش گردانی. آن ساعت زلزله در ملکوت اعلی افتاد. هفت اطباق زمین در جنبش آمده، خلق دریاها خون از دیدگان گشاده، صحابه صدق چون صورت او در قهر آن عتاب دیدند هر یکی ماتمی گرفته... باران از پیش وی برخاستند و برید حضرت جلال جبرئیل امین وحی پاک به مسامع سر او رسانید که: وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى. ای سید، به حق روشنایی روی تو و سیاهی موی تو که ما تو را فرو نگذاشتیم و از دوستی تو هیچ نکاستیم و در این عتاب جز سعادت امت تو نخواستیم. قوله: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۴].
وقتی جبرئیل امینa به حضرت نبوتa درآمد، سید را دید بیقرار و بیآرام گشته، عنان دل به دست غم سپرده، سوز و اندوه وی به غایت رسیده، دیده وی لؤلؤ بار گشته. جبرئیل گفت: ای سید کونین و ای مهتر عالمین این چه سوز است و چه شور که در تو میبینم؟ چه بار غم و اندوه است که بر خود نهادهای؟! گفت: ای جبرئیل، اندوه عاصیان امت مرا چنین بیقرار کرد، اندیشه کار و عاقبت کار ایشان مرا زار و نزار کرد. ای جبرئیل از دوست میخواهم که ایشان را به من بخشد تا دلم فارغ گردد و از غم ایشان بیاساید. جبرئیل به حضرت عزت رفت و باز آمد و گفت: الله تو را سلام میکند و میگوید: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى. دل خوشدار و اندوه مدار، عالمیان همه خشنودی ما میخواهند و ما خشنودی تو میخواهیم، تا آنکه خشنود شوی، به تو میبخشم. ای محمد هر که از امت تو تا قیام الساعة از دلی پاک به اخلاص و اعتقاد قرار دهد که من خداوندم و تو رسول منی. هر طاعت که دارد مبرور کنم، هر زلت که باشدش مغفور کنم و اگر پری روی زمین گناه دارد هباء منثور کنم[۵].
سوره ضحی از سه گفتار تشکیل شده است:
در گفتار نخست، با اشاره به حمایت دائمی خدا از بندگانش در دنیا و آخرت، به گستره حمایت خدا از پیامبر اشاره میفرماید که خداوند در گذشته، حال و آینده از بنده خود حمایت میکند و هیچ گاه او را به حال خود رها نکرده است: وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى وَلَلآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الأُولَى وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى [۶].
در گفتار دوم، به انواع حمایتهای خدا از بندگانش اشاره میکند و حمایتهای عاطفی، دینی و مالی خدا را در شرایط مختلف از پیامبر که بنده برگزیده او است یادآور میگردد: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى وَوَجَدَكَ عَائِلا فَأَغْنَ[۷].
در گفتار سوم، عواملی را که باعث استمرار حمایت خدا از بندگان میگردد را برمیشمارد و به اموری مانند یتیمنوازی، خوشرفتاری با نیازمندان و به جا آوردن شکر نعمتهای الهی اشاره میفرماید: فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ[۸].[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۲۶۵؛ تفسیر الجلالین، ص۸۱۹-۸۲۰.
- ↑ «سوگند به روشنایی روز و سوگند به شب چون آرام گیرد» سوره ضحی، آیه ۱-۲.
- ↑ «که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۳.
- ↑ «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
- ↑ کشف الاسرار.
- ↑ «سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد. که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است. و بیگمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است. و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۱-۵.
- ↑ «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟ و تو را گمگشته یافت و راه نمود. و تو را نیازمند یافت و بینیاز کرد» سوره ضحی، آیه ۶-۸.
- ↑ «پس با یتیم تندی مکن! و (مستمند) خواهنده را از خود مران! و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۹-۱۱.
- ↑ تفسیر ساختاری.
- ↑ صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره ضحی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.