آزادی معنوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آزادی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آزادی معنوی یعنی رهایی از هواهای نفسانی و سیطره‌های شیطانی و رسیدن به مرتبه عزت و کرامت نفس و علوّ طبع انسانی[۱].

آزادی معنوی یعنی قسمت عالی و انسانی انسان از قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد[۲]. بنابر این، تزکیه نفس یعنی آزادی معنوی: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا[۳][۴]. پیغمبران آمده‌اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند. یعنی نگذارند شرافت انسان، انسانیّت انسان، عقل و وجدان انسان، اسیر شهوت انسان بشود، اسیر منفعت‌طلبی انسان بشود. این معنی آزادی معنوی است[۵].

آزادی کامل معنوی یعنی استقلال و وابستگی به عقیده، ایمان و ایدئولوژی[۶].

آزادی معنوی برخلاف آزادی اجتماعی، آزادی انسان، خودش از خودش است. آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و اسارت افراد دیگر. ولی آزادی معنوی نوع خاصی از آزادی است و در واقع آزادی انسان است از قید و اسارت خودش [۷].[۸]

آزادی معنوی

یکی از انواع مهم آزادی در نگرش اسلامی، آزادی درونی است. در آزادی درونی بحث از “حریت” یا “آزادگی روح” است که منظور، آزادی از تمایل‌های نفسانی است و می‌توان از آن به “آزادی معنوی”، تعبیر کرد. آزادی معنوی “یعنی قسمت عالی و انسانی انسان، از قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد”[۹]. به بیان شهید صدر: اسلام عملیات آزادسازی انسان را از درون او آغاز می‌کند، بر اساس این نگرش، آزادی آن نیست که به انسان گفته شود: راه را برای تو باز و گشوده کردیم، پس به آرامش، گام بردار و حرکت کن؛ بلکه آن‌گاه انسان، حقیقتاً آزاد می‌شود که بتواند راه و روش خویش را مهار کند و برای حفظ انسانیت خویش با رأی و نظر در تعین سرنوشت و ترسیم آموزه‌ها و رویکردهای خویش، توانا باشد و این امر قبل از هر چیز، متوقف بر دوری از بندگی شهواتی است که در جان انسان وجود دارد و او را به چالش می‌کشاند[۱۰].

نوع این نگاه با آن‌چه در دیدگاه غربی مطرح می‌شود، تفاوتی اساسی دارد. در نگرش غربی، آزادی فردی، به معنای آن است که او می‌تواند و محق است که بیشترین بهره را از اراده و اختیار خویش در اعمال و رفتارهای خویش ببرد و تنها مرز محدودیت‌آور، آزادی دیگران است، پس انسان آزاد، ممکن است که بر خلاف اخلاق گام بردارد و اسیر شهوت و امیال خود گردد. حال آنکه در نگرش قرآنی، انسان از همه غل و زنجیرها آزاد می‌شود، حتی زنجیرهای درونی و محدودیت‌های نفسانی؛ لذا انسان آزاد بر اساس آموزه‌های قرآنی، از اراده خویش بهره می‌گیرد تا هر نوع مانع بیرونی و درونی را از میان بردارد. این نوع از آزادی در برداشت، دستیابی و تکاپو برای رسیدن به آزادی نقشی کلیدی دارد.[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کوشا، محمد علی، مقاله «آزادی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۳-۴۵.
  2. گفتارهای معنوی، ص۴۹.
  3. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
  4. گفتارهای معنوی، ص۵۱.
  5. گفتارهای معنوی، ص۴۰.
  6. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۸.
  7. گفتارهای معنوی، ص۳۲.
  8. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۵.
  9. مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص ۱۹و۴۹.
  10. ر.ک: سید محمد باقر الصدر، المدرسة الإسلامیة (موسوعة الشهید الصدر)، ج۵، ص۹۶.
  11. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۴۳.