انسان کامل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث انسان کامل است. "انسان کامل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

ضرورت وجود انسان کامل

مسأله ضرورت وجود انسان کامل از مباحث عمیق و ریشه‌ای در عرفان اسلامی و متون دینی، یعنی آیات و روایات است. امام خمینی در کتاب ارزشمند مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة[۱] با رویکردی محققانه و روش‌مندانه به واکاوی ضرورت وجود انسان کامل در قالب مسأله خلافت و ولایت پرداخته است. این کتاب از آثار نفیس در مبحث نبوت و ولایت از منظر عرفانی است که با بیانی رسا مسائل غامض نبوت و ولایت را با مهارت و به لسان خواص از عرفا تقریر کرده و در نحوه سریان و ظهور حقیقت «نبوت تعریفیه» و ولایت محمدیه و علویه در عالم وجود، مطالب دقیق، تحقیقی و در بعضی از موارد ابتکاری آورده است[۲].

در منظومه فکری و اجتماعی امام، ضرورت وجود انسان کامل از جایگاه رفیعی برخوردار است. از منظر ایشان، عین ثابت انسان کامل، خلیفه اعظم الهی است و خدا در آینه وجود او تجلی می‌کند و او مظهر اسم اعظم الهی است؛ زیرا اسم اعظم الهی چون مستجمع جلال و جمال و ظهور و بطون است، ممکن نیست که با مقام جمعی خود در عینی از اعیان تجلی کند؛ زیرا مرآت، مضیق و تیره است و مرئی گسترده و صافی، و مرآت با وجه مرئی مناسبت ندارد. اگر عین ثابت انسانی که با آن مناسبت دارد، نبود؛ هیچ عینی از اعیان ثابته ظاهر نمی‌شد و اگر ظهور این اعیان نبود؛ هیچ عینی از اعیان خارجی ظاهر نمی‌شد و ابواب رحمت الهی گشوده نمی‌گشت[۳].

امام بر این باور است که «انسان کامل»، چون «نشأه» او نسبت به جمیع شئون أسمائی و اعیانی و حقائق الهی و کونی عام و فراگیر است، مرآت شهود همه حقائق و آیینه تمام نمای حق تعالی است و منزلت او نسبت به حق در رؤیت اشیاء، به منزله «انسان العین»، یعنی مردمک چشم نسبت به چشم است. پس انسان کامل همان‌گونه که آینه شهود خود حق است، آینه شهود همه اشیاء نیز هست[۴]. به نظر امام مراد از حقایق عالم، اعیان و اسماء به احدیت جمع می‌باشد. بنابراین، انسان کامل دارای احدیت جمع نسبت به اسماء و اعیان است[۵].

از دیدگاه ایشان، خلافت، حقیقت ولایت، و این حقیقت، ربّ ولایت علوی است و ولایت علوی با حقیقت خلافت محمدی(ص) در نشأه امر و خلق متحد است[۶]. حقیقت ولایت در اندیشه امام، ظهور ربوبیّت است، که اصل وجود و کمال آن است و هر موجودی که حظّی از وجود دارد، از حقیقت ربوبیّت و ظهور آنکه حقیقت خلافت و ولایت است، حظّی دارد؛ زیرا لطیفه الهیّه، حقیقت «وجود منبسط» و «نفس الرحمن» و «حقّ مخلوق به» است که بعینه باطن خلافت ختمیّه و ولایت مطلقه علویّه است. از این رو، استاد ایشان آیت‌الله شاه‌آبادی شهادت به ولایت را در شهادت به رسالت منطوی می‌دانسته است؛ زیرا ولایت باطن رسالت است؛ چنانکه از نظر امام در شهادت به الوهیّت، شهادت به رسالت و ولایت، و در شهادت به رسالت، شهادت به الوهیت و ولایت منطوی است، و در شهادت به ولایت، آن دو شهادت دیگر منطوی است[۷].

نماز، که حقیقت معراج مؤمنان و سرچشمه معارف اصحاب عرفان و ارباب ایقان است، نتیجه کشف تامّ محمّدی(ص) است که به عنوان ره‌آوردی از سفر ملکوتی معراج برای بهترین امم، آورده است. البتّه اگر سالک به عظمت آن پی برد و به قدر مقدور، به امر آن قیام کند و از دستگیری انسان کامل برخوردار گردد، به مقام قرب احدی که مقصد اصلی و مقصود فطری است دست می‌یابد؛ زیرا فرجام همه موجودات به توسّط انسان کامل تحقق پیدا می‌کند: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ»[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. امام خمینی کتاب گرانقدر مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة را در سال ۱۳۴۹ ه - ق (۱۳۰۸ ه -ش) به رشته تحریر درآورده‌اند. این کتاب در یک «مقدّمه» و دو «مشکات»، و یک «خاتمه» تنظیم شده است. مشکات نخست در برخی از اسرار خلافت محمّدی(ص) و ولایت علوی(ع) در حضرت علمیّه است، و مشکات دوم در برخی از اسرار خلافت و ولایت و نبوّت در نشئه عین و عالم امر و خلق می‌باشد. حضرت امام در مقدّمه کتاب در پیرامون موضوع آن چنین نگاشته‌اند: «دوست داشتم در این رساله سرآغازی از حقیقت خلافت محمّدی و نمی‌از دریای حقیقت ولایت علوی(ع) را برایت آشکار نمایم و اینکه چگونه این دو حقیقت در عوالم غیب و شهادت جاری هستند و در مراتب نزول و صعود نفوذ دارند».
  2. امام خمینی، مصباح الهدایة، مقدمة الآشتیانی، ص۹-۱۱.
  3. امام خمینی، مصباح الهدایة، النص، ص۳۵.
  4. امام خمینی در حاشیه شرح فصوص (قیصری) قیصری، ص۳۴۹ فرموده است: قوله: و كما أن إنسان العين... ليس مقصود الشيخ ما ذكره الشارح، فإنه على ذلك تمثيل بعيد. بل منظوره أن الإنسان مرآة مشاهدة الأشياء، فالحق به ينظر إلى الخلق كما أن العين بإنسانها ينظر إلى الموجودات، و أما ما ذكره من كونه إشارة إلى نتيجة قرب الفرائض فحق، و أما نتيجة قرب الفرائض و النوافل فليست كما ذكرها، بل الفناء الذاتي أيضا من قرب النوافل، و التفصيل لا يليق بالمقام.
  5. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۲۱.
  6. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۳۷.
  7. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴۱.
  8. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۳۸-۱۳۹.
  9. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۵۷.