غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌های تفصیلی (متفرقه) اندیشمندان و نویسدندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
             
علامه طباطبایی فاضل لنکرانی جوادی آملی غرویان الهی نقوی رضوانی


غیب مطلق به غیبی گفته می‌شود که برای همه انسان‌ها و در همه مقاطع وجودی در هیچ ظرف زمان و مکانی توسط حس و یا عقل و یا دریافت حضوری قابل ادراک نبوده و از قلمرو شهادت خارج هستند؛ مانند: کنه ذات خداوند متعال که از آن به غیب‌الغیوب تعبیر می‌شود: ﴿﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ[۱]؛ «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»[۲]، «يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ»[۳]؛ «لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ»[۴]. هرچند مشاهده قلبی خداوند به کمک نیروی ایمان منافاتی با غیب بودن معلوم ندارد و ممکن است:«وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاِْيِمَانِ»[۵].

با انتخاب "ادامه مطلب" از پاسخ‌های تفصیلی ذیل بهره‌مند شوید:

پاسخ‌های تفصیلی (متفرقه)

  با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

گزیده‌های پاسخ‌ها

  •    علامه طباطبایی: خزائن غیب دوگونه هستند: آنهایی که به مرحلۀ شهود رسیده اند وآنهایی که غیب مطلقند. و البته بازگشت نوع اول هم به همان غیب مطلق است.  
  •    مرتضی مطهری: غیب مطلق یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز می‌گوید: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک»؛ لهذا او را می‎گویند "غیب الغیوب".  
  •    فاضل لنکرانی و اشراقی: غیب مطلق، واقعیت ناشناخته‌ای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد. مانند غیب ذات احدیت حق. امام علی بن الحسین فرمود: «أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ».  
  •    جوادی آملی: غیب مطلق" به چیزی گفته می شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل: "ذات اقدس الهی" که نه قابل ادراک با حواس است: ﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾[۱۳] ونه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ. البته غیب مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد.  
  •    غرویان، میرباقری و غلامی: غیب بر دو قسم است: غیب مطلق مانند ذات خداوند که به صورت مطلق از محدودۀ حس خارجند و غیب اضافی که برای برخی غیبی هستند.  
  •    عباس الهی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده است؛ مانند ذات خداوند، گرچه برای خودش مشهود است و الا غیب مطلق، که حتی برای خودش نیز غیب باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.  
  •    سید نسیم عباس نقوی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند، اگر چه برای خودش مشهود است. البته غیب مطلق به این معنی که حتی برای خود همان شیء غیب باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.  
  •    علی خیاط: غیب مطلق به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد، مانند ذات اقدس الهی. بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است.  
  •    علی اصغر رضوانی: غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است. و تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.  
  •    محمد صادق عظیمی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند. که نه با علم حصولی و نه با علم حضوری قابل شناخت نیست.  
  •    محمد نظیر عرفانی: غیب مطلق یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است. عالم فرشتگان، جهان آخرت و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونه‌های دیگر غیب مطلق‌اند.  
  •    منصف علی مطهری: علم غیب یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود، مانند ذات خداوند.  

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

  1. چشم‌ها او را در نمی‌یابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
  2. مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
  3. بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
  6. ترجمه تفسير الميزان، ج‏۷، ص۱۷۹.
  7. تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
  8. من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی.
  9. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  10. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
  11. «واژه‌ها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزش‌هایت، از ناتوانی به گمراهی می‌روند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم می‌گسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
  12. پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
  13. چشم‌ها او را در نمی‌یابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
  14. مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
  15. بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
  18. ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
  19. چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد
  20. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٤.
  21. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  22. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص ۹.
  23. چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.
  24. امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.
  25. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  26. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
  27. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۴.
  28. «آنها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند»، سوره بقره، آیه ۳.
  29. احمد مطهری و غلام رضا کاردان، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۱۰.
  30. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۰.
  31. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۰۲.