غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Shafipour (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌های تفصیلی (متفرقه) اندیشمندان و نویسدندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
علامه طباطبایی فاضل لنکرانی جوادی آملی غرویان الهی نقوی رضوانی


غیب مطلق یعنی حقیقت و واقعیت ناشناخته‌ای [۱] که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای همگان[۲] و در همه مقاطع وجودی[۳] امکان پذیر نیست.[۴] از بزرگترین مصادیق غیب مطلق، ذات خداوند متعال است[۵] که نه با علم حصولی قابل درک است و نه با علم حضوری،[۶] نه با حواس: ﴿﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ[۷]و نه با قلب و فکر: "يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ"[۸] و [۹] برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لذا او را "غیب الغیوب" می‌نامند.[۱۰] شاید به همین دلیل بود که پیامبر خاتم(ص) می‌فرماید: "مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏" [۱۱] و امام سجاد(ع) می‌فرماید: "أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ"[۱۲] البته باید دانست خداوند برای خودش مشهود است [۱۳]؛ زیرا غیب مطلق به معنای آنکه برای خودش هم روشن نباشد وجود ندارد، و آن معدوم محض است، [۱۴] چون خودش عین عدم است، یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد.[۱۵] از مصادیق دیگر غیب مطلق می‌توان از قیامت نام برد که بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد [۱۶] و نیز عالم فرشتگان و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه [۱۷].

با انتخاب "ادامه مطلب" از پاسخ‌های تفصیلی ذیل بهره‌مند شوید:

پاسخ‌های تفصیلی (متفرقه)

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

گزیده‌های پاسخ‌ها

 این گزیده‌ها برداشتی اختصاری از عبارت‌های دانشمندان و نویسندگان است. برای مشاهده عین عبارت آنان به پاسخ‌های تفصیلی فوق مراجعه شود.  

  •   علامه طباطبایی: خزائن غیب دوگونه هستند: آنهایی که به مرحلۀ شهود رسیده اند وآنهایی که غیب مطلقند. و البته بازگشت نوع اول هم به همان غیب مطلق است.  
  •   مرتضی مطهری: غیب مطلق یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز می‌گوید: « مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»[۵۸]؛ لهذا او را می‎گویند "غیب الغیوب".  
  •   فاضل لنکرانی و اشراقی: غیب مطلق، واقعیت ناشناخته‌ای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد. مانند غیب ذات احدیت حق. امام علی بن الحسین فرمود: «أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ»[۵۹].  
  •   جوادی آملی: غیب مطلق" به چیزی گفته می شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل: "ذات اقدس الهی" که نه قابل ادراک با حواس است: ﴿﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ[۶۰] ونه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»[۶۱]. البته غیب مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد.  
  •   غرویان، میرباقری و غلامی: غیب بر دو قسم است: غیب مطلق مانند ذات خداوند که به صورت مطلق از محدودۀ حس خارجند و غیب اضافی که برای برخی غیبی هستند.  
  •   عباس الهی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده است؛ مانند ذات خداوند، گرچه برای خودش مشهود است و الا غیب مطلق، که حتی برای خودش نیز غیب باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.  
  •   سید نسیم عباس نقوی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند، اگر چه برای خودش مشهود است. البته غیب مطلق به این معنی که حتی برای خود همان شیء غیب باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.  
  •   علی خیاط و محمد امین انسان: غیب مطلق به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد، مانند ذات اقدس الهی. بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است.  
  •   علی اصغر رضوانی: غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است. و تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.  
  •   محمد صادق عظیمی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند. که نه با علم حصولی و نه با علم حضوری قابل شناخت نیست.  
  •   محمد نظیر عرفانی: غیب مطلق یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است. عالم فرشتگان، جهان آخرت و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونه‌های دیگر غیب مطلق‌اند.  
  •   منصف علی مطهری: علم غیب یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود، مانند ذات خداوند.  

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

  1. اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش)
  2. آیا غیب مطلق برای خدا هم غیب است یا برای او قابل ادارک است؟ (پرسش)
  3. چرا خداوند را غیب مطلق خوانده‌اند؟ (پرسش)
  4. غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  5. به چه دلیل برای خداوند غیبی وجود ندارد؟ (پرسش)
  6. اگر برای خدا غیبی وجود ندارد معنای عالم الغیب والشهادة چیست؟ (پرسش)
  7. آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
  8. اقسام و انواع علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش)
  9. علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)
  10. علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)
  11. علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)
  12. علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)
  13. فرق بین علم غیب فعلی و شأنى چیست؟ (پرسش)
  14. آیا علم غیب معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
  15. آیا علم غیب مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
  16. فرق علم غیب پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
  17. فرق بین آگاهی معصوم از غیب و آگاهی غیر معصوم از آن چیست؟ (پرسش)
  18. آیا علم غیب پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

  1. پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
  2. عباس الهی، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  3. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
  4. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
  5. علم پیامبر و ائمه به غیب، سید نسیم عباس نقوی، ص ۹.
  6. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، محمد صادق عظیمیص۱۴.
  7. چشم‌ها او را در نمی‌یابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
  8. مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
  9. مانند: "يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ"بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.؛ "لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ"نهج البلاغه، خطبه ۱.
  10. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳ و علی اصغر رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
  11. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
  12. واژه‌ها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزش‌هایت، از ناتوانی به گمراهی می‌روند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم می‌گسلد؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
  13. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴. و عباس الهی، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  14. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  15. علم پیامبر و ائمه به غیب، ص ۹.
  16. علی خیاط، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.
  17. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۰.
  18. ترجمه تفسير الميزان، ج‏۷، ص۱۷۹.
  19. تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
  20. من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی
  21. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  22. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
  23. «واژه‌ها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزش‌هایت، از ناتوانی به گمراهی می‌روند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم می‌گسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
  24. پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
  25. چشم‌ها او را در نمی‌یابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
  26. مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
  27. بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
  30. ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
  31. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم ؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  32. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  33. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه:۲۲.
  34. تسنيم، ج ۲، ص ۱۷۲.
  35. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
  36. شرح مقدمه قیصری، سید جلال‌الدین آشتیانی، ص۲۴۷.
  37. تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.
  38. تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۱۴۸، ۴۲۸.
  39. تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.
  40. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
  41. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۶ - ۲۷.
  42. شرح مقدمه قیصری، سید جلال‌الدین آشتیانی، ص۲۶۱-۲۶۲.
  43. شرح مقدمه قیصری، سید جلال‌الدین آشتیانی، ص۱۵.
  44. آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۸۳ و ۸۴
  45. چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد
  46. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٤.
  47. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  48. علم پیامبر و ائمه به غیب، ص ۹.
  49. چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.
  50. امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.
  51. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  52. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
  53. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۴.
  54. «آنها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند»، سوره بقره، آیه ۳.
  55. احمد مطهری و غلام رضا کاردان، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۱۰.
  56. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۰.
  57. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۰۲.
  58. تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
  59. «واژه‌ها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزش‌هایت، از ناتوانی به گمراهی می‌روند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم می‌گسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
  60. چشم‌ها او را در نمی‌یابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
  61. مهج الدعوات، ص ۱۵۴.