طاووس بن کیسان یمانی در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث طاووس بن کیسان یمانی است. "جابر بن زید ازدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

شیخ طوسی ابو عبد الرحمان طاووس بن کیسان یمانی[۱] را از اصحاب امام علی بن الحسین(ع) به شمار آورده است[۲].

ابو حاتم رجال‌شناس معروف اهل تسنن او را در شمار تابعین آورده و درباره‌اش گفته است: مادرش ایرانی... و از عابدان و فقیهان یمن و از سادات تابعین بوده است[۳].

ابو نعیم گفته است: طاووس پنجاه نفر از صحابه و دانشمندان و اعلام آنان را درک کرده، ولی بیشتر روایاتش از ابن عباس است[۴]. از عبیدالله بن یزید نقل کرده‌اند که وی با خواص بر ابن عباس وارد می‌شد[۵]. برخی گفته‌اند اسم او «ذکوان» است و طاووس لقب او است و این لقب را به خاطر اینکه طاووس قاریان بوده به او داده‌اند [۶].

زرکلی گفته است: طاووس بن کیسان خولانی همدانی، ابو عبدالرحمان در فقاهت و فهم دین، روایت حدیث، سختی معیشت و جرأت بر اندرز خلفا و پادشاهان از بزرگان تابعین است. اصل او از فارس (ایرانتولد و نشو و نمایش در یمن بوده و در مزدلفه یا منی در حال اعمال حج از دنیا رفته است [۷].

از ابن عینیه نقل کرده‌اند که درباره‌اش گفته است: «پرهیزکنندگان از سلطان سه نفرند:

  1. ابو ذر در زمان خودش؛
  2. طاووس در زمان خودش»....[۸].

وثاقت وی در نزد اهل تسنن مسلم است؛ زیرا ابن حجر او را از راویان صحاح سته اهل تسنن معرفی و ثقه بودن او را از ابن معین و ابو زرعه نقل کرده است[۹]، ولی در نزد شیعه نامعلوم می‌باشد؛ زیرا رجال‌شناسان کهن شیعه درباره وثاقت یا عدم وثاقت وی سخنی ندارند[۱۰].

مذهب وی نیز نامعلوم است؛ زیرا دلیل صریحی بر تعیین مذهب وی وجود ندارد، آنچه هست، این است که وی از راویان حدیث غدیر می‌باشد[۱۱] و روایات فراوانی از وی در فضائل اهل بیت پیامبر(ع) و حتی روایتی در فضیلت شیعۀ امام علی(ع) از وی نقل شده است[۱۲]، ولی روشن می‌باشد که نقل حدیث غدیر و روایات فضائل، اعم از شیعه بودن است، بلکه برخی روایات به شیعه نبودن وی اشعار دارد[۱۳].

دلیل مفسر بودن وی نیز تنها روایات و آرای تفسیری نقل شده از وی در تفاسیر شیعه و سنّی است؛ زیرا نه کتاب تفسیری برایش ذکر کرده‌اند و نه سیوطی و داوودی او را در طبقات المفسرین خود آورده‌اند و حتی رجال‌شناسان، عنوان مفسر را در مورد وی به کار نبرده‌اند. حاج خلیفه او را در شمار مفسران تابعی ذکر کرده[۱۴] و آقای محمد هادی معرفت او را از اعلام مفسران تابعی دانسته و در شرح‌حال وی سخن گفته[۱۵] و آقای عقیقی بخشایشی او را در طبقات مفسران شیعه آورده است[۱۶]، ولی در کلمات آنان دلیلی بر مفسر بودن وی، جز برخی آرای تفسیری نقل شده از او که آقای معرفت از حلیة الاولیاء نقل کرده است، دیده نمی‌شود[۱۷]. نمونه آرای تفسیری وی چنین است:

شیخ طوسی در تفسیر ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ[۱۸]از وی نقل کرده که گفته است: اتمامهما افرادهما[۱۹]؛

در تفسیر ﴿...فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ[۲۰] از وی نقل کرده که معنای ﴿تَطَهَّرْنَ توضأن است[۲۱].

طبرسی در تفسیر ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[۲۲] از وی نقل کرده که گفته است: معنای آن وَ ثِيَابَكَ فَقَصِّرْ است[۲۳].

نمونه‌های دیگر را در مصادر یادشده در پاورقی بنگرید[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. ابن خلّکان و برخی دیگر تاریخ وفات او را ۱۰۶ ه‍‌. ق بیان کرده‌اند، ولی ۱۰۰، ۱۰۱، ۱۰۴، ۱۰۵ و بیش از ۱۱۰ را نیز در تاریخ وفات وی گفته‌اند (ر.ک: وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۰۹ رقم ۳۰۶، ابن حجر؛ تهذیب التهذیب، ج۵، ص۹).
  2. رجال الطوسی، ص۹۴، باب الطاء رقم ۳.
  3. ابو حاتم، کتاب الثقات، ج۴، ص۳۹۱.
  4. ابو نعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیا، ج۴، ص۱۶؛ شامی، تهذیب حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۴ و ج۳، ص۲۲۴.
  5. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۰۹؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۶.
  6. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۱۰.
  7. زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۲۲۴.
  8. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۹.
  9. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۸ و ۹.
  10. برخی متأخران به استناد برخی روایات، موثق بودن خبر وی و اعتماد به آن را درصورتی‌که معارض نداشته باشد، بعید ندانسته‌اند (مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۰۷).
  11. ر. ک: امینی، الغدیر، ج۱، ص۶۶.
  12. ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۵۰، ح۶۱ و ج۲۴، ص۷، ح۱۲ و ج۲۷، ص۳، ح۷ و ص۶، ح۱۲ و ج۴۳، ص۲۹۷، ح۵۹ و ج۴۴، ص۱۸۷، ح۱۶ و ج۴۶، ص۷۵، ح۶۶ و ص۸۱، ح۷۵ و ص۳۵۱، ح۴ و ۵ و ص۳۵۴ و ج۶۸، ص۱۳۵، ح۷۱ و ج۷۸، ص۱۴۶، ح۷ و ج۹۴، ص۸۹ و ۹۰، ح۱.
  13. ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۵، ح۶۷؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۰۷.
  14. ر.ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۳۰.
  15. ر.ک: معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۸.
  16. ر.ک: عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ج۱، ص۳۶۶.
  17. ر.ک: معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۳۴۸.
  18. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  19. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۴.
  20. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  21. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ص۲۲۱.
  22. «و جامه‌ات را پاکیزه گردان،» سوره مدثر، آیه ۴.
  23. طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۱.
  24. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴ (تفسیر ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت» سوره آل عمران، آیه ۸۱)، نحّاس، معانی القرآن، ج۱، ص۱۱۶، ۱۳۱، ۱۷۵ و ۲۰۲ و ج۲، ص۶۹ و ۷۲ و ج۳، ص۵۳ و ۱۸۳ و ج۵، ص۳۸۰.
  25. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۷۴-۱۷۶.